اينان آنچنان مشتاقانه به جبهه ها مي پيوندند كه تو گويي هنوز كاروان سال 61 هجري قمري به بيابان پر درد و بلا ي كربلا نرسيده است. مگر آنان سر مبارك امام شهيد را بر فراز نيزه نديده اند؟ اما نهف از عاشوراي سال 61 هجري قمري، ديگر زمان از عاشورا نگذشته است و همه روزها عاشوراست. زمان بر امتحان من و تو مي گردد تا ببيند كه چون صداي «هل من ناصر» امام عشق برخيزد، چه مي كنيم.
■ راهيان كربلا را بنگر. آنان خوب دريافته اند كه زندگي به خون وابسته است و پيكر تاريخ، بي خون خدا - ثارالله – مرده اي بيش نيست و سر مبارك امام شهيد بر فراز ني، رمزي است بين خدا و عشاق، يعني كه اين است بهاي ديدار.
بشنو، زبان حال آنان را بشنو: حسينا، اماما، هرچند ما عاشوراييان قرن پانزدهم هجري در كربلا نبوده ايم تا به نداي « هل من ناصر» تو پاسخ گوييم و حق را ياري كنيم، اما حسيناآ ما ميدانيم كه تاريخ بر محور تو و عاشورا و كربلايت مي گرددزمان از آن مي گذرد تا ياران تو را از صلب پدران و رحم مادرانشان بيرون كشد و همه آنان را در زير علم خون خواهي تو گرد آورد و آنان را وارث زمين گرداند و اين چنين، همه تاريخ روزي بيش نيست و آن روز عاشورا ست. معني باطني روز قدس « راه قدس از كربلا مي گذرد» نيز همين است. راه ما به سوي قدس كه معرج نخستين معراج تكامل انسان است، راهي كربلايي است و ره كربلايي، راهي كه با تحمل مشقات و از خود گذشتگي همراه است. راه قدس با كاهلي و تن آسايي و دل به جيفه بي مقدار دنيا بستن ميانه اي ندارد. راه قدس مرد جنگ مي خواهد و مرد جنگ نيز كربلايي است و كربلايي، مرد ميدان عشق است و از سختي ها مشقت ها و سر باختن ها و جان دادن ها نمي هراسد.