06 مهر 1402 14 (ربیع الاول 1445 - 28 : 01
کد خبر : ۴۵۹۴۵
تاریخ انتشار : ۰۳ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۵:۳۷
انتظار عالمانه. . .
عصر ظهور و آینده نگری در مهدویت با اینکه مربوط به حیات دنیا می شود اما او را از آخرت جدا نمی کند و معنویتی بس نورانی دارد. انتظار روح جوان را با آینده پیوند می زند و از محدود شدن به زمان حال نجات می دهد.
عقیق:نگاه عامیانه یعنی نگاه سطحی به مفاهیم و مسائل عمیق داشتن و به اندک آگاهی درباره هر چیزی اکتفا کردن. نگاه عامیانه یعنی پردازش اطلاعات اندک و افزایش غیر واقعی و خیال پردازانه آنها.

این عوام زدگی آثار سویی به همراه دارد. یکی از آثار سو آن فراهم شدن زمینه تحریف و انحراف است. یکی دیگر از آثار سو آن این است که حتی اگر این عوام زدگی موجب تحریف و انحراف هم نشود، لااقل موجب بی زار شدن کسانی می شود که با دقت و موشکافی برخورد کرده و ضعف های نگاه عامیانه را به سرعت درمی یابند.

آینده گرایی جوان

جوان، نگاه به آینده دارد و به شدت آینده گراست و معلوم است با مهدویت که مربوط به آینده است، راحت تر ارتباط برقرار می کند. اما باید این آینده را به روشنی برای او ترسیم کنیم. اگر مهدویت را به عنوان آینده ای روشن و دلخواه جوان به او معرفی نکنیم او برای آینده خود و جهان پیرامونش کاخی خیالی برای خود درست خواهد کرد و یا برایش درست خواهند کرد.

قشنگ ترین تخیلاتش را همین آینده خیالی تشکیل خواهد داد و آن گاه می دانید چه اتفاقی می افتد؟ هر نوع زندگی که داشته باشد و دست به هر نوع زندگی ای که می زند، احساس شکست خواهد کرد. اگر آینده گرایی جوان را با مهدویت پیوند نزنیم، او باید انرژی خود را از امید به چه چیزی بگیرد؟

می دانید انتظار فرج با سلمان فارسی چه کرد؟ وقتی پیامبر(ص) به او وعده رجعتش در حکومت حضرت مهدی(ع) را داد، از شدت شوق گریه کرد و گفت: "وقتی از نزد رسول خدا(ص) بلند شدم. دیگر از آن روز به بعد برایم فرقی نمی کرد که چه وقت از دنیا بروم." جوان هم آینده گراست و باید آینده گرایی جوان با چنین آینده روشنی پر شود.

این آینده با اینکه مربوط به حیات دنیا می شود اما او را از آخرت جدا نمی کند و معنویتی بس نورانی دارد. انتظار روح جوان را با آینده پیوند می زند و از محدود شدن به زمان حال نجات می دهد.

توضیحات پشت جلد کتاب

اساساً تحقق کامل وضعیت مطلوب، که در سایه حکومت موعود محقق می‌شود، تنها در صورتی امکان دارد که تمام مردم با مرام الهی موعود همراهی کنند. اما تجربۀ تاریخی حیات بشر نشان داده است که اکثر انسان‌ها از پذیرش دستورات خدا سر باز می‌زنند. پس چگونه است که پس از ظهور حضرت، مردم به صورت فراگیر و پایدار از حق تبعیت می‌کنند و موجبات استقرار همیشگی حکومت موعود را فراهم می‌آورند؟ آیا در ذائقۀ انسان‌ها تغییر غریزی خاصی رخ می‌دهد، یا ترس از حاکمیت دینی جرأت معصیت را از آنها می‌گیرد؟ به عبارت دیگر، آیا توان اندیشیدن علیه حق از بین می‌رود یا اساساً امکان سخن گفتن از اندیشه‌های باطل نخواهد بود؟ ...

 اگر آن جامعۀ موعود، تحقق پیدا کردنی است، آیا با پایبندی به تمام آن اصولی که رسول اکرم(ص) و جانشینان او(ع) به آنها مقید بودند تحقق پیدا خواهد کرد؟ اصولی که استفاده از زور را به حداقل می‌رساند و انعطاف‌پذیری را به حداکثر؛ اصولی که لازمۀ رعایت کرامت انسان محسوب می‌شود و در اثر رعایت همین اصول فرصت سوءاستفادۀ منافقان و مؤثر شدن عناد کفار فراهم می‌شود؟ پس اگر قرار است جامعۀ مهدوی با پایبندی به آن اصول تحقق یابد، آیا حق دوباره دچار مظلومیت نخواهد شد؟ و اگر می‌شنویم حضرت دست به شمشیر برده و مخالفان دین را قلع و قمع می‌کنند، آیا این بر خلاف آن اصول نخواهد بود؟ ...

ممنبع:شبستان
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: