22 ارديبهشت 1401 11 شوال 1443 - 45 : 22
کد خبر : ۴۵۸۲۷
تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۹
اينك يك دهه از فعاليت كارگاهي كه مسيرش از سامرا، كربلا، كاظمين و نجف مي‌گذرد، گذشته است. در اين سال‌ها هر چه بي‌مهري به آرامگاه و مدفن ائمه‌اطهار (ع) توسط عناصر تكفيري شدت يافت، برغيرت و حميت مردم ايران براي زدودن غبار بي‌مهري و بازسازي عتبات عاليات نيز افزوده شد.
عقیق:اينك يك دهه از فعاليت كارگاهي كه مسيرش از سامرا، كربلا، كاظمين و نجف مي‌گذرد، گذشته است. در اين سال‌ها هر چه بي‌مهري به آرامگاه و مدفن ائمه‌اطهار (ع) توسط عناصر تكفيري شدت يافت، برغيرت و حميت مردم ايران براي زدودن غبار بي‌مهري و بازسازي عتبات عاليات نيز افزوده شد.
مردم اصفهان از سال‌ها پيش به ديانت و هنرمندي شهره بوده‌اند و سال‌هاست كه كمر همت براي بازسازي ميعادگاه غريبانه عاشقان مسلمانان جهان بسته‌اند، به همين دليل هم از مدتي پيش بهترين هنرمندان دركارگاه آفرينش‌هاي هنري ستاد بازسازي عتبات عاليات استان اصفهان گرد هم آمدند تا فصل ديگري از داستان دلدادگي و دلتنگي ايرانيان را روايت كنند. اين كارگاه در واقع قبله‌گاه عاشقاني بود كه به هر دليل از زيارت معشوق بازمانده‌اند و اينك با آماده كردن كتيبه قتلگاه امام معصومشان بخشي از ارادت خود را به اثبات رسانده‌اند.

در كارگاه چه خبر است؟
كارگاه آفرينش‌هاي هنري ستاد بازسازي عتبات عاليات استان اصفهان اين روزها حال‌و‌هواي خوشي دارد، به فرمان دل، پا به اين كارگاه مي‌گذارم. به محض ورود به كارگاه با انبوهي از ابزار و ادوات و كتيبه‌اي ميان آن روبه‌رو مي‌شوم. همه افراد مشغول به كارند اما زير چشم به مهمان يك‌سال ونيمه اين كارگاه كه براي هميشه به موطن اصلي خود بازمي‌گردد، خيره مي‌شوند و گهگاه زمزمه «يا حسين غريب» سر مي‌دهند. اين روزها مقارن با اتمام كارساخت كتيبه قتلگاه سيدالشهدا (ع) است. غربت كربلا در كارگاه خانه كرده، كارگران اگرچه به ظاهر سخت مشغول كارند اما در دلشان آشوبي برپاست.
مردي ميانسال ايستاده بر سر ميز كارگاه، طرحي را از روي ورقه مسي قيچي مي‌كند. گاه به كتيبه خيره مي‌شود، كاسه چشمانش از اشك پر مي‌شود و زير لب زمزمه «يا مقتول» سر مي‌دهد.
اشك‌ها كه تا پيش از اين در كاسه چشمانش محبوس بودند روي گونه‌ها سرازير مي‌شوند، مي‌داند چندي ديگر اين كتيبه زينت‌دهنده بارگاه آقا امام حسين (ع) مي‌شود. دلتنگي امان خيلي‌هايشان را بريده است، بي‌تاب ديدار دوباره هستند.
همه افرادي كه به اين كارگاه آمده‌اند، نه با پاي جسم بلكه با پاي دل آمده‌اند، اگرچه جسمشان در كارگاه است اما دل‌هايشان روانه كربلاست.
كارگاه آفرينش‌هاي هنري ستاد بازسازي عتبات عاليات اين روزها ميزبان آدم‌هايي است كه به نوعي در به ثمر رسيدن اين اثر هنري مؤثر بوده‌اند.
كتيبه قتلگاه سيدالشهدا (ع) پس از گذشت يك‌سال و نيم و با همكاري بيش از ۳۰هنرمند به ثمر نشسته است و در آن از قلمزني برجسته تا مينا كاري، منبت، زرگري و خوشنويسي به چشم مي‌خورد.
اين كتيبه از هر سمت به ۷گل محمدي و۶ غنچه گل مزين‌شده كه در مجموع تداعي‌كننده ۱۴معصوم و ۱۲امام است.
در چهار گوشه اين كتيبه القاب امام حسين (ع) در قاب‌هايي از ميناي فيروزه‌اي نشسته است.
در يك طرف اين كتيبه تيري سرغنچه گلي را شكسته كه يادآور قرباني‌شدن حضرت علي‌اصغر در دشت كربلا است و در طرف ديگر انگشتري در دل گل‌ها به چشم مي‌خورد كه روي نگين آن عبارت «ان‌الله بالغ امره» حك شده كه براساس روايات اين عبارت حك شده روي نگين انگشتري امام حسين (ع) است. «السلام علي‌الدماء السائلات» برگرفته از زيارت ناحيه مقدس امام زمان (عج) به معني سلام بر خون‌هاي جاري شده، عبارت اصلي كتيبه قتلگاه امام حسين (ع) است.

فقط عشق مردم
مسئول كارگاه آفرينش‌هاي هنري ستاد بازسازي عتبات عاليات استان اصفهان با خشنودي به حاصل دسترنج يك‌سال ونيمه مردم و همكارانش مي‌نگرد. اين كارگاه حدود ۲۵در از درهاي حرم حضرت اميرالمومنين (ع) و در‌هاي رواق جديدبي‌بي‌فاطمه (س) تا درهاي ورودي حرم مقدس باب‌الحوائج موسي بن‌جعفر (ع) را در كارنامه دارد. تمام هزينه‌هاي اين كارها از سوي مردم عادي كوچه و بازار از خوزستان و ساوه تا لنجان تقبل شده است.
محمد حسين ايرانپور به در‌هاي آماده شده كنار كارگاه اشاره مي‌كند و مي‌گويد: از حلقه‌هاي ازدواج گرفته تا گوشواره‌هاي طلاي دختربچه‌هاي ۶ ساله براي ساخت اين در‌ها اهدا شده است.
هزينه ساخت اين سازه‌ها با استفاده از وجوهات مردمي و به بركت عشق مردم به اهل‌بيت جمع‌آوري شده است.
او نمي‌خواهد روايت‌گر قصه‌هاي عاشقانه‌اي باشد كه در طول ساخت اين سازه‌ها در اين كارگاه جريان مي‌يابد، تنها به اين نكته اشاره مي‌كند كه همه اتفاقاتي كه در جريان ساخت در‌ها و كتيبه‌ها رخ مي‌دهد نشانگر اين است كه سررشته كار در دستان معشوق است.
«تا ۲۰روز پيش نمي‌دانستيم جمع حروف و اعراب كتيبه نوشته شده ۷۲حرف شده است.» بغض گلويش را مي‌گيرد… روي از من برمي‌گيرد و مي‌گويد كاش اين طوق بندگي همواره بر گردنمان بماند.
هركدام از افرادي كه در اين كارگاه به فعاليت مشغول هستند قصه‌هاي زيبايي از ورودشان به اين دنياي ساده دارند كه شنيدنشان خالي از لطف نيست.

دلم هواتو كرده
محسن درويشي يكي از همين افراد است و قصه دلدادگي‌اش و اينكه چگونه سر از اين قصه عاشقانه درآورده را اينگونه روايت مي‌كند: چند روزي بود كه صدا و سيما با يكي از هنرمنداني كه در ساخت ضريح امام رضا (ع) مشاركت كرده بود، مصاحبه مي‌كرد. آن روز از ته‌دل به سعادتش براي ساخت ضريح امام رضا (ع) غبطه خوردم. خدا مي‌داند كه چقدر دلم مي‌خواست كه به جاي او بودم. از آن اتفاق روزها گذشت، صبح روز عاشوراي حسيني همان سال كه براي نماز صبح از جا برخاستم، سر سجاده به راز ونياز با خدا پرداختم.
دلم شكسته بود، از خدا خواستم تا مرا بيشتر به امام حسين (ع) و ائمه‌اطهار نزديك كند و سعادت خدمت اين بزرگان را برايم فراهم كند. چند روز بعد از طريق يكي از دوستان و به‌صورت اتفاقي پيشنهاد كار در كارگاه آفرينش‌هاي هنري ستاد بازسازي عتبات عاليات استان اصفهان را دريافت كردم. آنقدر از شنيدن اين خبر و اينكه خداوند درخواستم را پاسخ گفته بود هيجان زده بودم كه حتي بعد از گذشت ۸ سال از آن زمان نيز قادر به توصيف آن لحظات نيستم.

من تا پيش از فعاليت در اين كارگاه، سعادت زيارت حضرت‌ابوالفضل‌العباس (ع) و امام حسين (ع) را نداشتم. وقتي براي نخستين بار براي نصب در‌هاي حرم حضرت سيدالشهدا (ع) عازم كربلا شدم، پس از پياده‌روي يك‌ساعته چشم‌ام به گنبد طلايي ابوالفضل‌العباس (ع) افتاد، بي‌اراده مي‌گريستم و با حالي پريشان مسير بين‌الحرمين را طي كردم.
وقتي دل در حرم حضرت سيدالشهدا (ع) به دلدار رسيد، آرامشي عجيب درجانم خانه كرد. احساس مي‌كردم در قلب بهشت خداوندم؛ حسي بسيار زيبا و تكرار نشدني. لب‌هايش مي‌لرزد و مي‌گويد، از بركات فعاليت در اين كارگاه حالا خودم در روز عاشورا باني نذري عزاداران حسيني هستم و نهايت آمال و آرزوهايم اين است كه هيچ‌گاه سعادت خادمي ائمه اطهار را از دست ندهم.
علي‌حفيظي يكي از مسن‌ترين كساني است كه از ۶سال پيش دراين كارگاه فعاليت مي‌كند. لهجه شيرين يزدي و مهرباني‌اش او را محبوب‌تر كرده است.
تلاش من براي دانستن آنچه او را به اين قصه كشانده بي‌نتيجه مي‌ماند، تنها مي‌گويد هيچ‌كس بدون قصه وارد اين كارگاه نشده، اما قصه من گفتني نيست.
حفيظي مي‌گويد: مشكل دنيايم حل است و تنها خواسته‌ام در يك جمله خلاصه مي‌شود «‌اللهم ارزقني شفاعه الحسين…».


منبع:حج
211008

گزارش خطا

مطالب مرتبط
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: