عقیق:از جمله آثار ارزشمندي كه پيرامون پيامبر اعظم ص نوشته شده، كتاب سيره رسول اكرم در قرآن ، تاليف آيت ا.. جوادي آملي است. استاد جوادي آملي بر اين باور است كه:" همه مزاياي انبياي پيشين، كه بخشي از آن در قرآن كريم آمده، به اضافه مزايايي ديگر، براي خاتم انبيا(ص) هست، زيرا خداوند، رسول اكرم(ص) را به عنوان مُهَيْمِن بر ساير رسولان و كتاب او را مُهَيْمِن بر ديگر كتب آسماني بيان ميكند؛ بنابر اين بايد در اين سيره، بيش از سيرههاي ساير انبيا(ع) بحث و فحص كرد". به باور ایشان، بخشي از سيرههاي علمي، چون جزو خطوط كلّي نبوت عامه است، مشترك بين همه انبياست و رسول خدا از آن جهت كه پيغمبر است آن مزايا را خواهد داشت و بخشي ديگر، مزاياي مربوط به نبوّت هر پيغمبري است كه از آن به عنوان نبوت خاصه ياد ميشود و رسول خدا مزاياي خاصه هر پيغمبري را نيز واجد است چون خاتم همه انبياست؛ بنابر اين بحث در سه مقام خواهد بود. مقام اول: رسول خدا مزاياي مربوط به نبوت عامه را دارد چون هر پيغمبري بايد داراي آن باشد. مقام دوم: مزاياي خاصي كه مربوط به هر كدام از انبياست نيز در خصوص پيغمبر اسلام جمع است از آن رو كه وي خاتم انبيا و افضل آنهاست. مقام سوم: مزايايي مخصوص به آن حضرت است كه نه جزو مزاياي عامّه انبياست، تا مشترك بين همه آنان باشد و نه به مزاياي خاصه آنها بر ميگردد، بلكه خاص شخص رسول اكرم است. ایشان در باب تفاضل بين انبيا مینویسد: از آن جا كه خداي سبحان ميفرمايد: (تلك الرسل فضّلنا بعضهم علي بعض) و (ولقد فضلنا بعض النبين علي بعضٍ)؛ بعضي از انبيا را بر برخي ديگر فضيلت داديم، تا حدودي ثابت ميشود كه بين انبيا نحوهاي از تفاضل وجود دارد؛ اما تعيين مصداق، كه مثلاً فلان پيغمبر از فلان پيغمبر افضل است، نياز به دليلي ديگر دارد. در باره انبياي اولوا العزم نيز مزيت خاصي قايل است كه براي سايرين قايل نيست؛ باز بين خود انبياي اولوا العزم نيز تفاضلي وجود دارد. برتري پيغمبر اسلام، با بررسي آياتي كه برتري آن حضرت را بر پيغمبران اولوا العزم اثبات ميكند معلوم ميگردد. پس پيغمبر اسلام همه مزاياي عامه و خاصه انبياي پيشين و اولوا العزم را به نحو كمال داراست. وی آن گاه به چند مورد از این مزایا اشاره می کند؛ از جمله، بشارت حضرت مسيح. خداي سبحان از زبان حضرت عيسي(ع) ميفرمايد: به شما بشارت ميدهم وجود پيامبري پس از خود را كه نام او احمد(ص) است. بشارت در موردي است كه پيامبر بعدي مطلب نو و تازهاي را براي امتش يا براي ديگران بياورد، اگر پيغمبر خاتم در سطح انبياي گذشته يا در سطح رسالت عيساي مسيح(ع) سخن گفته باشد اولاً نيازي به آمدن پيغمبر نبود، ثانياً مجالي براي بشارت نبود چون پيغمبر جديد سخن تازهاي نميآورد تا حضرت عيسي(ع) به آمدنش بشارت دهد. از اينكه در سوره «صفّ» ميفرمايد: عيساي مسيح به قومش فرمود: من كتاب آسماني پيامبر گذشته را تصديق ميكنم و نسبت به آينده، آمدن پيامبري را بشارت ميدهم،معلوم ميشود كه رسول اكرم(ص) از حضرت عيسي(عليه السلام) افضل و قرآن از انجيل بالاتر و رهآورد پيغمبر اسلام بيش از رهآورد مسيح(ع) است تا معناي بشارت تحقّق يابد. پس رسول اكرم(ص) بر اساس تبشير حضرت مسيح(ع) همه مزاياي علميانبياي گذشته را، كه عيساي مسيح داشت، و همه مزاياي خاصه عيساي مسيح را داراست. دومین مزیت، رهآورد آسماني رسول اكرم(ص) است. وقتي خدا قرآن را مُهَيْمن بركتب انبياي پيشين قرار داده، چون كمال علميهر پيامبري در كتاب آسماني او و كمال علميپيغمبر خاتم نيز در قرآن ظهور ميكند، پس رهآورد رسول خدا بالاتر از كتب انبياي پيشين است. هر پيغمبري امتش را به محتواي كتابش دعوت ميكند و عصاره دعوت پيامبر خاتمكه خود واجد معارف قرآن است،نيز هدايت به مضامين بلند قرآن كريم است. از مزاياي رسول اكرم(ص) خاتميّت اوست. گذشته از اين، شواهد ديگري نيز دلالت قطعي بر خاتميت رسولالله(ص) دارد كه صحيفه نبوت پيامبران به وسيله آن حضرت، به پايان رسيد. مقصود از خاتميت، هم تأخر و خاتميّت زماني و هم خاتميّت رتبي در قوس صعود است. «خاتم» يعني مُهر، كه در پايان نوشتهها قرار ميگيرد؛ وقتي نويسنده هر آنچه لازم بود بيان داشت و مقاصد خود را عنوان كرد، پايان نوشتار خود را مهر كرده، ختم آن را اعلام ميدارد؛ خداي سبحان كه با جهانيان سخن ميگويد، پس از پايان گفتار و كلماتش، سلسلهنبوتشان را با فرستادن پيامبر اكرم(ص) ختم، و صحيفه رسالت آنان را با وجود مبارك خاتم المرسلين مهر كرده است پس هرگز جا براي نبوت و رسالت ديگري نيست لذامي فرمايد: رسول اكرم(ص) زيور همه انبيا و خاتم آنان بوده، و سلسله نبوت، با آن حضرت مهر شده و پايان پذيرفته است. منبع:باشگاه 211008