عقیق:توجّه به اهميّت تربيتى و سازنده «اندازه دارى» در زندگى و مصرف، و آموخته شدن با روح اين تعليم الهى، بر فراگيرى و پذيرش دو موضوع مبتنى است:
در هم تنيدگى ابعاد مادّى و روحى وجود انسان، به اين معنى كه مسائل معيشت و مصرف- از نظر كمّى و كيفى- با تار و پود وجود انسان، هماره در حال تأثيرگذارى و تأثير پذيرى است. از اين رو، نمودهاى اقتصادى و حالات زندگى و چگونگى مصرف، پيوسته بر خصوصيّات نفسى و حالات روحى و اخلاقى انسان اثر مى گذارد و به آنها شكل مى دهد، و مادّه و معنى در وجود انسان (بصورتى گسترده) كار مى كنند و اثر مى گذارند و از اينجاست كه مى نگريم فراوانى و زيادى مال موجب سركشى نفس مى شود؛ طغيان نفس و سركشى نفس نيز انسان را به طلب مال فراوان وامى دارد، تا جايى كه از او طاغوت يا طاغوتچه اى مى سازد.
پى ريخته شدن فطرت و طبيعت انسان بر اعتدال و تمايل به ميانه روى، و زيانمندى افراط و تفريط براى آدمى، و نقش بنيادين «اندازه دارى در معيشت»، كه اينها همه شرايط زندگى ظاهرى و مادّى انسان را با واقعيّت سرشت انسانى هماهنگ مى كند. و نتيجه آن اين است كه زندگى انسانها از قوام مادّى و معنوى و از همگرايى معيشتى و اخلاقى برخوردار مى گردد، و از هر گونه كوتاهى يا تجاوز بركنار مى ماند، چنان كه امام علىّ بن الحسين سجّاد «ع» در مقام دعا مى گويد:
«و قوّمني بالبذل و الاقتصاد؛ خداوندا! (زندگى روحى و مادّى) مرا با بخشيدن و ميانه روى كردن در مصرف، بر پاى دار».
و بدين گونه از خداى متعال مسألت مى كند كه او را با دست بخشش داشتن و ميانه روى كردن در زندگى بر پاى دارد، نه با مال فراوان و شادخوارى و خوشگذرانى.
بنابراين، استوارى معيشتى براى هر انسانى، جز با ميانه روى در مصرف پديد نمى آيد، و تكاثر مالى و آزادى در مصرف، جز افت اخلاقى و سقوط چيزى در پى نمى آورد. و روشن است كه عامل سقوط، عامل استوارى نتواند بود؛ و استوارى به همان ميانه روى است، چنان كه اين سخن امام عليّ بن ابى طالب «ع» كه
«لن يهلك من اقتصد؛ هر كس ميانه روى كرد هرگز تباه نگشت».
بنابراين، ميانه روى در زندگى از عوامل نجات انسان است، و اسراف و همچنين خسّتورزى در زندگى و امكانات و مصرف، از عوامل تباهى، كه نيروهاى روحى را به هدر مى دهد، و نفس انسان را فاسد مى كند.
پی نوشت:
الحياة / ترجمه احمد آرام، ج۴، ص366.
منبع:افکار