*عنوان
بصری پیرمردی بود که می خواست از محضر امام صادق کسب فیض کند اما امام صادق او را قبول نکرد، و
فرمود: من تحت نظر حکومت هستم و دیگر اینکه وقت اضافی ندارم که بگذارم، پیرمرد
دلگیر شد و سراغ مالک بن انس که استادش بود و بعد از چند روز مجددا به خانه امام
صادق رفت.
*حضرت امام صادق برای او چند دعا کرد و فرمودند: علم
یادگرفتنی نیست بلکه نوری است که خداوند هرکس را که بخواهد هدایت کند این نور را در
قلب او قرار خواهد داد.
*عنوان بسیار تعجب کرد، و حضرت به او فرمود: باید سه نکته
را رعایت کنی تا نور علم به تو برسد، اول اینکه باید دنبال حقیقت بندگی باشی،
ثانیا اینکه علم را برای بکار بردن و عمل
کردن بخواهی نه فقط برای یاد گرفتن، ثالثا سعی کن از خدا طلب فهم کنی و هر چیز را
که نفهمیدی از خدا بخواه تا فهمش را به تو عنایت کند.
*عنوان عرض کرد حقیقت بندگی را چگونه به دست بیاورم؟ امام
فرمود: اگر میخواهی به حقیقت بندگی نائل شوی باید سه نکته دیگر را نیز رعایت کنی،
نکته اول اینکه اگر خدا به تو مالی و ثروتی داده است خود را امانت دار این ثروت
بدانی و آن را در راه خدا خرج کنی.
*باید باور کنی که مالک حقیقی خداست و تو فقط امانت دار آن هستی،
تدبیر زندگی شخصیت را به خدا واگذار کن و واقعا توکل کن بخدا، مدبر حقیقی اوست. که
او به زیباترین صورت کار را برای تو درست می کند، دغدغه تو این باشی که واجبات خدا
راانجام دهی و محرمات خدا را ترک کنی.
یه غلط املائی هم فکر میکنم متن داره "باشی=باشد"
یه غلط املائی هم فکر میکنم متن داره "باشی=باشد"