حسن و حسین جلو آمده صدا می زدند: آه و افسوس غم و اندوه همیشگی از فقدان جدمان محمد(ص) و مادرمان فاطمه زهرا، ای مادر حسن! ای مادر حسین! آنگاه که جدمان محمد مصطفی(ص) را دیدار کردی سلام ما را به او برسان و به آن حضرت بگو بعد از تو در دنیا یتیم ماندیم.
امیرالمؤمنین علی (ع) در ادامه می فرماید: خدا را گواه می گیرم که فاطمه ناله کرد و فریاد کشید و دستهایش را کشیده آن دو را به آرامی در آغوش گرفت. در این لحظه هاتفی صدا زد: ای ابوالحسن! آن دو را از روی سینه مادرشان بلند کن که به خدا سوگند فرشتگان آسمانها را به گریه آورده اند، دوست مشتاق دیدار دوست است.
حضرت می فرماید: آن دو را از روی سینه فاطمه بلند کرده شروع به بستن بندهای کفن او نمودم و در آن لحظه این اشعار را می سرودم:
فراقک اعظم الاشیاء عندی وفقدک فاطم ادمعی الکثول
سأبکی حسرة و انوح شجوا علی خلّّ مضی أسنی سبیل
الا یا عین جودی و أسعدینی فحزنی دائم أبکی خلیلی
فراق و جدایی تو در نزد من سخت ترین چیزهاست و فقدان تو ای فاطمه! برایم سنگین ترین مصیبتهاست. از حسرت می گیرم و از سر اندوه نوحه سرایی می نمایم بر دوستی که گام بر روشن ترین راه نهاده است. ای دیده اشک بریز و با من همراهی کن اندوه من همیشگی است و بر دوستم می گریم...*
پی نوشت:
جلد اول کتاب «فاطمه زهرا(س) شادمانی دل پیامبر(ص) »، نويسنده:
احمد رحمانی همدانی، مترجم حسن افتخار زاده، ناشر: دفتر تحقیقات و انتشارات بدر،
تهران، 1381.
منبع:مهر
211008