10 شهريور 1402 16 صفر 1445 - 04 : 14
کد خبر : ۲۱۴۰۱
تاریخ انتشار : ۱۸ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۰:۴۳
اندیشه های مهدوی امام خمینی(ره)؛
بعضی انتظار فرج را به این می ‏دانند که در مسجد، حسینیه یا منزل بنشینند، دعا کنند و فرج امام زمان(ع) را از خدا بخواهند. لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمی‏ آمد و به فکر این هم که کاری بکنند، نبودند.
عقیق: با سلام و درود به پیش‏گاه مقدس مولود نیمه‏ ی شعبان و آخرین ذخیره ‏ی امامت، حضرت بقیّة اللَّه -ارواحنا فداه- و یگانه دادگستر ابدی و بزرگ پرچم‏ دار رهایی انسان از قیود ظلم و ستم استکبار. سلام بر او و سلام بر منتظران واقعی او. سلام بر غیبت و ظهور او و سلام بر آنان که ظهورش را با حقیقت درک می‏ کنند و از جام هدایت و معرفت او لبریز می ‏شوند.


برداشت‏ های انحرافی از انتظار

بعضی ‏ها انتظار فرج را به این می ‏دانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان(ع) را از خدا بخواهند. این‏ها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند، بلکه بعضی از آن‏ها را که من سابقاً می‏ شناختم، بسیار مرد صالحی بود. یک اسبی هم خریده بود. یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب(ع) بود. این‏ها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل می‏ کردند و نهی از منکر هم می‏ کردند و امر به معروف هم می‏ کردند، لکن همین. دیگر غیر از این کاری ازشان نمی‏ آمد و به فکر این هم، که یک کاری بکنند، نبودند.

یک دسته‏ ی دیگری بودند که انتظار فرج را می‏ گفتند: این است که، ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه می‏ گذرد، بر ملت‏ ها چه می‏ گذرد، بر ملت ما چه می‏ گذرد. به این چیزها، ما کار نداشته باشیم. ما تکلیف‏ های خودمان را عمل می‏ کنیم. برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاء اللَّه درست می‏ کنند. دیگر ما تکلیفی نداریم. تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آن چه در دنیا می‏ گذرد یا در مملکت خودمان نداشته باشیم. این‏ها هم یک دسته ‏ای، مردمی بودند که صالح بودند.
یک دسته ‏ای می‏گفتند: که خوب! باید عالم پر معصیت بشود تا حضرت بیاید. ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می‏ خواهند بکنند، گناه‏ ها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.

یک دسته ‏ای از این بالاتر بودند. می‏ گفتند: باید دامن زد به گناه‏ ها. دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت(ع) تشریف بیاورند. این هم یک دسته‏ ای بودند که البته در بین این دسته، منحرف‏ هایی هم بودند .اشخاص ساده ‏لوح هم بودند. منحرف‏ هایی هم بودند که برای مقاصدی، به این امر دامن می‏ زدند.

یک دسته ‏ی دیگری بودند که می‏ گفتند: هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است. آن‏ها مغرور بودند. آن‏هایی که بازیگر نبودند مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن عَلَم، عَلَم باطل است. آن ها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد. در صورتی که آن روایات که هر کس عَلَم بلند کند عَلَم مهدی، به عنوان مهدویّت بلند کند. حالا ما فرض می‏ کنیم که یک هم‏چو روایاتی باشد، آیا معنایش این نیست که ما تکلیف‏مان دیگر ساقط است. یعنی خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن؟ این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا حضرت صاحب بیاید. حضرت صاحب که تشریف می‏ آورند، برای چی می‏ آیند؟

برای اینکه گسترش بدهند عدالت را. برای اینکه حکومت را تقویت کنند. برای این‏که فساد را از بین ببرند. ما برخلاف آیات شریفه‏ ی قرآن، دست از نهی از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای این که حضرت بیایند. حضرت بیایند چه می‏ کنند؟
حضرت می‏ آیند می‏ خواهند همین کارها را بکنند. الآن دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر بشر تکلیفی ندارد، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد! به حسب رأی این جمعیت که بعضی‏ شان بازیگرند و بعضی ‏شان نادان، این است که ما باید بنشینیم دعا کنیم به صدام! هر کسی نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است، برای این‏که حضرت دیر می‏ آیند! و هرکسی دعا کند به صدام، برای این‏ که، این فساد زیاد می‏ کند. ما باید دعاگوی آمریکا باشیم و دعاگوی شوروی باشیم و دعاگوی اذناب شان، از قبیل صدام باشیم و امثال این‏ها، تا این که این‏ها عالم را پر کنند از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند! بعد حضرت تشریف بیاورند، چه کنند؟

حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند. همان کاری که ما می‏ کنیم و ما دعا می‏ کنیم که ظلم و جور باشد، حضرت می‏ خواهند همین را بَرَش دارند. ما اگر دست‏مان می‏ رسید، قدرت داشتیم باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعی ماست. منتها ما نمی ‏توانیم. اینی که هست، این است که حضرت عالم را پر می‏ کنند از عدالت. نه شما دست بردارید از این تکلیف‏تان، نه این که شما دیگر تکلیف ندارید.(1)
"
اگر خود حضرت صاحب(ع) مقتضی بدانند، خوب، خودشان تشریف بیاورند"! یکی از علما این جوری می‏ گفت (خدا رحمتش کند) که: "من که دلم بیشتر از حضرت صاحب(ع) برای اسلام نسوخته است. خوب ایشان هم که می‏ بینند این را، خود ایشان بیایند، چرا من بکنم؟".

این منطق اشخاصی است که می‏ خواهند از زیر بار دَر بروند. اسلام، این‏ها را نمی ‏پذیرد. اسلام، این‏ها را به هیچ چیز نمی‏ شمرد. این‏ها می‏ خواهند از زیر بار دَر بروند. یک چیزی درست می‏ کنند. دو تا روایت از این طرف، از آن طرف می‏ گردند، پیدا می‏ کنند که خیر، "با سلاطین مثلاً بسازید، دعا کنید به سلاطین". این، خلاف قرآن است. این‏ها نخوانده اند قرآن را. اگر صد تا هم چو روایت‏ هایی بیاید، ضرب به جدار می‏ شود. خلاف قرآن است، خلاف سیره‏ ی انبیاست یا این‏ که روایتی نیست. شما وقتی ملاحظه می‏ کنید آن همه روایاتی که اگر کسی میل به این بکند. که روایاتی است که: اگر مایل باشی که زنده باشد این سلطان، تو هم با او هستی. مسلمان مگر می‏ شود مایل باشد به این‏ که یکی زنده باشد و ظلم بکند، آدم بکشد؟ رابطه داشته باشد با یک کسی که آدم می‏ کشد؟ عالِم می‏ کشد؟ علما را می‏ کشد؟(2)

این‏هایی که می ‏گویند که هر عَلَمی بلند بشود / و هر حکومتی / خیال کردند که هر حکومتی باشد، این برخلاف انتظار فرج است. این‏ها نمی‏ فهمند چی دارند می‏ گویند. این‏ها تزریق کردند بهشان که این حرف‏ ها را بزنند. نمی‏ دانند دارند چی چی می‏ گویند. حکومت نبودن؛ یعنی این که همه‏ ی مردم به جان هم بریزند، بکشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند. برخلاف نص آیات الهی رفتار بکنند. ما اگر فرض می‏ کردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار می‏ زدیم، برای این که خلاف آیات قرآن است.(3)
ارزش دارد که انسان در مقابل ظلم بایستد. در مقابل ظالم بایستد و مشتش را گره کند و توی دهنش بزند و نگذارد که این‏قدر ظلم زیاد بشود، این ارزش دارد. ما تکلیف داریم آقا! این‏طور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان(عج) هستیم، پس دیگر بنشینیم در خانه‏ هامان، تسبیح را دست بگیریم و بگوییم عجّل علی فرجه. عجّل با کار شما باید تعجیل بشود. شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او و فراهم کردن این است که، مسلمین را با هم مجتمع کنید. همه با هم بشوید، ان‏شاءاللَّه ظهور می‏ کند ایشان.(4)



پی نوشت ها:
1) همان، ج 20، صص 196 - 197.
2) همان، ج 2، ص 28.
3) همان، ج 20، ص 198.
4) همان، ج 18، ص 195.

_مجله انتظار موعود

منبع:شبستان
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: