20 مهر 1400 6 (ربیع الاول 1443 - 30 : 13
کد خبر : ۱۹۱۵۱
تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۳۹۲ - ۱۹:۱۳
شعر؛
گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟/ اندیشه سیال من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!

عقیق:

فکرم همه‌جا هست، ولی پیش خدا نیست
سجادۀ زردوز که محراب دعا نیست

گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟
اندیشه سیال من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!

از شدت اخلاص من عالم شده حیران
تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست!

از کمیتِ کار که هر روز سه وعده
از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست

یک‌ذره فقط کُندتر از سرعت نور است
هر رکعتِ من حائز عنوان جهانی‌ست!

این سجده سهو است؟ و یا رکعت آخر؟
چندی‌ست که این حافظه در خدمت ما نیست

ای دلبر من! تا غم وام است و تورم
محراب به یاد خم ابروی شما نیست

بی‌دغدغه یک سجده راحت نتوان کرد
تا فکر من از قسط عقب‌مانده جدا نیست

هر سکه که دادند دوتا سکه گرفتند
گفتند که این بهره بانکی‌ست، ربا نیست!

از بس‌که پی نیم‌وجب نان حلالیم
در سجده ما رونق اگر هست، صفا نیست

به به، چه نمازی‌ست! همین است که گویند
راه شعرا دور ز راه عرفا نیست!

شاعر: سعید طلاییش

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۳
محمد
|
|
۱۶:۴۸ - ۱۳۹۸/۰۷/۱۷
تورا خدا ،یعنی دارم به خداوند اعلی قَسَمِتان میدهم که این شعر را فقط به مدت دو هفته از روی این سایت بردارید چون این شعر را برای معلمم بردم و قرار شد که او بیاید و در اینترنت نگاه کند اگر نبود که هیچ ولی اگر بود -۰- به من میدهد. باز هم به خدا قسمتان میدهم تو را به خدا این شعر را از روی سایت بردارید چون سایتتان در اولین جست و جو آمد .
ناشناس
|
|
۲۱:۳۴ - ۱۳۹۸/۰۳/۰۷
بنازمت داش
amir
|
|
۱۳:۳۴ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۶
واقعا شعر قشنگی