04 بهمن 1402 14 رجب 1445 - 02 : 12
کد خبر : ۱۲۸۹۰۷
تاریخ انتشار : ۰۴ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۱
استاد اخلاق حوزه بیان کرد:
یکی از نکات مهم در اعتکاف این است که دچار غفلت نشویم؛ اصل اعتکاف این است. گاهی انسان غافل می‌شود، متأسفانه گاهی این غفلت می‌آید. مخصوصا در دوران ما که خیلی هم زحمت می‌کشند که امکاناتی را برای مراسم اعتکاف فراهم کنند که عده‌ی زیادتری بتوانند شرکت کنند، اما گاهی این شلوغی و این رفت و آمد و این فراهم کردن امکانات، چیزهای اصلی را به فراموشی می‌برد.

عقیق:اشاره؛در ماه رجب و در ایام آغاز مراسم معنوی اعتکاف قرار داریم و به همین منظور، خدمت حجت الاسلام والمسلمین سید احمد فقیهی از اساتید اخلاق حوزه رسیدیم تا پیرامون بایدها و نبایدهای اعتکاف گفت و گو کنیم.

متنی که ملاحظه می کنید، ماحصل گپ و گفت ما با این استاد اخلاق حوزه است.

* ضمن تشکر از جنابعالی که این فرصت را در اختیار رسانه رسمی حوزه های علمیه قرار دادید، در ابتدا تاریخچه ای از اعتکاف برای ما بفرمایید.

 

بسم الله الرحمن الرحیم - در مورد اعتکاف در ابتدا عرض کنم که طبیعت آفرینش انسان در این عالم دنیا این است که زندگی دنیا خیلی انسان را به خودش مشغول می‌کند.

گاهی ضروریات زندگی است و گاهی غیرضروریات است. به نحوی است که بالأخره انسان از صبح که بیدار می‌شود باید به فکر صبحانه، کسب‌وکار و درآمد و کارهای منزل و کارهای اداره و از این قبیل کارها باشد. این طبیعت زندگی دنیاست.

قرآن درباره کسانی که درست تربیت شدند، می‌فرماید: آن‌ها کسانی هستند که «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ‏ وَ إِقامِ الصَّلاةِ»[۱]، کسانی چنان تربیت می‌شوند که به این ضروریات زندگی می‌پردازند اما هیچ چیزی نمی‌تواند آن‌ها را از یاد خدا غافل کند. «لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ»، تجارت و خریدوفروش دارند، با خانواده نشست و برخاست دارند، اما هیچ چیزی نمی‌تواند آن‌ها را از خدا غافل کند. حالا آن یک تربیت مهمی است که آن‌ها یک حالتی دارند که قطعا به هر جایی می‌روند و هر چه می‌بینند... . گفت: «به دریا بنگرُم دریا تو بینُم / به صحرا بنگرُم صحرا تو بینُم / به هر جا بنگرُم کوه و در و دشت». خب این‌ها مربوط به تربیت ویژه‌ است.

اما به طور عموم ما به زندگی دنیا مشغول و سرگرم می‌شویم و انسان نیازمند به ارتباط با خدای عالم است.

اصل اخلاق و تربیت هم این است که انسان ها موحد شوند. اگر موحد شوند همه چیزشان درست می‌شود. خب از ضروریات اولیه‌ی این موحد شدن و اخلاق توحیدی یک نوع ارتباط با خداست که اصلا خود این نماز که قرآن این‌قدر بر آن تأکید می‌کند، اصل آن ارتباط با خداست. «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری»[۲]، نماز برای این است که ارتباط قلب با خدا قطع نشود و حفظ شود؛ به خاطر همین هم می‌دانید در تمام احکام ما، اما و اگری وجود دارد. مثلا در مورد خمس داریم که؛ اگر پول داشته باشد، باید خمس دهد. در مورد جهاد داریم اگر جهادی پیش آید، باید جهاد انجام دهد. در مورد حج داریم اگر مستطیع شود، باید به حج برود. تنها حکمی که هیچ اما و اگری ندارد نماز است.

نماز ابتدا در حالت ایستاده است، اگر نشد در حالت نشسته است، اگر نشد در حالت خوابیده است. در هر حالی نماز ساقط نمی‌شود، چون ارتباط با خدا هیچ‌گاه نباید قطع شود.

از آن طرف ضروریات زندگی و گاهی هم غیرضروریات آن، ما را به خودمان مشغول می‌کند. ما نیاز به این داریم که در طول روز، در طول هفته، در طول ماه، در طول سال و در طول عمرمان - هر کدام به نوبه‌ی خود - یک زمان فراغتی را برای خودمان ایجاد کنیم که در این زمان فراغت من و خدایم باشم. ابتدا نماز است که اگر نماز به شکل درست اقامه شود، یک حالتی است که بنده از همه چیز خارج می‌شود.

مرحوم آیت‌الله مصباح می‌فرمودند: زمانی کسی خیلی از مرحوم آیت‌الله انصاری همدانی درخواست می‌کرد که یک دستورالعملی به من یاد دهید. ایشان فرمودند: برای نمازتان یک سجاده بگیرید. حالا چرا؟ آیت‌الله بهجت می‌فرمودند: نماز باید این‌طوری باشد که آدم سجاده را می‌اندازد و روی سجاده می‌رود و فرض بر این است که دور این سجاده هم سیم خاردار کشیده است. یعنی اینجا دیگر من هستم و خدای من. این اولین مورد است که نماز است.

بعد از نمازهای واجب، سحر است که این‌قدر قرآن و روایات بر نماز شب و سحرخیزی تأکید دارد «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسی‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً»[۳].

چرا؟ برای این‌که سحر یک زمان فراغتی است. ان‌شاءالله خداوند به آدم توفیق دهد، سحر که بلند می‌شود، همه خواب هستند، تمام سروصداها خوابیده است، نه تلفن زنگ می‌خورد، نه کسی درب خانه را می‌زند، نه در آن زمان صدای بوق ماشین و سروصداها می‌آید. گویا تمام شهوات در این ساعت خوابیده و یک نوع خلوتی برای انسان با خدای خودش است.

حالا اگر نخواهیم به این‌ها طول و تفصیل دهیم، یکی از برنامه‌هایی که تنظیم شده برای این‌که بنده بتواند قدری از این دلمشغولی‌های دنیا، مخصوصا زوائد آن جدا شود و یک خلوتی با خدای خودش پیدا کند، مراسم اعتکاف است.

اولا از خانه، زن، بچه، زندگی و کسب و کار جدا شود و به مسجد بیاید.

دوم این‌که در مسجد روزه هم بگیرد؛ چون اگر آدم روزه هم نباشد، این شهوت خوردن خودش یک دلمشغولی است که انسان را به خودش مشغول می‌کند که حالا چه بخورم؟

دیده‌اید که دوستان وقتی دور هم می‌نشینند، اولین صحبت این است که چه بخوریم؟ گویا قرآن به پیامبر اکرم(ص) دستور می‌دهد و می‌فرماید: «فَإِذا فَرَغْتَ»[۴]، وقتی که فارغ شدی و این کارهای لازم تمام شد... . وقتی کارهای لازم تمام شد، چه می‌شود؟ حالا بخوابیم؟ نه. می‌فرماید: «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ إِلی‏ رَبِّکَ فَارْغَبْ‏»[۵]، این‌ها به دنبال هم است.

ابتدا نیاز به فراغتی دارد که آدم از دلمشغولی‌های خودش خارج شود. اگر از این‌ها درآمد «وَ إِلی‏ رَبِّکَ فَارْغَبْ»، حالا با یک رغبت و شوقی به سوی خدا برود. این لازمه‌ی حیات انسان است.

متأسفانه در دنیای غرب که هیچ، در عالم خودمان هم این‌ها تقریبا فراموش شده‌اند که اصلا نیاز اولیه‌ی انسان ارتباط با خالق خودش است. در بحث‌های فلسفی می‌گویند که علت و معلول است. خب این معلول با آن علت خودش اصلا نیاز ضروری دارد، همه‌ی وابستگی‌ها به خداست. آدم نمی‌تواند از خدا دل بکَنَد.

این اعتکاف را تشریع کردند برای این‌که یک فراغتی برای انسان حاصل شود که در این فراغت بتواند یک انسی با مأنوس واقعی پیدا کند. آدم غافل است از این‌که من غریبم.

امام سجاد(ع) در دعای ابوحمزه‌ی ثمالی که به نظرم مناسب باشد در مراسم اعتکاف یک شبی هم دعای ابوحمزه خوانده شود.

مرحوم آیت‌الله بهجت می‌فرمودند: این دعای ابوحمزه را گفته‌اند که سحرهای ماه رمضان بخوانید، اما نگفته‌اند که زمان‌های دیگر نخوانید. راجع به خیلی از ادعیه ایشان می‌فرمودند: این‌که گفته‌اند این دعا را در این زمان بخوانید به این معنا نیست که در زمان‌های دیگر نخوانید. خود آیت‌الله بهجت می‌فرمودند: در ایوان امیرالمؤمنین(ع) حدود ۴۰ نفر بودند که این‌ها هر شب در قنوت نماز شب‌شان ابوحمزه می‌خواندند. حالا این را به مناسبت عرض کردم.

امام در این دعای ابوحمزه می‌فرمایند: خدایا! «ارْحَمْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا غُرْبَتِی»، آدم در این دنیا غریب است، کسی را ندارد. با یک چیزهایی خودش را مشغول کرده است.

دیده‌اید که گاهی دورهم می‌نشینند و یک بگو و بخندی و پارکی و تفریحی دارند؛ ولی وقتی تمام می‌شود، باز احساس حزن دارند.

انس انسان در این عالم فقط با خدا یا با کسانی است که خدا دستور داده است که اولیاء الهی هستند، «یَا أَنِیسَ مَنْ لَا أَنِیسَ لَهُ». خدا انیس و مونس است، منتها برای کسی که «لَا أَنِیسَ لَهُ».

گاهی انسان خودش را با یک چیزهایی سرگرم کرده است. این دوران اعتکاف و این سه روز برای این است که آدم کمی بفهمد که مونس و انیس واقعی او کجاست، کیست، با چه کسی باید درد دل و رازونیاز کند؟

«یَا عِمَادَ مَنْ لَا عِمَادَ لَهُ»، «یَا رُکْنَ مَنْ لَا رُکْنَ لَهُ»، «یَا سَنَدَ مَنْ لَا سَنَدَ لَهُ». این دعای مشلول خیلی دعای زیبایی است.

شاید بد نباشد که یک شب هم این دعای مشلول را با توجه بخوانند. اسامی خداست، اصلا اعتکاف برای انس با خدا است، سپس این جملات جلو می‌آید تا به اینجا می‌رسد که؛ «یَا جَارَ مَنْ لَا جَارَ لَهُ»؛ خدایا! تو همسایه‌ی کسی هستی که همسایه ندارد. بعد می‌فرماید: «یَا رَفِیقَ مَنْ لَا رَفِیقَ لَهُ»، خدا رفیقش است. رفاقت با خدا همیشه باید باشد؛ در اعتکاف باید شروع شود، باید تمرین شود.

اگر این رفاقت با خدا در اعتکاف به دست نیاید بهره‌ی انسان کم است.

من باید این را نقطه‌ی شروعی قرار دهم که در این اعتکاف رفیقم را پیدا کنم. رفیقم خداست. «یَا إِلَهِی بِالتَّحْقِیقِ... یَا شَفِیقُ یَا رَفِیقُ»؛ رفیق شفیق خدا است.

عرض کردم که اولیاء الهی این‌طور نیستند، اما این برای من در مدرسه و خیابان و بازار و حتی آن زمانی که درس اخلاق می‌گویم هم حاصل نمی‌شود؛ در آنجا هم حواسم به گفتن است. این نیاز به یک خلوت، انس و آرامشی دارد. این انس و آرامش باید در آنجا پیدا شود تا آن رفیق واقعی، آن انیس و مونس واقعی پیدا شود.

قرآن بر این مطلب خیلی تأکید می‌کند. یعنی اگر در آیات قرآن بخواهیم بگردیم، زیاد است.

مرحوم علامه طباطبایی - خدا رحمتش کند - خیلی به این مسئله می‌پردازد که آدم باید این‌طوری تربیت شود.

مرحوم علامه می‌فرماید: من ریا می‌کنم. چرا ریا می‌کنم؟ چون انسان طالب عزت است و عزت هم چیز خوبی است و طالب عزت بودن هم خوب است. منتها اشکالی که پیدا می‌شود که مرتکب ریا می‌شوم، این است که خیال می‌کنم عزت دست مردم است.

چون خیال می‌کنم عزت دست مردم است، می‌خواهم اعمالم را به مردم نشان دهم و مردم هم یک احسنت و بارک الله و سوت و کف و صلواتی بگویند تا عزیز شوم.

در این اعتکاف باید با خدا رفیق شوم و بفهمم که عزت فقط دست اوست. این آیه‌ی شریفه در قرآن است و در خیلی از دعاها هم آمده است که خدا این‌طوری است که «تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ»[۶]، این را در اعتکاف باید فهمید که عزت دست او است؛ ذلت دست او است.

اگر کسی این را فهمید که عزت فقط دست خداست، دیگر عملش را به غیرخدا نشان نمی‌دهد.

خدا باید در این اعتکاف پیدا شود.

این آیه خیلی مهم است و در آن آمده است: «تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ»[۷]، ببینید «من تشاء» چند بار تکرار می‌شود «تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ»[۸]، همه‌ی خیرات به دست او است. اگر این رفاقت و انس با خدا حاصل شود و کسی فهمید که عزت فقط به دست او است، «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً»[۹]. اگر کسی این را فهمید از ریا نجات پیدا می‌کند. یعنی اعتکاف ما باید یک اعتکافی باشد که شروع آن با توحید باشد. البته توسل به امام زمان(عج) را هم نباید فراموش کنیم که در ادامه عرض خواهیم کرد.

یکی از نکات مهم در اعتکاف این است که دچار غفلت نشویم؛ اصل اعتکاف این است. گاهی انسان غافل می‌شود، متأسفانه گاهی این غفلت می‌آید. مخصوصا در دوران ما که خیلی هم زحمت می‌کشند که امکاناتی را برای مراسم اعتکاف فراهم کنند که عده‌ی زیادتری بتوانند شرکت کنند، اما گاهی این شلوغی و این رفت و آمد و این فراهم کردن امکانات، چیزهای اصلی را به فراموشی می‌برد.

من یادم است قبل از انقلاب در مسجد امام، طلبه‌ها برای اعتکاف می‌رفتند، خیلی از دوستان آیت‌الله بهاءالدینی و آیت‌الله بهجت بودند، یک ملحفه‌ی سفید می‌بردند و در گوشه‌ای می‌نشستند، از زمانی که می‌رفتند انس بود، تا زمانی که برمی‌گشتند هم انس بود.

باید در این مورد هم تذکر داد که حالا که جمع هستند، این جمع به گفت‌وگو و حرف و تعریف و قصه نگذرد.

آن‌چه را که باید پیدا کنند، آن را پیدا کنند. واقعا خدا گمشده‌ی عالم است. او را باید پیدا کرد. این چیزی است که رکن اصلی اعتکاف است و الّا این‌که من سه روز به مسجد بروم و روزه‌ای بگیرم و یک مداح هم می‌آید و یک منبری هم می‌آید و دعایی هم خوانده می‌شود و بعد هم می‌آیم. خب این مثل نمازهایمان می‌شود که نمازها را می‌خوانیم، اما آن انسی که باید در نماز حاصل شود، حاصل نمی‌شود. هم برگزارکنندگان اعتکاف و هم معتکفین خیلی باید به این نکته توجه داشتند.

 

* بابت نکات مهمی که بیان کردید، خیلی ممنونم. می‌خواهم کمی مصداقی‌تر و جزئی‌تر وارد شوم؛ شما احساس کنید یک نوجوان و یا جوانی خدمت شما رسیده و این سؤال را دارد که من می‌خواهم وارد اعتکاف شوم، منِ نوجوان و جوان در این سه روز چه کنم که بتوانم آن بهره‌ی کافی را ببرم؟ می‌خواهم کمی مصداقی‌تر و جزئی‌تر به منِ نوجوان و یا جوان توصیه بفرمایید.

 

این را بدانید که من در این حد نیستم، اما آنچه که به ذهن می‌رسد را بیان می کنم.

آن مقدمه‌ای که در بالا عرض کردم اولین مورد است. یعنی من بدانم وقتی به اعتکاف می‌روم، می‌روم تا خدای خودم را پیدا کنم. این یک مورد است که توضیحاتش را عرض کردم.

 

نکته دوم این‌که اگر کسی می‌خواهد خدا را پیدا کند، قرآن دستور داده: «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ»[۱۰]، «وَ ابْتَغُوا» یعنی طلب کنید. «إِلَیْهِ»، یعنی اگر می‌خواهید به سوی خدا بروید و خدا را طلب کنید «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ»، وسیله می‌خواهد. وسلیه هم به صورت عام توسل است.

اوج توسلات، توسل به امام حسین(ع) است، اما در زمان ما توسل به امام زمان(عج) است.

بنده می‌خواستم به حج مشرف شوم، مرحوم آیت‌الله بهجت(ره) را در مسیر دیدم. ایشان در کوچه داشتند می‌رفتند، به ایشان عرض کردم: می‌خواهم به حج بروم. ایشان چند توصیه کردند. اگر به ترتیب به یاد بیاورم و فراموش نکنم، در ابتدا فرمودند هر عملی را در حج با توسل به امام زمان(عج) شروع کنید. طواف می‌خواهید بروید ابتدا توسل به امام داشته باشید، سعی صفا و مروه می‌خواهید بروید ابتدا توسل به امام داشته باشید.

معتکفین اولین قدمی که می خواهند برای ورود به مسجد برای مراسم اعتکاف بگیرند را به امام زمان(عج) متوسل شوند. این کلید همه‌ی خیرات است.

خیلی‌ها می‌پرسند و می‌گویند که ما می‌خواهیم به زیارت برویم، چه برنامه‌ای بریزیم؟ آدم هر برنامه‌ای می‌ریزد به‌هم می‌خورد الّا این‌که برنامه‌ی آدم این باشد که متوسل به امام زمان(عج) شود و سپس حضرت به اندازه و به جا توفیقش را برای او فراهم می‌کند. او را راهنمایی می‌کند این شرط مهمی است که از بسم الله ورود به اعتکاف توسل به امام زمان(عج) و لحظه به لحظه توجه به امام زمان(عج) تا انتها باشد.

این خودش یک تمرینی است که عرض کردم انس با خدا هم در اینجا باید تمرین شود؛ نه این‌که برای این سه روز تمرین شود، بلکه برای عمری تمرین شود. یعنی من در اینجا آموزشی می‌بینم، این‌طور نیست که ما به آموزشگاهی برویم و آموزش ببینیم و وقتی دوره‌ی آموزشی تمام شود، همه چیز را فراموش کنیم. دوم هم تمرینی برای انس با امام زمان(عج) برای همیشه باشد این هم دومین مورد است. این‌ها از واجبات اخلاقی است. ما فعلا در مورد واجبات فقهی اعتکاف بحث نمی‌کنیم. این‌ها از واجبات اخلاقی است؛ رکن اعتکاف، توسل به امام زمان(عج) است. باید حضور امام زمان(عج) را در آنجا درک کنیم. عرض کردم که آیت‌الله بهجت چند توصیه فرمودند که این یکی بود.

 

دومین توصیه آیت الله بهجت (ره) این بود که فرمودند در مسجدالحرام و در مسجد النبی(ص) در حج، در اینجا هم در حرم حضرت معصومه(س) و مسجد جمکران، به هر جایی که وارد می‌شوید، چشم‌تان به دنبال دیدن امام زمان(عج) باشد.

ایشان خودشان می‌فرمودند آدم به همین مقدار که به حرم حضرت معصومه(س) می‌رود، سر را به این طرف و آن طرف بچرخاند که نکند حضرت در اینجا باشند. می‌توانیم بگوییم که این هیچ است که آدم سرش را به این سمت و آن سمت برمی‌گرداند. این آن‌قدر حالت توجه و توسل برای انسان ایجاد می‌کند که قلب انسان به یاد امام زمان(عج) است. منتظر دیدن است و یک نگاهی هم می‌کند، تا این‌که آدم همین‌طوری بیاید و برود. نه این‌که من خیال کنم من در اعتکاف حضرت را می‌بینم؛ اما این علاقه و این انتظار خوب است که شاید هم زمانی حضرت بودند.

گفت که: «یک چشم زدن غافل از آن شاه نباشید / شاید که نگاهی کند آگاه نباشید».

آدم چه می‌داند، شاید حضرت بودند. آیت‌الله بهجت خیلی به این مسئله تأکید می‌کردند که آدم به همین مقدار به یاد حضرت و به عشق دیدن حضرت صورتش را به این طرف و آن طرف برگرداند. گاهی آدم از خودش می‌پرسد: اصلا من عاشق دیدن امام زمان(عج) هستم؟ دلم برای امام زمان(عج) تنگ شده است؟ اصلا دلم می‌خواهد که حضرت را ببینم؟ اگر این‌ها باشد آدم یک نگاهی می‌کند. این‌که من در دعای ندبه می‌خوانم: «مَتَی تَرَانَا وَ نَرَاکَ»، «هَلْ إِلَیْکَ یَا ابْنَ أَحْمَدَ سَبِیلٌ فَتُلْقَی». شاید هم همین اعتکاف یک وسیله‌ای باشد. این هم نکته‌ی دوم است.

نکته‌ی سومی که آیت‌الله بهجت فرمودند این بود که می‌خواهید به حج بروید – این نکته برای معتکفین هم هست - «ألهمک الله»؛ خدا به شما الهام کند «کیف تدعوا و بمن تدعوا و علی من تدعوا و لا تنس أنّ دعاء الملَک لا یرد». فرمودند: خدا به شما یاد دهد که چطور دعا کنید، به نفع چه کسی دعا کنید، علیه چه کسی دعا کنید، به چه کسانی نفرین کنید که مستکبرین و قاتلین ائمه(ع) هستند و بعد این‌که فراموش نکنید که دعای ملک رد نمی‌شود.

این اشاره به آن حدیث است که اگر آدم برای دیگران دعا کند، خدا یک ملکی را قرار می‌دهد که همان دعا را برای آدم بکند، با این تفاوت که معلوم نیست دعای من مستجاب شود ولی دعای ملک حتما مستجاب است. این نکته خیلی مهم است.

بنده یک بار یک روز عیدی خدمت آیت‌الله مصباح(ره) رسیدم و به ایشان عرض کردم: روز عید است، یک عیدی بدهید و یک چیزی بگویید. ایشان فرمودند: یکی از بهترین کارها این است که آدم برای مؤمنین دعا کند. این جمله برای من خیلی شیرین بود، از ایشان هم شنیده بودم و روز عید هم بود. بعد گفتم: بروم و ببینم که این فرمایش ایشان حدیثی هم دارد؟ دیدم که چندین روایت دارد که «مَنْ قَالَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ»، اگر کسی این دعا را بکند. البته ما این دعا را می‌خوانیم، اما خواندن آن غیر از این است که یک بار من تصمیم بگیرم برای تمام مؤمنین و مؤمنات دعا کنم و بگویم: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ». در حدیث دارد که اگر کسی این دعا را بخواند «کَتَبَ اللَّهُ لَهُ»؛ خدا برای او می‌نویسد. چقدر می‌نویسد؟ «بعدد ما خلَقَ من ولد آدم إلی یوم القیامه»، یعنی به تعداد فرزندان حضرت آدم(ع) از اول آفرینش تا قیامت برای او می‌نویسد. خدا می‌داند که چقدر می‌شود. خدا به این تعداد برای او «کتب له حسنةً»، حسنه می‌نویسد، «مَحَا عَنْهُ سَیِّئَةً»؛ سیئاتش را پاک می‌کند «وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً».

این مسئله را در اعتکاف فراموش نکنیم که به فکر دیگران باشیم. حالا این دیگران پدر و مادر و دوستان‌مان باشند، همشهریان‌مان باشند، همه‌ی مؤمنین باشند، مظلومین عالم باشند. کسانی که الان در عالم به آن‌ها ظلم می‌شود، مردم غزه، شیعیان لبنان، یمن، عراق و جاهای مختلفی که هستند.

حالا آدم برای دیگران که دعا می‌کند... . من گاهی به بعضی می‌گویم که؛ حالا برای من دعا کنید به چه دردی می‌خورد؟ وجود من چه اثری دارد؟ حالا مثلا دعا کنید که عمر من ۱۰ سال دیگر هم بیشتر شود، چیزی در آن نیست؛ اما زمانی آدم برای کسی دعا می‌کند که وجود او در هر ثانیه و هر لحظه برکاتی دارد. ابتدا دعا برای وجود مقدس امام زمان(عج) باشد. آدم جدی دعا کند و اثر هم دارد. این یک بحث جداگانه‌ای است. دوم هم دعا برای مقام معظم رهبری است.

بنده گاهی الان احساس می‌کنم که دعا برای رهبری از نان و آب برای من واجب‌تر و لازم‌تر است. خداوند این‌قدر به این آدم توفیق داده است که دارد دنیایی را اداره می‌کند.

مقام معظم رهبری در حال حاضر، فقط رهبر ایران نیستند، رهبر کل دنیا هستند. ایشان دنیا را با سرانگشتش می‌چرخاند. دعا برای رهبری حتما فراموش نشود. این نکته‌ی بعدی بود که برای معتکفین لازم است.

 

نکته‌ی بعدی که خیلی لازم است... . امیرالمؤمنین(ع) در یک فرمایش فرمودند: «لَا یَسْتَقِیمُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّی یَسْتَقِیمَ قَلْبُهُ»، ایمان اگر بخواهد درست شود، قلب باید درست شود. قلب باید در اعتکاف درست شود. بعد گفتند: قلب چطور درست می‌شود؟ فرمودند: «وَ لَا یَسْتَقِیمُ قَلْبُهُ حَتَّی‏ یَسْتَقِیمَ لِسَانُهُ»، زبانش درست شود.

ما باید قدری یاد بگیریم در این مراسم از حرف‌های لغو، زائد و بیخود خودداری کنیم. چون حرف زدن برای آدم غفلت می‌آورد. خدا می‌داند که چقدر غفلت می‌آورد. حرف‌هایی که خدایی ناخواسته دروغ و غیبت و تهمت نباشد، قدری زبان‌ها کنترل شود. البته حرف حسابی در جای خودش لازم است. این نکته‌ای است که باید مراعات شود.

نکته‌ای که در اعتکاف لازم است، مرحوم آیت‌الله ناصری(ره) فرمودند که ابتدا استغفار کنند. حالا من به خودم که نگاه می‌کنم - هر کسی به خودش که نگاه می‌کند - می‌خواهم به یک مراسم عبادی و محل پاک و پاکیزه وارد شوم، غیر از مسجد، اصلا این فضای اعتکاف یک فضای طیب و طاهری است. به خودم که نگاه می‌کنم می‌بینم که قدری آلوده هستم. حداقل کاری که می‌توانم بکنم این است که قدری استغفار کنم تا این استغفار نورانیتی به قلب انسان بدهد و قلب سرزنده و نورانی شود. آدم حتما به این استغفار نیاز دارد.

در قرآن فراوان داریم «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ»[۱۱]، «إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً»[۱۲]، «یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً. وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ»[۱۳]. این استغفار خیلی حرکات عجیبی دارد. این برای ورود به... .

 

نکته‌ای که خیلی‌ها چه در اعتکاف و چه در زیارت می‌پرسند، این است که می‌گویند: ما وقتی به زیارت و اعتکاف می‌رویم حال خوشی داریم، اما وقتی تمام می‌شود و برمی‌گردیم دیگر آن حال خوش نیست و از دست انسان می‌رود.

خب وقتی می‌دانم که چنین اتفاقی پیش می‌آید، الان دعا کنم و به این توجه داشته باشم که؛ خدایا! این فضای اعتکاف یک فضای معنوی است و حال من را خوش کرده است. خدایا! این حال را از من نگیر. «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً»[۱۴]. اول این‌که انسان دعا کند.

دوم این‌که همین‌که انسان توجه دارد که وقتی تمام می‌شود ممکن است دیگر این حال را نداشته باشد، از همین فرصت به وجود آمده استفاده کند. الان یک حال خوش و فرصتی است که ممکن است روز بعد از اعتکاف نداشته باشم، باید از این حال برای تمام امورم استفاده کنم.

نکته‌ی بعد این‌که در دعا کردن این است که همه چیز از خدا بخواهد؛ خوبش را هم بخواهد.

ببینید ما در دعای ماه رجب می‌گوییم: «أَعْطِنِی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ مِنْ جَمِیعِ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ». وقتی آدم از خدا می‌خواهد همه چیز بخواهد، خوبش را هم بخواهد.

حضرت سلیمان(ع) گفتند: خدایا! من حکومت می‌خواهم؛ اما زمانی خودم می‌خواهم حکومت به دست بیاورم که اصلا نمی‌توانم، اما اگر بنا است تو بدهی، بهترینش را بده.

فرمودند: «رَبِّ اغْفِرْ لی‏ وَ هَبْ لی‏ مُلْکاً لا یَنْبَغی‏ لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدی»[۱۵]، یک حکومتی بده که اصلا مثل و مانند نداشته باشد. خدا هم داد.

حکومت حضرت سلیمان(ع) مشهور است که بر باد حکومت می‌کردند، بر پرنده‌ها، بر حیوانات، بر شیاطین، بر جن، بر انس حکومت می‌کردند. این دعا بود. وقتی آدم دعا می‌کند همه چیز را از خدا بخواهد. این یک دعا است که همه مفصل در آن ایام می‌خوانند، به آن توجه داشته باشند.

در یکی دیگر از دعاهای ماه رجب دارد که: خدایا! «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَی غَیْرِکَ، وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَکَ، وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلَّا بِکَ»؛ خدایا! هر کسی به سراغ غیر تو رفت، ناامید و دست خالی برگشت، تنها جایی که هیچ‌گاه کسی از آنجا ناامید نمی‌شود و دست خالی برنمی‌گردد درِ خانه‌ی خدا است. این هم یک نکته است.

نکته‌ی بعدی این‌که؛ اصل دعا کردن قلبی است، اما این بلند کردن دست سفارش شده، توصیه هم شده و در روایات هم آمده است.

دست‌ها بلند شود، گاهی بلرزد، گاهی تکان بخورد که آدم حال خودش را بفهمد و بداند که آدم چقدر نیاز دارد.

یک بار انسان یک دعایی می‌خواند ولی یک بار هم این دست‌ها بلند می‌شود و بالا می‌رود و می‌لرزد.

بنده زمانی می‌دیدم مردم دعا که می‌کنند، بعد دست را به صورت‌شان می‌کشند. گفتم: یعنی چه؟ چه حالت نادانی. بعد دیدم روایت دارد که این دست وقتی بلند می‌شود محال است که صفر الکف، یعنی خالی برگردد.

همین‌قدر که بلند می‌شود رحمت خدا در آن قرار می‌گیرد، سپس انسان این رحمت را بر سر و صورتش می‌مالد. این‌ها تمثل است.

آدم این دست‌ها را بلند کند، مخصوصا اگر امکاناتی فراهم شود که یک کسی بتواند یک گوشه‌ای قدری هم خلوتی برای خودش داشته باشد. در جمع هم خوب است، اما در گوشه‌ی خلوتی این دست‌ها درِ خانه‌ی خدا بلرزد و این دست‌ها را بر سر و صورت خودش بکشد.

این‌ها اساس کارهای اعتکاف است. اول توحید، توسل به امام زمان(عج)، دعا، دعای برای دیگران. چیزهای جزئی دیگری هم هست که الحمدلله همه مراعات می‌کنند.

حیف است که آدم حداقل در این سه روز اعتکاف دائم الوضو نباشد. یقینا همه همین‌طور هستند و می‌دانند، اما گاهی اوقات، انسان غفلت می‌کند.

همیشه خوب است که آدم در طول عمرش باوضو باشد، اما در این سه روزه دائم‌الوضو باشند و دائم‌الوضو بودن به این معناست که دائم‌التوجه به خدا و امام زمان(عج) باشد.

 

* ممنونم - برای اعتکاف در این سه روز یک‌سری اعمالی وارد شده است، مخصوصا برای روز سوم که اعمال بیشتری در کتاب‌ها آمده است. می‌خواستم بدانم این اعمال اهم و مهم هم دارد یا این‌که همه این اعمال در یک سطح هستند؟

 

بله، یک اشکالی که در کارهای ما وجود دارد این است که ما به اعمال به اصطلاح جوارحی و بدنی مثل خواندن، بلند شدن و نشستن خیلی توجه می‌کنیم، اما به اعمال جوانحی، یعنی اعمال قلبی خیلی توجه نداریم.

آنچه که در مراسم اعتکاف مهم است، این است که چه بخوانم، چقدر بخوانم.

آیا این‌ دعاها را می‌خوانم که این‌ها را بخوانم و تمام کنم و بگویم که خواندم؟ یا این‌که این‌ها را می‌خوانم برای این‌که این قلب متوجه به خدا و امام زمان(عج) شود؟ این مهم‌ترین عمل است. یعنی از ساعت اول تمرین کنم که در اعمال اعتکاف من مهم‌ترین عمل آن توجه قلبی است، مثل خود نماز که گاهی نماز می‌خوانیم و هیچ توجه و حضور قلبی در آن نیست.

مرحوم آیت‌الله مصباح - خدا رحمت‌شان کند - می‌فرمایند: خوراک روح انسان فقط توجه است. این خواندنی‌ها هم باید توجه ایجاد کند. می‌فرمایند: خوراک روح، توجه است. به هر چه توجه کند، از آن جهت رشد می‌کند. اگر توجه این قلب به خدا و امام زمان(عج) و اولیاء باشد در این زمینه رشد می‌کند. اگر توجه او به دنیا باشد در این جهت رشد می‌کند. این است که حالا این دعا یا آن دعا و این نماز و یا آن نماز را بخوانم، باید ببینم که کدام‌یک از این‌ها بیشتر برای من توجه می‌آورد؟

مرحوم آیت‌الله بهاءالدینی - خدا رحمت‌شان کند - خیلی بر این تأکید داشتند که این را بگویند، می‌فرمودند: ما به مشهد می‌رویم و در مسجد گوهرشاد می‌نشینیم و به کسی می‌گوییم که زیارت جامعه بخوان و ما فقط گوش می‌دهیم. بر این خیلی تأکید داشتند که می‌فرمودند: ما فقط گوش می‌دهیم. یعنی چه؟ یعنی توجه را ایجاد می‌کنیم. گاهی من خوش هستم با این‌که یک زیارتنامه‌ای خواندم. گاهی که ما به حرم می‌رویم، برای زیارت می‌رویم یا برای زیارتنامه خواندن می‌رویم؟ می‌گویم: به حرم رفتم و یک زیارتنامه خواندم. این غیر از این است که بگویم رفتم امام را زیارت کردم. زیارت آن توجه قلبی است. به نظرم رکن اعتکاف به این است که این توجه قلبی به خدا و امام زمان(عج) حاصل شود. این بهترین عمل است.

 

گفت و گو: محمد رسول صفری عربی

عکاس: عباس فرامرزی

تدوین: محمد صالح ترکمنی

 

پی نوشت ها:

[۱]. نور، ۳۷.

[۲]. طه، ۱۴.

[۳]. اسراء، ۷۹.

[۴]. شرح، ۷.

[۵]. همان، ۷-۸.

[۶]. آل‌عمران، ۲۶.

[۷]. همان.

[۸]. همان.

[۹]. یونس، ۶۵.

[۱۰]. مائده، ۳۵.

[۱۱]. هود، ۳.

[۱۲]. نوح، ۱۰.

[۱۳]. همان، ۱۱-۱۲.

[۱۴]. آل‌عمران، ۸.

[۱۵]. سوره‌ی ص، ۳۵.

منبع:حوزه

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: