عقیق: مرضیه مینایی پور دکترای شیعهشناسی دارد. متولد ۶۳ و مدرس دانشگاه است. او به دلیل تسلطش به دو زبان انگلیسی و اسپانیایی یک مُبلغ است که در ساحت بینالمللی فعالیت میکند. در سالهای نوجوانی زبان انگلیسی را فراگرفت و سپس در دانشگاه علوم سیاسی خواند، اما دانشگاه را برای ورود به حوزه علمیه رها کرد. او میگوید: «به دلیل تسلطی که به زبان انگلیسی داشتم به عنوان مترجم، ارتباطاتی پیدا کردم. به حوزه که وارد شدم، به دلیل علاقمندیام به زبان اسپانیایی، در عرض یک سال آن را یاد گرفتم و با سازمانهای مختلف در عرصه ترجمه و تبلیغ همکاری میکردم.»
مرضیه مینایی پور موسس هیأت باب السلام
فیلم حاج قاسم را میدید و اشک میریخت
او خاطره جالبی از روز شهادت حاج قاسم سلیمانی دارد و میگوید: «در رستوران نشسته بودیم و منتظر بودیم غذایمان را بیاورند. حواسم رفت به مونیکا که آهسته و آرام داشت گریه میکرد. مونیکا کارن خبرنگار اسپانیایی، دُرست در زمان شهادت سردار قاسم سلیمانی به ایران آمده بود و داشت فیلمی از حاج قاسم که در جمع مادران شهدای اروند سخن میگفت را تماشا میکرد و اشک میریخت. پرسیدم: مونیکا برای چه گریه میکنی مگر تو متوجه میشوی که چه میگوید؟ تو که فارسی بلد نیستی. او به همان زبان اسپانیایی پاسخ داد: نمیدانم مرضیه، انگار دارم با گوش دلم میشنوم. حرفهای حاج قاسم وقتی داشت از مادرانگی حضرت زهرا (س) میگفت، به جانش نشسته و مونیکا را منقلب کرده بود.»
میناییپور در کنار مونیکا کارن خبرنگار اسپانیایی
با مونیکا عقد خواهری بستیم
او تعریف می کند که «پس از آن دوستیام با مونیکا محکمتر شد؛ حتی به مشهد رفتیم و عقد خواهری خواندیم. در مشهد که بودیم برای رفتن به حرم، حتماً از چادر استفاده میکرد با این که برای افراد غیر ایرانی لازم نبود در حرم چادر سرکنند. اما خودش علاقه داشت. کارن چهارسال پیش در یکی از سفرهای خود به حرم مطهر امام حسین علیه السلام در ایام اربعین به دین مبین اسلام مشرف شد.»
اجرای برنامههای تبلیغی در سطح شهر
مردم را با رفتارم دعوت میکنم نه با زبان
میناییپور درباره روش تبلیغش میگوید: «تا به حال به هیچکس نگفتهام که مسلمان شود، فقط سعی میکنم، مصداق آن حدیث امام صادق (ع) باشم که میفرمایند: «کونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیرِ أَلْسِنَتِکمْ» و مردم را با رفتار خودم به راه اسلام دعوت کنم، نه با زبانم.»
جمع دوستانهای که تبدیل به هیأت شد
از هشتی تا هیأت
در کشورهای خارجی کمپینهای زیادی را رصد کردهام که با هدف مسئولیت اجتماعی راهاندازی شدهاند. من هم اطرافم دوستان و دانشجویانی داشتم که علاقمند به طرح مباحث دینی نبودند بنابراین برای حل این مشکل، طرح گفتوگو را پیش گرفتم که با اطرافیان و دوستانم در یک کافه دورهم جمع میشدیم و درباره این مباحث صحبت میکردیم. اینها را میناییپور میگوید و ادامه میدهد: «از جمع پنج و شش نفره شروع شد تا به چهل نفر هم رسیدیم. اسم گعدهمان را «هشتی» گذاشتهایم. در گذشته معماری ساختمانهای ایرانی به شکلی بود که ورودیها به شکل چند ضلعی بود که به آن هشتی میگفتند، ما هم براین اساس که در کافه دورهم مینشینیم و گفتوگو میکنیم اسم گعده را هشتی گذاشتهایم.»
دخترها با او ارتباط صمیمانه دارند تا حدی که او را «مامان» خطاب میکنند
«مامان» دختر هیأتیها
مینایی پور بعد از راهاندازی این گعده که هم نظرات موافق در آن حضور دارند هم نظرات مخالف، حدود دو سال است که هیأت «باب السلام» منطقه شمیرانات را برای دختران جوان و نوجوان راه انداخته است. او علاوه بر مراسم مناسبتی که در هیأت برگزار میشود، سعی میکند برای دختران جوانی که میخواهند وارد جامعه شوند، جوی صمیمانه ایجاد کند. بچهها اینقدر با او صمیمی هستند که «مامان» خطابش میکنند.
ایده میناییپور در رویداد راه سازمان هیأت و تشکلهای دینی برگزیده شد
گعده کتابخوانی برای جوانان
در کنار اینها میناییپور دورههای مطالعاتی که نیاز این مخاطب است را هم برگزار میکند. او میگوید: «در این دورهها همه درباره انتخاب یک کتاب نظر میدهند و سپس بهصورت روزانه چند صفحه از کتاب را مطالعه کرده و با هم درباره آن، بحث و گفتوگو میکنند.»
او بر این عقیده است که اسلام جذابیتهای زیادی دارد و مبلغین باید حواسشان باشد که از این جذابیتها بیشتر در فعالیت تبلیغیشان صحبت کنند؛ جذابیتهایی که میتواند افراد بسیاری را گرد خود جمع کند.
منبع:فارس