عقیق:دومین پیش نشست تخصصی همایش علمی هیأت و آیینهای مذهبی، تحت عنوان «هیأت و سیاست در بستر تاریخ» با حضور حجتالاسلام سیدمحمدصادق کاظمی عضو هیأت علمی دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق علیهالسلام در دانشگاه امام صادق علیهالسلام برگزار شد.
تاریخچه شکلگیری هیأت را نباید به دوره آلبویه دانست
حجت الاسلام کاظمی در ابتدای این نشست با اشاره به معنای مورد نظر از بحث تاریخی پیرامون پدیده هیأت، بیان داشت: به عنوان مقدمه اول باید گفت سعی ما بر این است که کارکردهای سیاسی هیأت در بستر تاریخ را مورد بررسی قرار داده و به مطالعه رابطه هیأت با سیاست بپردازیم. قاعدتاً اگر بخواهیم به هیأت به مثابه یک پدیده دینی که در بستر اجتماع شکل گرفته است نگاه کنیم، بایستی ریشههای آن را در منابع روایی و نقلی خود جستجو کنیم.
وی ادامه داد: این غلط است که هیأت را صرفاً یک امر برساخته اجتماعی تلقی کنیم و بگوییم تنها برخی تحولات اجتماعی در طول تاریخ، موجب شکلگیری این پدیده شده است. این نگاه ناقص است و به زاویه دید عموم مستشرقین نزدیک میشود که برای مثال، نهایتاً شکلگیری هیأتها را به دوره آلبویه میرسانند! بنابراین در صورتی که به منظور ریشهیابی تاریخی هیأت، به سراغ منابع نقلی و مبانی دینی خود نرویم، فهم ما به نوعی تحت تأثیر اندیشههای وارداتی قرار خواهد گرفت.
سنت پخش نذری از کجا آمده است؟
این عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام افزود: برای مثال، سنت پخش نذری را که در حاشیه سنت عزاداری مطرح است، مورد توجه قرار دهید. با ریشهیابی این سنت در منابع روایی و گزارشهای تاریخی، در مییابیم که در میان عرب مرسوم بوده است که اگر کسی عزادار میشد، تا مدتی در منزل خود غذا طبخ نمیکرد. اسلام نیز بر این سنت صحه گذاشته و آن را مورد تاکید قرار داد. لذا در روایات مشاهده میشود که پس از شهادت جعفر طیار، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حضرت زهرا سلام الله علیها دستور دادند تا سه روز غذا پخته و برای اسماء همسر جعفر، غذا ببرند، چرا که اسماء عزادار است. فقها نیز بر سر این مسئله، بحث کردهاند. در واقع، طبخ غذا در منزل عزاداری، به نحوی اهانت به متوفی قلمداد میشد. همچنین، در جریان حمله به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها و آتش زدن در خانه آن حضرت، در نقلها داریم که راوی میگوید من تعجب کردم که چرا دود از سمت خانههای بنیهاشم بلند شده است و مگر آنان عزادار پیغمبر صلی الله علیه و آله نیستند؟
تقیه شدید در عصر اهل بیت علیهم السلام
کاظمی اضافه کرد: در ماجرای کربلا و شهادت امام حسین علیه السلام نیز روایت این است که بنیهاشم تا پنج سال، مطبخ خانه خود را روشن نکردند و حضرت سجاد علیه السلام، غذای ایشان را تأمین میکردند. بنابراین، سنت نذری به این نکته بازگشت دارد که کسی که عزادار سیدالشهدا علیهالسلام است، در منزل خود به تهیه غذا نپردازد، بلکه شخص دیگری غذای او را تأمین نماید که برای این کار هم، اجر و ثواب زیادی در نظر گرفته شده است.
وی با تاکید بر تقیه شدید در عصر اهل بیت علیهم السلام، به بیان مقدمه دوم خود پرداخته و گفت: دستگاه خلافت از همان ابتدا و پس از غصب حکومت اهل بیت علیهمالسلام، تا انتهای دوران امامت امام حسن عسکری علیهالسلام و شروع غیبت، نسبت به ائمه اطهار عليهمالسلام حساسیت بسیار بالایی داشت. به همین خاطر، آن حضرات به شدت در تقیه بودند و حتی زمانی که حکومت در دست امیرالمؤمنین علیه السلام بود، آن حضرت تقیه میکردند تا جایی که فرمودند اگر میخواستم این اصلاحات را انجام دهم، جز قلیلی از شیعیانم کسی اطرافم باقی نمیماند. اهل بیت علیهمالسلام حتی نسبت به اصحاب خود تقیه داشتند و این مسئله هم در روایات انعکاس یافته است.
پرتکرارترین روش جمع بین روایات متعارض، تقیهای دانستن آنهاست
کاظمی ضمن بیان برخی روایات در باب اهمیت تقیه، اظهار کرد: تقیه به میزانی جدی است که با وجود آن که در دوران امام صادق علیهالسلام برای مقطعی اوضاع بهتر گشت و کمی از فشار خفقان برداشته شد، وقتی چند نفر در مسجد پیش پای آن حضرت از جای خویش برخاستند، مورد توبیخ ایشان قرار گرفتند و امام صادق علیهالسلام فرمودند با این نوع رفتارها، روشن میشود که از دوستداران و اطرافیان من هستید. این روایت مشهور که «اَلتَّقِيَّةُ دِينِي وَ دِينُ آبَائِي وَ لاَ دِينَ لِمَنْ لاَ تَقِيَّةَ لَهُ» تقیه دین من و دین پدران من است و کسی که تقیه ندارد، دین هم ندارد نیز، از جمله روایاتی است که اهمیت و ضرورت تقیه در عصر ائمه اطهار علیهم السلام را نشان میدهد. همچنین باید توجه داشت که شاید پرتکرارترین روش جمع بین روایات متعارض، تقیهای دانستن روایات و قائل بودن به این مطلب است که شأن صدور یک روایت، تقیه بوده است و امام معصوم علیه السلام، نظر واقعی خودشان را بیان نفرمودهاند.
کاظمی خاطر نشان کرد: موضوع دیگری که به این بحث مرتبط است، موضوع «اِذاعه» است. اذاعه که به معنای اعلام و انتشار اخبار و اسرار اهل بیت علیهم السلام است، در ادبیات دینی ما مورد نهی بوده و حرام دانسته شده است. حتی در برخی کتب روایی، بابی با این عنوان وجود دارد و در روایات هم داریم که قرار بود سال 70 هجری، حکومت اهل بیت علیهمالسلام شکل بگیرد، اما ماجرای عاشورا به وقوع پیوست و خدا این امر را تا سال 140 در دوران امام صادق علیهالسلام به تعویق انداخت؛ آنگاه باز هم این امر عقب افتاد و به زمانی غیرمعلوم موکول شد که دلیل این تعویقها، اذاعه بود؛ چرا که اسرار اهل بیت علیهم السلام را فاش کردند. بنابراین تقیه در امور سیاسی بسیار اهمیت دارد و اگر چه که تقیه در برخی از جزیی ترین احکام نیز، راه یافته است، اما در مسائل سیاسی، بسی پُررنگتر است.
معارف ناب اهل بیت علیهم السلام چگونه باید منتقل میشد؟
کاظمی با اشاره به این که در مقابل حرمت اذاعه، وجوب کتمان را داریم، گفت: در روایات میبینیم که اهلبیت علیهمالسلام در برابر اذاعه، روی کتمان تاکید داشتهاند. به همین خاطر هم هست که بعضی، کسی مثل عمر بن حنظله که در باب ولایت فقیه، روایت نقل کرده است را متهم کردهاند، زیرا که او به نسبت برخی از راویان دیگر، تعداد کمتری روایت نقل کرده است. اما باید توجه داشت که دلیل این مسئله، آن بوده است که این شخص نمیتوانسته دائماً روایات سیاسی اهل بیت علیهمالسلام را نقل کند وگرنه دستگاه خلافت به او حساس میشد. حال در چنین فضایی که امامان معصوم علیهمالسلام نمیتوانستند سخن بگویند و اینگونه تحت فشار بودند، آن حضرات به چه نحو باید اختلاف خود با خط خلافت و نیز ادعای خویش مبنی بر امامت مسلمین را بیان میکردند؟ همچنین، معارف ناب اهل بیت علیهم السلام چگونه باید منتقل میشد؟
اهل بیت در مجلس روضه و عزل نکات سیاسی خود را بیان میکردند
عضو هیأت علمی دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی پس از بیان این دو مقدمه، ابراز داشت: بهترین محفل و بستری که میشد این مطالب مهم را در آن انتقال داد، محفل عزا و روضه بود؛ چرا که مثلاً گفته میشد دل جعفر بن محمد علیه السلام برای جدّ شهیدش سوخته و به همین خاطر، مجلسی بر پا کرده و گریه میکند. در واقع، آن جایی که موضوعی مستقیماً رنگ و بوی حکومتی به خود نمیگرفت، اهل بیت علیهم السلام راحتتر میتوانستند به اقدامات سیاسی بپردازند. علاوه بر برگزاری هیأت و مجلس عزاداری، خمس هم یکی از مواردی بود که قابلیت مناسبی برای فعالیتهای سیاسی داشت و در عین حال چندان مانند زکات، زیر ذره بین دستگاه خلافت نبود و نمیتوانست دستاویز محکمی برای خلفای جور باشد. البته باید توجه کرد که آنقدر جوّ فشار و اختناق شدید بود که گاهی خلافت حتی به این موارد هم، حساس شده و سختگیری میکرد.
کاظمی اظهار کرد: دشمنان اهل بیت علیهم السلام پس از آن که اسرای کربلا را به شام بردند، ابتدا جشن گرفته و به شادی پرداختند، اما بعد از روشنگریهای امام سجاد علیهالسلام و حضرت زینب سلام الله علیها، ورق به گونهای برگشت که یزید ناچار شد سه روز عزای عمومی اعلام کند و خاندان امام حسین علیه السلام را نیز با احترام بازگرداند. اهل بیت علیهم السلام در این جریان به نحوی عمل کردند که دستگاه خلافت طی چند سال به این نتیجه رسید که عجب غلطی کرده است؛ در نتیجه تلاش گستردهای را شروع کرد تا این ننگ را پاک کند.
مطالبی که ضمن روضه بیان میشود، سریعتر بر جان مخاطب مینشیند
وی ادامه داد: معاذ الله گفتند حسین علیهالسلام تحلیل درستی نداشته است و مشورت و نهی نخبگان را هم سرلوحه کار خود قرار نداده است. گفتند خود شیعیان، امام حسین علیهالسلام را کشتهاند و دعوایی داخلی بوده است. سعی کردند نام عقلا و بزرگان عصر سیدالشهدا علیهالسلام را سیاهه کرده و مدعی شوند یزید مورد تایید همه آنها بوده است و امام حسین علیه السلام در مخالفت با خلیفه، تنها و منفرد بوده است. ایدهآلِ جریان خلافت این بود که ماجرای کربلا به مرور از یادها برود. اما اهل بیت علیهمالسلام با تأسیس مجالس عزا و برپایی روضه، دقیقاً جلوی این انحراف خطرناک را گرفتند. نباید از نظر دور داشت که مطالب بسیاری را که در حالت عادی و استدلالی نمیتوان به سادگی بیان کرد، میتوان در روضه منتقل کرد، چرا که عزاداری نوعی زبان مشترک بین انسانهاست. در واقع، مطالبی که ضمن روضه بیان میشود، سریعتر بر جان مخاطب مینشیند.
کاظمی با بیان اینکه مجلس روضه و عزاداری در یک سیر تاریخی توسط اهل بیت علیهم السلام پایهگذاری شده است گفت: این سیر با امام سجاد علیه السلام آغاز میشود. طبیعتاً در این زمان، جامعه چندان همراه نبود. البته نقلهایی داریم که در مدینه و کوفه عزاداریهایی شد و مردم گریه کردند. اما آنچه که حضرت زین العابدین علیهالسلام بر آن تاکید داشت، عزاداری بنیهاشم بود. «لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام لَبِسْنَ نِسَاءَ بَنِی هَاشِمٍ السَّوَادَ وَ الْمُسُوحَ وَ کُنَّ لَا یَشْتَکِینَ مِنْ حَرٍّ وَ لَا بَرْدٍ وَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام یَعْمَلُ لَهُنَّ الطَّعَامَ لِلْمَأْتَمِ.» هنگامی که حسین بن علی علیهما السلام به شهادت رسید، زنان بنی هاشم لباس سیاه عزا پوشیدند و [هنگام عزاداری] اعتنایی به سرما و گرما نداشتند و علی بن حسین(ع) برای آنها غذا آماده میکرد تا عزاداری کنند. در روایات دیگری داریم که خود امام سجاد علیه السلام به محض دیدن آب یا غذا گریه میکردند و بر مصائب سیدالشهدا علیهالسلام عزاداری مینمودند. پس مرحله اول شکلگیری هیأت و عزاداری، با محوریت امام سجاد علیه السلام و بنی هاشم بوده است.
روند تربیتی امام صادق(ع) برای مداحان
عضو هیأت علمی دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی بیان کرد: مرحله بعدی شکل گیری هیأت را میتوان در دوران امام صادق علیه السلام دانست. در این مرحله، مجالس گستردهتر شد و امام صادق علیه السلام افراد دیگری را نیز به محفل عزا دعوت کرده و از شعرا میخواستند برای ایشان روضه بخوانند. برای سه شاعر مجزا و در سه مورد نقل شده است که آن حضرت فرمودند: «أَنْشِدْنِي فِي اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَم» شعری در مرثیه امام حسین علیه السلام برایم بخوان. در یکی از این روایات، راوی چنین نقل کرده است: « قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا أَبَا هَارُونَ أَنْشِدْنِي فِي اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَأَنْشَدْتُهُ قَالَ فَقَالَ لِي أَنْشِدْنِي كَمَا يُنْشِدُونَ يَعْنِي بِالرِّقَّةِ » امام صادق عليه السّلام به من فرمود: اى ابو هارون، براى من در مرثيه حسين عليه السّلام شعر بخوان. من شروع به خواندن كردم. فرمود: آن گونه كه براى خود مىخوانيد، يعنى به صورت رقتآور بخوان. لذا میبینیم که امام صادق علیه السلام از آن شاعر میخواهند که لحن خود را تغییر دهد و در واقع، آن حضرت درحال تربیت مداح هستند. جالب است که در یک مورد، صدای شیون زنان پس از شنیدن روضه از پشت پرده بلند شد و سربازان به همین خاطر، درِ خانه را زدند و از ماجرا جویا شدند. امام صادق علیه السلام نیز آنان را به نحوی دست به سر کردند. هم حساسیت عجیب عوامل خلافت و هم، نوع پاسخ امام صادق علیه السلام به آنان، نشان دهنده سیاسی بودن روضههای اهل بیت علیهم السلام و انتقال نکات سیاسی در آن روضه ها است.
امام رضا به واسطه روضه، مهم ترین نکات سیاسی را صریح بیان میکرد
کاظمی ادامه داد: کارکرد سیاسی هیأت در دوران امام رضا علیه السلام به خوبی خود را نشان میدهد و میتوان این دوران را مرحله بعدی شکلگیری هیأت دانست. وجه تمایز این مرحله آن بود که امام رضا علیه السلام به واسطه روضه، مهم ترین نکات سیاسی را به صورت صریح بیان نموده و به نوعی، خفقان حاکم تا آن زمان را شکستند. دعبل خزاعی نزد آن حضرت آمده و شعری را به صورت عمومی خواند که محتوای روضه داشت. اما در ضمن این شعر حزن انگیز، صریحترین انتقادات را نسبت به اصحاب سقیفه و جریان خلافت بیان نمود و در انتها، از امام رضا علیهالسلام صله دریافت کرده و توسط آن حضرت، تشویق شد. این در حالی است که چه بسا امام رضا علیهالسلام در شرایطی غیر از روضه و مجلس عزاداری، نمیتوانستند از ظلم سقیفه بگویند. برخی از ابیات قصیده تائیه دعبل بدین شرح است: وَ مَا سَهَّلَتْ تِلْكَ الْمَذَاهِبُ فِيهِمْ؛ عَلَى النَّاسِ إِلَّا بَيْعَةَ الْفَلَتَاتِ؛ وَ مَا قِيلَ أَصْحَابُ السَّقِيفَةِ جَهْرَةً؛ بِدَعْوَى تُرَاثٍ فِي الضَّلَالِ بَنَاتٍ؛ وَ لَوْ قَلَّدُوا الْمُوصَى إِلَيْهِ أُمُورَهَا؛ لَزُمَّتْ بِمَأْمُونٍ عَلَى الْعَثَرَاتِ.
هیأت همواره بستری برای فعالیتهای مهم انقلابی بوده است
وی افزود: هیأت در طول تاریخ سیاسی نشد، بلکه از ابتدا توسط ائمه اطهار علیهم السلام سیاسی تأسیس شد و در واقع، آن حضرات دشوارترین و حساسترین مسائل سیاسی را در روضه بیان میفرمودند. به تعبیر امروزی، یک آمیختگی بین هنر و رسانه بود که اولاً به دل مینشست و ثانیاً، چندان توسط دشمنان اهل بیت علیهم السلام قابل رهگیری سیاسی نبود. اما چنانچه بخواهیم نسبت هیأت و سیاست را در تاریخ معاصر بررسی نماییم، باید بگوییم هیأت همواره بستری برای فعالیتهای مهم انقلابی محسوب شده است. لذا در طول تاریخ، هرگاه شیعه حکومت را به دست گرفته است، روضه قوت گرفته و هرگاه غیرشیعه حکومت یافته است، روضه یکی از محلهای جدی دعوا بوده است!
کاظمی اضافه کرد: در محرم گذشته شیعیان آذربایجان برای برپایی روضه، درگیر بودند؛ هنوز در عربستان، بر سر برگزاری مجالس عزاداری اهل بیت علیهم السلام، درگیری وجود دارد. در تاریخ ایران نیز پهلوی اول مستقیماً با عزاداری اهل بیت علیهمالسلام درافتاد و به کلی سعی داشت ممانعت کند که موفق نشد. لذا در دوره پهلوی دوم، مسیر دیگری در پیش گرفته شد و با وضع دستورالعملهایی، سعی داشتند مجالس عزای امام حسین علیه السلام را محدود سازند و دقیقاً تعیین کنند که در این مجالس، چه گفته شود و چه گفته نشود!
سه کارکرد اصلی هیأت در عرصه سیاسی
وی نقش بسیج کنندگی برای فعالیتهای سیاسی، محلی برای برگزاری منظم تجمعات سیاسی و در نهایت، استمرار انتقال شفاهی اعتقادات و فرهنگ سیاسی را سه کارکرد اصلی هیأت در عرصه سیاسی برشمرده و ابراز داشت: چه در مشروطه و چه در زمان انقلاب اسلامی، هر موقع میخواستند تجمعی را رقم بزنند، از خاصیت تهییج عواطف در هیأت و مجالس روضه استفاده میکردند. همچنین، هیأت بستری فراهم میسازد تا بتوان به طور منظم، افراد را گرد هم آورد. به همین جهت است که فرمود: «مَنْ بَكَى وَ أَبْكَى» کسی که بگرید و بگریاند. بنابراین اهل بیت علیهم السلام، روضه را از ابتدا دسته جمعی تاسیس نمودند. در صورتی که یک جریان سیاسی مگر چند مرتبه میتواند افراد را جمع کند و در هر مرتبه، چند نفر را گرد هم میآورد؟ اما درباره کارکرد سوم نیز باید گفت، هیأتها و روضهها میتوانند نوعی پیوستگی بین نسلی ایجاد کنند و همین استمرار انتقال مفاهیم، ارزشها و باورهاست که میتواند مکتب بسازد. دلیل حفظ مکتب تشیع در طول تاریخ، پیوستگی نسلی آن است که در روضهها شکل گرفته است.
در دوران مشروطه، منبر محل بسیج سیاسی بود
این عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام گفت: در دوران مشروطه، نام وعاظ، سلطان المتکلمین، سلطان المحققین و... را زیاد میشنویم. به این علت که منبرها، محل بسیج سیاسی مردم بوده است. شیخ فضل الله نوری در تجمعات حرم و در روضهها توانست سخن خود را بگوید. کسروی نیز به طور خاص، روی روضههای فاطمیه دست گذاشته و آن را در تحولات سیاسی آن ایام، بسیار اثرگذار دانسته است. یا ملک المورخین نقل کرده است که نقش هیأتها پُر رنگ شده و فعالیتهای آقای بهبهانی نیز اوج گرفت، لذا دستههای عزاداری آن سال ممنوع اعلام شد. در انقلاب اسلامی نیز، نقش آفرینی سیاسی هیأت و آیین های مذهبی، کاملاً مشهود است. امام خمینی رحمه الله علیه دستور داده بودند به صورت ثابت و هفتگی، روضهها بر قرار شود و محرم و فاطمیه نیز اوج اثرگذاری سیاسی بود؛ لذا ساواک هم بسیار به این مسئله حساسیت نشان میداد.
کاظمی در انتهای سخنان خود، با ذکر برخی از مهم ترین ثمرات سیاسی هیأتها، مانند ایجاد و تقویت روحیه انقلابی، استکبارستیزی و حمایت از مستضعفین، مسئله ولایتپذیری و بیتفاوت نبودن نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی، به جریان فلسطین اشاره کرده و بیان داشت: از جمله نتایج و ثمرات برگزاری هیأت و روضه، افزایش روحیه سلحشوری و علاقه به ایستادگی مقابل ظالم است؛ لذا امروز مسئله فلسطین و غزه بسیار اهمیت یافته و قشر مذهبی و هیأتی ما را شدیدا به واکنش وا میدارد.