عقیق: حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني در کتاب «صراط مستقيم» که مجموعهاي از پاسخها به شبهات وهابيت ميباشد در جواب يک شبهه پيرامون عدم تمسّک شيعيان به روايات پيامبر(ص) و منحصر نمودن روايات در احاديث اهل بيت(ع)، اينگونه جواب مرقوم فرمودهاند: سؤال:
شيعيان ادّعا مىکنند که آنها فقط به احاديثى اعتماد مىکنند که از اهل بيت رسيده و صحیح هستند. آنها هر يک از ائمه را مانند پيامبر مىشمارند که گفتهي او همانند گفته خدا و پيامبر مىباشد. بنابراين کمتر در کتابهايشان گفتههاى پيامبر يافته مىشود البته آنها فقط آنچه را از ائمه غیر فرزندان حسن باشد به حساب مىآورند!!
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحيم. شيعيان، هرگز هيچيک از ائمه(ع) را مانند پيامبر(ص) نميشمارند و براي آنها هرگز مقام تشريع حکم و استقلال قائل نيستند.
در برابر پيغمبر(ص) خضوع ائمه(ع) بيش از خضوع هر کسی است. آنها حاملان علوم پيغمبر(ص) ميباشند، نصوص احکام را از آن حضرت بيان ميکنند و اگر هم در بياناتشان و آنچه فرمودهاند به لفظ مستند نکرده باشند، تبليغ احکام اسلام را ميکنند، مثلاً اميرالمؤمنين(ع) که آن اتصال تنگاتنگ را با پيغمبر(ص) داشت و قرآن، او را به نفس حضرت تعبير فرموده است، هر جا هر چه از دين، احکام، اصول و فروع ميگويد اگر چه مستند به آن حضرت نکند، برگرفته و فراگرفته از آن حضرت است.
مکتب، مکتب رسالت است و اين بزرگواران، متخصص در اين مکتب و مدرّس آن به مردم هستند؛ مدرّسان و متخصصاني که شخص پيغمبر(ص) صيانت آنها را از اشتباه تضمين فرموده و صلاحيّت آنها را در بيان دين و شرح و تفسير آن به امّت اعلام کرده است و صريحاً فرمود: «لَاتُعَلِّمُوهُم فَإنَّهُم أعْلَم مِنْکُم»
اين، فقه اهل بيت(ع) است که با اين اساس و اتقان، مستند به شخص رسول خدا(ص) است. ائمه(ع)، اين فقه را ابلاغ کردند. به رأي، استحسان و قياس در احکام خدا حرفي نزدهاند و همان است که شاعر گفت:
إذا شِئْتَ أنْ تَرْضَى لِنَفسِكَ مَذهَباً
فَـدَعْ عَـنْكَ قَوْلَ الشّافعيِّ ومالِكِ
وَ والِ اُنــاساً قَــوْلُهُمْ و حَـديثُهُمْ
يُنَجّيكَ يَومَ الْبَعْث مِنْ لَهَبِ النّارِ
وأحمدَ و المَروِيَّ عَنْ كَعْبِ أحبارِ
رَوى جـدُّنا عَنْ جبْرئيلَ عَنِ الْبارئ
اگر میخواهی برای خودت مذهب پسنديدهای را اتّخاذ كنی كه روز قيامت تو را از آتش در امان دارد، پس از خودت دور كن سخن شافعی و مالك و احمد و آنچه را كه از كعب الاحبار روايت شده است و ولايت مردمی را بر عهده بگير كه گفتارشان و روايتشان: روايت كرد جَدِّ ما از جبرئيل از باری تعالی میباشد.»
هويّت شيعه اين است و منصب امامان شيعه هم همين است، البته اينکه ميگويند: اهل بيت(ع) ؛ علماء آنها را ميگويند. اگر از اولاد امام حسن(ع) کساني در اوج اين رتبه نبودند و در اولاد امام حسين(ع) اين منصب خلاصه شد، براي اين بود که اين صلاحيت مصداق اين اعلامها در آن بود و ظاهر شد.
در بين اولاد امام حسن(ع) اگرچه بزرگان بسياري تا اين زمان و عصر ما همواره بوده و هستند، امّا امام زين العابدين و باقر العلوم(ع) که پيغمبر(ص) از وجودش و علمش خبر داد و امام جعفر صادق و امام رضا(ع) از اولاد امام حسين(ع) به وجود آمدند و دنيا را از علم و فقه پر نمودند، اين، نقصان مقامات اولاد امام حسن(ع) نيست.
مقامات اين بزرگواران بسيار بالا و مؤيد به تأييدات الهي و غيبي بود که صدها و بيشتر از علماي اسلام و اهل بيت تا عصر ما از اولاد امام حسن(ع) از علوم ائمه اثنيعشر عليهمالسلام بهرهمندند و به آن افتخار دارند.
شما که به شئون اهل بيت(ع) اعتراف نداريد و از همه آنها جداييد، در اين مقولهها هر چه بگوييد قصد حمله به مقامات اهل بيت(ع) و ردّ صريح تنصيصات پيغمبر(ص) را داريد!
منبع:شفقنا
211008