عقیق: خبر ضربت خوردن پيشواي نخست شيعيان در مسجد در حالي در كوي و برزن پيچيد
كه برخي زمزمه ميكردند: «مگر علي نماز ميخواند؟ !» آري اين است رسم
روزگار كه در هر مقطعي، خوبان عالم را مورد هجوم تبليغاتي شان قرار ميدهند
به طوري كه گروهي از ساده انديشان نيز باور ميكنند.
يكي از شخصيت
هايي كه به طور سازماندهي شده شبهات گوناگون و دروغيني را عليه ايشان مطرح
كرده اند، مولاي متقيان حضرت علي عليه السلام است كه اين روزها، در غم
شهادت مظلومانه اش به سوك نشسته ايم. يكي از اين شبهات كه عليه ايشان
مطرح ميشود، مربوط به ماجراي بخشيدن انگشتر در نماز از سول آن حضرت است كه
شان نزول يكي از آيات شريفه قران نيز همين واقعه است (إِنَّمَا
وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ
الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ، سوره مائده آيه ۵۵،
ترجمه: اين است و جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسول خدا و كسانى كه
ايمان آورده، اقامه نماز مىكنند، و در حال ركوع اداء زكات مىنمايند).
اما
مخالفان و معاندان طرح شبهه كرده اند كه انگشتر دادن امام على (ع) در حال
نماز از دورغهاي تاريخي است! و اينگونه استدلال ميكنند كه اولًا ايشان
فقير بوده؛ ثانياً نيت نماز با زكات، قابل جمع نيست و ثالثاً ركوع (كه در
آيه شريفه آمده است)، به معناى خوارى و ذلت است نه ركوع نماز.
و اما پاسخ به اين شبهه:
۱.
نقل شأن نزول آيه ولايت، تنها منحصر به شيعه نيست بلكه علماى بزرگ و
مفسران برجسته اهل سنت نيز، آن را نقل كردهاند. حال، آيا آنها نيز، دروغ
گفته و تهمت زدهاند. [۱]
۲. در اينجا از بين دهها سندى كه وجود
دارد، به نقل يك حديث از الدرالمنثور تأليف سيوطى، از معروفترين تفاسير
روايى اهل سنت، بسنده مىكنيم:
اخرج الخطيب فى المتفق عن ابن عباس
قَالَ تَصَدَّقَ عَلى (ع) بِخَاتَمِهِ وَهُوَ راكِعٌ فَقالَ النَّبى (ص)
لِلسَّائِل مَنْ أَعْطاك هَذَا الْخَاتَم قَالَ ذَاكَ الرَّاكِع فَأَنْزَلَ
اللهُ إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ. [۲] خطيب در كتاب
المتفق از ابن عباس نقل كرده است كه: على (ع)، انگشترش را در حال ركوع صدقه
داد. پيامبر (ص) از سائل پرسيد: «اين انگشتر را چه كسى به تو بخشيده است؟»
گفت: «آن شخصى كه در حال ركوع است». آنگاه خداوند، اين آيه را نازل كرد:
(إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ…). (مائده: ۵۵)
البته سيوطى اين حديث را از چند طريق ديگر نقل كرده است.
۳. عبارت «حضرت على از لحاظ اقتصادى بسيار فقير بوده…» نيز، صحيح نيست؛ زيرا: الف)
سوره مائده، در سال نهم و دهم نازل شده و در اين هنگام اميرمؤمنان (ع)
نيز، همانند ساير مسلمانان از نظر اقتصادى، وضع نسبتاً مناسبى داشته است.
ب) براى انفاق كردن، لازم نيست كه انسان حتماً ثروتمند باشد، بلكه برعكس، افراد فقير بيشتر از ثروتمندان، اهل صدقه و انفاق هستند.
ج)
او به نص آيه قرآن، انگشتر خود را بخشيد و اين امر، مستلزم داشتن ثروت
زياد نيست. ممكن است انگشتر، به عنوان غنيمت، در يكى از جنگها به دست حضرت
رسيده باشد و آنگاه ايشان خواسته است آن را در راه خدا، انفاق كند.
د)
در اينجا، زكات به معناى صدقه و انفاق مالى است نه زكات مصطلح؛ زيرا زكات
مصطلح اولًا تنها به نُه چيز تعلق مىگيرد. ثانياً هر يك، نصاب خاصى دارد و
ثالثاً لازم نيست در حال ركوع پرداخت شود. در قرآن، زكات به اين معنى،
زياد به كار برده شده است. چنانكه در بسيارى از آيههاى مكى، در كنار
اقامه نماز، دادن زكات آمده است. در حالىكه در مكه، زكات واجب نبوده و در
سال دوم هجرى در مدينه، واجب شده است. بههرحال، در قرآن در بيشتر موارد،
زكات به هر نوع انفاق مالى اعم از واجب و مستحب اطلاق مىشود.
ه)
اين سخن نيز، كه يهوديان براى على (ع) نفقه، مىآوردند، سخنى بىاساس و
دروغ است؛ زيرا همه مسلمانان با يهود مدينه، داد و ستد داشتند و گاهى ممكن
بود چيزى از آنها به عاريه، يا قرض و…، مىگرفتند و سپس پس مىدادند.
۴. ادعاى اينكه: «نيت نماز با نيت زكات قابل جمع نيست» نيز، صحيح نيست؛ زيرا: الف)
آنها خيال كردهاند كه به هنگام نيت، بايد نيت به زبان گفته شود. به همين
دليل مىگويند كه حضرت، چگونه در نماز توانسته است بگويد كه انگشتر خود را
در راه خدا انفاق مىكنم…»؟ !
حقيقت امر چنين نيست و تنها همينقدر
كه انسان توجه دارد كه كارى را براى خدا و نزديك شدن به او انجام مىدهد،
همين نيت است. نيت در عبادات، همچون نيت در كارهاى معمولى مانند آب خوردن،
نشستن و برخاستن است. حتى لازم نيست از قلب بگذرانيم، تا چه رسد كه بخواهيم
به زبان بگوييم.
ب) در حقيقت، اشكال گوينده اين سخن، به خداوند
متعال است. چون خدا كسى را كه در حال ركوع، زكات مىدهد، مدح و ستايش كرده
است. حال، اين درست است كه بگويند: يا اين عمل (انفاق در حال ركوع) اتفاق
نيفتاده است و يا خداوند متعال نعوذ بالله اشتباه مىكند؟ !
ج) آيا
تداخل بين عبادتها، امكانپذير نيست؟ به عنوان مثال: آيا در حال نگاه كردن
به كعبه (كه عبادت است)، نمىتوان سبحان الله و يا ذكر ديگرى گفت؟ !
بنابراين، چه اشكالى دارد كه اميرمؤمنان (ع) دو عبادت را در يك زمان انجام
داده و خداوند نيز، آن را تأييد و ستايش كرده باشد.
د) برخى از
اولياى خدا، به مقام جمع الجمعى مىرسند كه مىتوانند در آن واحد، كارهاى
متعدد و غير قابلجمعى داشته باشند. آنها مظهر اين اسم ذات بارى مىشوند:
«يا مَنْ لا يَشْغَلُه سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ…».
۵. عبارت «معناى ركوع در قرآن اشاره به اوج ذلت است» نيز، صحيح نيست؛ زيرا: الف) عدول از ظاهر لفظ، دليل مىخواهد و اينجا هيچ دليل لفظى وجود ندارد.
ب)
از دهها روايت شأن نزول، برمىآيد كه در واقع، موضوع قضيه در خارج اتفاق
افتاده است و اميرمؤمنان (ع) در حال نماز و در ركوع صدقه داده است.
بنابراين، قرينه قطعى برخلاف ادعاى اينان وجود دارد.
پینوشت: 1. جلال الدين سيوطى، الدر المنثور، بيروت، دارالمعرفة، اول، ۱۳۶۵، ج ۲، ص
۲۹۳؛ طبرى، جامع البيان، ج ۶، ص ۳۸۹؛ زمخشرى، تفسير كشاف، ج ۱، ص ۶۴۹؛
تفسير بيضاوى، بيروت، دارالفكر، ج ۱، ص ۲۷۲؛ جصاص رازى، احكام القرآن،
بيروت، دارالكتب العلميه، اول، ۱۴۱۵، ج ۲، ص ۵۵۷؛ تفسير ثعالبى، (الجواهر
الحسان)، بيروت، دار احياءالتراث العربى، اول، ۱۴۱۸، ج ۲، ص ۳۹۶. ۲. الدرالمنثور، ج ۲، ص ۲۹۳