آنچه در ادامه می آید بخش اول گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین یحیی جهانگیری سهروردی، مبلغ بین المللی اسلام و مولف کتاب «فقه المصلحه» به زبان انگلیسی است.
در سالگرد هجرت رسول گرامی اسلام از مکه به مدینه هستیم. رخدادی که هم از اهمیت تاریخی برخوردار است و هم از اهمیت معرفتی. اساسا چه نکات بارز و مهمی درباره اهمیت هجرت وجود دارد و نسبت یک مسلمان با هجرت چیست؟
وقتی ما به تاریخ اسلام توجه می کنیم می بینیم یکی از رخدادهای بسیار تاثیرگذار در رشد و اعتلای اسلام، واقعه هجرت بوده است که به سادگی از کنار آن نمی توان گذشت. پیامبر ما البته در مکه تاسیس اسلام داشت اما اسلام حقیقتا در مدینه به آن تلالو و پویایی رسید. وقتی رسول الله (ص) از مکه به مدینه هجرت کردند اسلامی که پیامبر (ص) در مدینه ارائه کرد به حدی با اسلام مکی متفاوت بود که حتی قرآن را به سوره های مکی و مدنی تقسیم کرد. اساسا پیام کاملا متفاوت شد.
این تفاوت از کجا می آید؟
از آنجا که اسلام نه تنها با نیازهای بومی و زمینی و زمانه و اقتضائاتی که در شرایط جدید پیش می آید بیگانه نیست بلکه به سرعت به آن ها پاسخ های متقابل می دهد و به عبارت امروزی تر، خود را بومی سازی می کند. اسلام برخلاف این باور غلط که برخی گمان می کنند به هر سرزمینی که رفته است فرهنگ و آداب و مناسبات آنجا را نابود کرده است نه تنها هیچ فرهنگی را از میان نبرد بلکه وارد هر فرهنگی که شد آن را غنی سازی کرده است.
نمونه های روشن این قضیه را می توان در تعامل ایران و اسلام مثال زد.
بله این گونه است و شما می بینید که ایرانی ها ایرانی ماندند و بسیاری از فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها و مناسبات و آداب خود را نگه داشتند اما معنایی تازه تر به همان آداب و عادت ها و نگرش ها دادند، بنابراین تاریخ هم گواه این است که اسلام کمر به نابودی فرهنگ های بومی نبست و بسیاری از آداب و نگرش هایی که منشا فطری داشتند در اسلام حفظ شدند بلکه در نگاهی وسیع تر می توان دید که فرهنگ های بومی احیا و زنده تر شدند چون به غنا و معرفت بیشتری رسیدند.
در هر حال آنچه که در این باره می توان گفت این است که اسلام پیامبر در مکه متفاوت تر از اسلام مدنی بود و این پاسخ به اقتضائات جدید است که اسلام در مواجهه با آن سکوت نمی کند. وقتی اسلام در مکه است هنوز بُعد اجتماعی و فراگیر پیدا نکرده است بنابراین متناسب با شرایطی که در آن قرار گرفته رفتار می کند و آیاتی هم که در مکه نازل می شود متناسب با این شرایط است اما وقتی اسلام به مدینه می رسد و پیامبر (ص) هجرت تاریخی شان از مکه به مدینه را صورت می دهند می بینیم که احکام اجتماعی اسلام هم جاری و ساری می شود به خاطر این که اسلام در مکه حکومتی تشکیل نداده بود و پایگاه اجتماعی و فراگیر نداشت اما در مدینه حکومت تشکیل شده است و می بینیم که احکام مربوط به دیات و حدود و مبارزه با دشمنان اسلام مدنظر قرار می گیرد در حالی که تا زمانی که پیامبر (ص) در مکه حضور داشتند هیچ کدام از این جریان ها و احکام وجود نداشت.
و پیام این نوع نگرش پیامبر (ص) و اسلام در سازگار کردن اسلام با شرایط جدید برای ما چیست؟
روشن ترین پیام اولا این است که ما هم توجه کنیم و هشیار باشیم که ما کجا اسلام مکی باشیم و کجا اسلام مدنی. متاسفانه در بحث تبلیغ به ویژه به این ظرایف توجه نداریم و متوجه نیستیم که رفتار ما با مخاطب باید با توجه به استعداد و توانمندی و ظرفیت او باشد.
بیشتر توضیح می دهید؟
فرض کنید یک مبلغ به خارج از کشور می رود از آن سو فردی مشتاق و تشنه دریافت هایی معرفتی از اسلام است. در این جا مناسب است که ما از اسلام مدنی شروع کنیم یعنی همان پیام های اخلاقی را عرضه کنیم آن جا که خداوند از برابری انسان ها سخن می گوید آن جا که پیامبر به ساده ترین و میسورترین وجه ممکن به مخاطب خود می گوید قولوا لا إله إلا الله تُفْلِحوا، در واقع اول با توجه به ظرفیت مخاطب او با آن نشانه های فطری که در وجودش قرار دارد آشنا می شود و جذب اسلام می شود آن گاه می توان درباره احکام شرعی هم که در حقیقت آیات مکی هستند و بعد از هجرت پیامبر (ص) روی می دهد با او سخن گفت.
در واقع می گویید ما قبل از این که آن فرد هجرت درونی خود را آغاز کند نمی توانیم با اسلام مکی او را پیش ببریم؟
همین طور است. در حالی که ما خیلی وقت ها متوجه این نکته نیستیم و در همان برخورد اول و در آغاز می خواهیم اسلام مکی را تبلیغ کنیم یعنی از احکام شروع می کنیم در حالی که پیامبر (ص) وقتی در مکه حضور داشتند قبل از هجرت از اخلاق و عدالت سخن گفتند و در واقع فطرت انسان ها را مخاطب خود قرار دادند، در مکه بود که مخاطب پیامبر، «الناس» شد اما وقتی پیامبر در مدینه حضور داشتند مخاطب یا ایها اللذین آمنوا بود. اما حالا که پیامبر (ص) به مدینه رسیده و مخاطب او نیز پیام ها را دریافت کرده و آن استعداد و ظرفیت پذیرش در او رشد کرده مخاطب نیز از یا ایها الذین آمنوا به الناس می رسد.
نکته ای که می خواهم این جا به آن اشاره کنم این است که ما گاه به خاطر شیفتگی و ارادتی که به پیام پیامبر (ص) پیدا می کنیم که از یک حیث طبیعی است متوجه نیستیم که ما نباید صرفا به پیام پیامبر (ص) تکیه کنیم بلکه باید به این امر هم توجه کنیم که نحوه رساندن پیام از سوی پیامبر چه بود. در واقع پیامبر دو معرفت بزرگ در وجود خود داشتند. اول این که محتوای پیام یک پیام معرفتی و انسان ساز باشد و دوم این که چگونه این پیام را باید به مخاطب عرضه کرد. ما گاهی فقط به آن شق اول توجه می کنیم که البته در جای خود ارزشمند است اما علت بسیاری از ناکامی های ما در رساندن پیام پیامبر (ص) به گوش های مخاطبان در این است که به آن شق دوم بی عتنا می مانیم.
ما پیام پیامبر (ص) را می رسانیم اما نحوه پیام رسانی بسیار مهم است و این که نگاه کنیم و متوجه باشیم که پیامبر (ص) چگونه پیام را می رساند. نگاه کنیم ببینیم که تفاوت رفتارهای حضرت زمانی که در مکه حضور داشتند با رفتارهایشان در مدینه چه بود. در مکه چطور پیام ها را ابلاغ می کردند و در مدینه چطور. گاه مخصوصا ما در تبلیغ دینی خارج از کشور متوجه این معنا نیستیم به فردی که مشتاق است با اسلام آشنا شود فی الفور می گوییم شراب نخور یا ریش بگذار. معلوم است که این فرد عطای اسلام را به لقایش می بخشد و می رود چون در همان آغاز برای او محدودیت تراشیده ایم یا دست کم چیزی گفته ایم که در ذهن او معنای محدودیت داشته است.
منبع:شبستان