۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۳ : ۲۲
عقیق: قیام حسینی مقولهای سیاسی و اجتماعی و محبوس در تاریخ نیست بلکه مانند چشمهای است که در تمام زمانها و مکانها و نیز در گذشته و آینده میجوشد. از این جهت است که گذر تمام خوبان عالم از انبیاء و رسولان و اوصیاء به کربلا میافتاد، یادی از اباعبدالله علیهالسلام میکردند و از درسهای آن توسط وحی اطلاع مییافتند تا خود را منطبق با معلم عالم یعنی اباعبدالله علیهالسلام کنند، همچنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله در روایتی خطاب به امام حسین فرمود «یَا بُنَیَّ إِنَّکَ سَــتُسَاقُ إِلَى الْعِرَاقِ وَ هِیَ أَرْضٌ قَدِ الْتَقَى بِهَا النَّبِیُّونَ وَ أَوْصِیَاءُ النَّبِیِّینَ؛ یعنی اى فرزندم، همانا تو به زودى به سوى عراق سوق داده خواهى شد و آن زمینی است که انبیاء و اوصیاى انبیاء با آن ملاقات کردند. (مختصرالبصائر، محمد حسن حلی عاملی، ص139 )
از این جهت است که خداوند ماجرای رسولان الهی به ویژه اولوا العزم از رسولان را به ماجرای عترت به ویژه امام حسین علیهالسلام، کربلا و عاشورا گره زد؛ از این منظر، امام حسین علیهالسلام و ماجرای ایشان اصل و ماجرای رسولان، فرع و شاخههای آن و بلکه به شدت متأثر و منطبق با فضای حسینی بود.
«أَنَّ آدَمَ لَمَّا هَبَطَ إِلَى الْأَرْضِ لَمْ یَرَ حَوَّاءَ فَصَارَ یَطُوفُ الْأَرْضَ فِی طَلَبِهَا فَمَرَّ بِکَرْبَلَاءَ فَاغْتَمَّ وَ ضَاقَ صَدْرُهُ مِنْ غَیْرِ سَبَبٍ ... هنگامى که حضرت آدم علیهالسلام به زمین هبوط کرد، حضرت حواء را ندید. آن حضرت براى یافتن حواء شروع به جستجو کرد. موقعى که عبور آن بزرگوار به کربلا افتاد بدون جهت اندوهگین و نفس در سینهاش تنگ شد. وقتى به محل شهادت امام علیهالسلام رسید، پاى مبارکش صدمه دید و خون از آن جارى شد و سر مقدس خود را به طرف آسمان بلند کرد و گفت: بار خدایا! آیا گناهى از من سرزد که تو مرا عقاب کردى؟ زیرا من کلیه زمین را گشتم و دچار چنین مصیبتى که در این زمین دیدم، نشدم. خطاب رسید: یا آدم، گناهى از تو صادر نشده، اما چون فرزندت حسین علیهالسلام به ظلم در این زمین شهید مىشود، لذا خون تو جارى شد تا با خون حسین موافقت کرده باشد. حضرت آدم علیهالسلام فرمود: آیا این حسین پیغمبر است؟ خطاب آمد: نه، ولى سبط حضرت محمّد است. حضرت آدم گفت: قاتل این حسین کیست؟ خطاب شد: یزید قاتل آن حضرت است که اهل آسمانها و زمین او را لعنت خواهند کرد. حضرت آدم به جبرئیل گفت: من چه بگویم؟ فرمود: یزید را لعنت کن؛ حضرت آدم چهار مرتبه یزید را لعنت کرد. سپس چند قدمى راه رفت تا به کوه عرفات رسید و حضرت حواء را در آنجا یافت.»
نکته مهم در این حدیث، برنامهای است که خداوند برای آدم علیهالسلام در دنیا در نظر گرفت که شامل: 1. جریان هبوط به دنیا 2. جدا کردن آدم و حوا سلامالله علیهما از هم 3. جستجوگری آدم علیهالسلام برای یافتن حوا سلامالله علیها 4. رسیدن به سرزمین کربلا 5. صدمه دیدن در این سرزمین جهت ذکر اباعبدالله. 6. لعن بر قاتلان امام حسین 7. رسیدن به موقف عرفات 8. یافتن حوا سلامالله علیها.
از آنجایی که رسولان الهی بدون وحی خداوند رفتاری از خود بروز نمیدهند، بنابراین تمام این رویدادها تحت مدیریت و وحی الهی صورت گرفت، لذا باید حاوی پیامهای وحیانی باشد. به ویژه در مورد آدم علیهالسلام که پس از اولوالعزم، برترین رسول الهی شناخته میشد، همچنان که خداوند از بین سایر رسولان، فقط ایشان را وارد کلاس اولوالعزمی کرد، اما از عهده این کلاس سخت و آخرین پله آزمون رسولان بر نیامد.
خداوند با این رفتار خواست این درس را به بشریت دهد که هیچ حرکتی آغاز نمیشود مگر با عنصر حبّ حسینی و هیچ راه نجاتی از معرکههای دنیا وجود ندارد مگر سوار بر کشتی نجات حسین و هیچ معرفتی میسر نمیشود جز با گذر از معرفت حسینی. جالب است که آدم علیهالسلام پس از ورود به کربلا و معرفت به ماجرای اباعبدالله علیهالسلام، وارد موقف عرفات شد، همان موقعیتی در مکه که موقف معرفت به امام حیّ است و همان موقعیتی که اباعبدالله علیهالسلام اصل قیامشان را از کنار آن آغاز کردند و امام عصر عجلالله تعالی فرجه نیز قیامشان را از آنجا آغاز میکنند. در حدیثی از امام صادق علیهالسلام نیز گره خوردن روز عرفه به امام حسین علیهالسلام را اینگونه میخوانیم «إِذَا كَانَ یَوْمُ عَرَفَةَ اطَّلَعَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى زُوَّارِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ ع»؛ یعنی هنگامی که روز عرفه فرا میرسد، خداوند به زائران قبر امام حسین علیهالسلام توجه میکند.
در هر صورت این مسئله تمام ماجرا نیست و باید سایر حکمتهای این رویداد را با منظرهای مختلف مورد بررسی و مطالعه قرار داد و از آنها درسهای عملی گرفت.
منبع:تسنیم