پایگاه اطلاع رسانی هیات‌ها و محافل مذهبی
۱۰:۰۱

۱۳۹۲/۰۲/۱۸

سخنان حجت الاسلام پناهيان در هيئت شهداي گمنام

کد خبر : ۷۴۸۰

به گزارش عقیق، در ايام میلاد حضرت صدیقه طاهره(س) جشني در هیئت شهدای گمنام با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان و مداحی ذاکر اهل بیت(ع) حاج میثم مطیعی و حضور جمعی از عاشقان و ارادتمندان حضرت زهرا(س) در حسینیه شهدای قهرود برگزار شد.

در آغاز مراسم بعد از تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید توسط قاری محترم، حجت الاسلام حاج علیرضا پناهیان منبری ثابت هیئت شهدای گمنام،در رابطه با محبت اهل بیت(ع) و تاثیر آن در جامعه به سخنرانی پرداختند.


کار اولیا خدا


اولیا خدا برای بدست گرفتن قدرت و تقویت قدرت بعد از بدست گرفتن و حفظ قدرت تلاش چندانی نمی خواهند. نمی خواهم بگویم که اولیا خدا به دنبال به دست آوردن قدرت برای اسلام و جامعه اسلامی نیستند. چرا وظیفه دارند که باشند. آنها باید ظرف را جوش بیاورند و حرارت شیر زیاد شود و خود به خود یک لایه ای بسته شود به نام سرشیر. البته در مقام تشبیه عرض می کنم.حرارت معرفت و معنویت و محبت به اهل بیت(ع) و خدا و خوبی ها در جامعه بالا رود خب طبیعتاً قدرتی برای اولیاء خدا پدید می آید.جدا از این کاری نمی کنند. برای حفظ این قدرت لازم باشد می جنگنند.ولی در جنگ هم از مکانیزم جوش آوردن شیر استفاده می کنند.در این نبرد هم باید مردم از سر معنویت نبرد کنند و پای رکاب رسول خدا(ص) و اولیا خدا قدرت بگیرند.

کار اولیا خدا این نیست که مستقیماً سراغ قدرت بروند. این تواضعی که آدم های خوب دارند برای اینکه به سمت قدرت نروند و مقام طلب نباشند این در انبیا و اوصیا هم هست. اینها آمدند جامعه را اداره و ریاست کنند. بله برای اینکه ریاست کنند قدرت می خواهند.این قدرت را چه طوری به دست می گیرند.مانند کره ای که از دوغ می گیرند یا مثل سرشیر. مانند سرشیر. کار آنها افزایش معنویت جامعه است و بعد معنویت خود به خود حرارت ظرف را بالا می برد و یک سرشیری روی ظرف به دست می آید و نتیجه اش این می شود که اولیا خدا قدرت را به دست می آورند.
 اولیا خدا از قدرت استفاده می کنند و این قدرت در خدمت و ایجاد تعادل و توازن استفاده می شود و از آن محافظت می کنند. این حرف عادی نیست و حرف خیلی عجیبی است. شما به عمق این قاعده ای که بیان می کنم توجه ای کنید.
 
یک کسی مانند رسول خدا پیامبر اکرم(ص) در رأس قدرت است. همه کار می تواند بکند و اجازه هم دارد. ولی برای حفظ قدرت خودش از 1000 تا کار خوبی که می تواند انجام دهد 999 تا از آن را انجام نمی دهد. با مقوله قدرت این طوری برخورد می کنند. مردم چه کار کنند. مثلاً رسول خدا منافقینی را در کنار خودش می بیند و می داند عده ای از آنها کودتا کردند و صدایش بعداً در می آید. رفته اند با هم عهد بسته اند که نگذارند بعد از رسول خدا جریان حکومت در خاندان رسول خدا ادامه پیدا کند.هیچ کاری نمی کند. آنها می فهمند که رسول خدا فهمیده. جالب این است که خود رسول خدا این قصه را به یکی از بستگان آنها می گویند. بعد که می فهمند می آیند پیغمبر را بکشند. چون می ترسند که رسول خدا یک بلایی سر آنها آورد. در مسیر جنگ تبوک رسول خدا متوجه می شوند و محافظین را افزایش می دهند. آنها را دستگیر می کنند و بعد دستور می دهند که آنها را آزاد کنند.
 
رسول خدا در پاسخ به حزیفه که اعتراض می کرد فرمودند که حالا مردم می گویند که او با یارانی که نهایت به قدرت رسید اینچنین رفتار کرد.آنان را به جرمی به قتل رساند. یاران فرمودند که اگر ما اینها را رها کنیم می آیند بچه ها و فرزندان شما رامی کشند. رسول خدا خیلی کارها برای حفظ قدرت نکرد. 
همه اولیا خدا سیاسی بودند.کارشان این بوده که به قدرت برسند و جامعه را اداره کنند. این مسئله ولایت است. ولی ولایت رابطه اش با قدرت چگونه است. چگونه به سمت قدرت می رود و وقتی رفت چه طوری قدرت را شروع به حفظ کردن . اصلاً در قالب سیاست قابل تعریف و تحلیل نیست. مانند امیرالمؤمنین(ع) که یاران بعد از پیامبر به ایشان فرمودند که قدرت نوبت شماست.ایشان می فرمایند که ما اکنون به کفن ودفن پیامبر بپردازیم. یک عده ای مشغول قرار و مدار بستن هستند. آقا جون قدرت شوخی ندارد. ببینید قدرت باید بیاید و پای امیرالمؤمنین را ببوسد. حضرت دنبال قدرت نمی رود. پیامبر اکرم هم همین طور شد. رفتند مدینه و یک قدرتی به وجود آمد مردم مدینه پناه آورند به رسول اکرم برای حل اختلافات خودشان. رسول خدا فرمودند که من می توانم اختلافات شما را برطرف کنم می خواهید به آنجا بیایم. گفتند که بیایید. فرمودند اگر بخواهید بیایم باید مسلمان شوید.آنها گفتند که ما مسلمان می شویم. قدرت باید بیاید پای رسول خدا را ببوسد.منتش را بکشد. به زور از دوغ کره نمی گیرند. اگر اعدام می کردند مسئله تمام بود.ولی روش این ها این طوری نیست. ایشان در قبال افرادی که به ایشان گفتند که چرا آنها را نمی کشید فرمودند که مردم نمی کشند و ظرفیتش را ندارند.


امیرالمؤمنین چگونه با قدرت برخورد کردند؟

امیرالمؤمنین چگونه با قدرت برخورد کردند. آنقدر حضرت آقا بود که خلیفه اول چند باری از ایشان بابت کاری که کرده بودند معذرت خواهی کرد. با نیت قلبی آن کاری ندارم. ولی امیرالمؤمنین آنقدر آنها را به تواضع انداخته بود که خیلفه دوم می گفت که اگر امیرالمؤمنین نبود من هلاک می شدم. امیرالمؤمنین فرمودند که اینقدر من کمکهای فکری به خلیفه دوم کردم که کسی خبر ندارد. آقا معلوم است شما چه کار کردید. در زمان خلیفه سوم امیرالمؤمنین فرمودند که اینقدر به من پیشنهاد های جدی دادند سر این موضوع که بیا خلیفه سوم را بهم بزنیم ولی من حاضر نشدم. امیرالمؤمنین می فرمایند همان اعضای شورایی که خلیفه سوم را انتخاب کردند از جلسه که بیرون آمدند پشیمان شدند. گفتند آقا بیایید بهم بزنیم. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند که من حاضر نیستم. گفتند که اعضای شورا ما هستیم و حاضریم که بهم بزنیم.

 
طلحه و زبیر التماس کردند که ایشان حکومت را در دست بگیرند. بعد این التماس خیلی زیاد شد در حدی که حسنین از هجوم زیاد مردم به در منزل در حال له شدن بودند با اینکه جوان بودند. و حضرت قبول کردند. حضرت دشمن زیاد دارد. معاویه هیچی را قبول ندارد. یک نفر از آدمهایی که یک فامیلی دوری با معاویه دارد و از اصحاب آقا است. گفت که من می روم با معاویه اتمام حجت می کنم اگر قبول کرد که با شما بیعت کند که هیچ اگر قبول نکرد آن زمان جنگ را شروع کنیم.حضرت فرمودند قبول است. مالک اشتر آمد گفت آقا این آدم ضعیفی است و از اقوام معاویه است شاید برود و گول بخورد. ولی حضرت گفتند که اشکالی ندارد. آن شخص نتوانست که با معاویه صحبت کند حتی گول معاویه را هم خورد.
 
بصیرت و معرفت بالاتر برود امام زمان هم ظهور می کند . مانعی برای ظهور ندارد. یک دفعه برای حفظ قدرت در مسیر اسلامی خودش مردم یک وظیفه هزار برابری پیدا می کنند.نمی توانند بخوابند و بگویند که آیا کسی به فکر ما هست.اگر منظور اولیا خدا هستند. اولیا خدا آن طور که تو فکر می کنی که سیاسی فکر کنند و قدرت حفظ شود و با این قدرت به مردم کمک کنند این طوری نیست.

در پایان، مداحان اهلیبت(ع) حاج میثم مطیعی و امیر عباسی به مولودی خوانی در ثناي حضرت زهرا(س) پرداختند.


211001

 


گزارش خطا

ارسال نظر
  • پربازدیدها
  • تازه ها