۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۸ : ۲۳
عقیق: آیتالله روحالله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) به مناسبت میلاد حضرت ختمی مرتبت، محمّد مصطفی(ص) به ایراد سخنرانی پرداخت که مشروح آن در ادامه میآید:
مَثَلهای هدایتی!
وجود مقدّس انبیا عظام و حضرات معصومین(ع)، برای هدایت بشر، مطالبی را تبیین کردند که راهی برای رسیدن به خداست.
پروردگار عالم مثلهایی را در قرآن زده که از آنها بهرههای هدایتی برده است، انبیا عظام هم گاهی حسب راه پروردگار عالم، مثلهایی را برای هدایت بشر تبیین کردند.
به هوش باشید، احتمال گرفتن پیش قراول توسط دشمن وجود دارد!
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «إنّما مَثَلی ومَثَلُکُم مَثَلُ قَومٍ خافُوا عَدُوّا یأتیهِم فبَعَثوا رجُلاً یَتراءى لَهُم، فبَینَما هُم کذلکَ أبصَرَ العَدُوَّ فأقبَلَ لِیُنذِرَهُم وخَشِیَ لِیُدرِکَهُم العَدُوُّ قَبلَ أن یُنذِرَ قَومَهُ فأهوى بثَوبِهِ، أیُّها النّاسُ، اُتِیتُم ـ ثلاثَ مرّاتٍ ـ».
حکایت من و شما، مثل آن قومی است که از هجوم دشمنى به خود مىترسند و از این رو، مردى را جلوتر مىفرستند که برایشان خبری بیاورد (مثل پیش قراولهایی که در کاروانهای قدیم بودند) و در همین حال، او دشمن را مىبیند (یعنی بصیر است و حالت دیدهبان دارد) و از بیم آنکه مبادا پیش از این که نزد افرادش برود و به آنان هشدار دهد، دشمن به آنان دست یابد، با لباس خود، سه بار علامت مىدهد [یعنى]: اى مردم! به شما حمله شده است.
یعنی حضرت میخواهند بفرمایند: ای مردم! مواظب باشید، همان طور که احتمال دارد دشمن، پیش قراول را بگیرد؛ اگر شما هم من را نداشته باشید، در حقیقت به شما حمله شده است.
پس نکتهای که از این فرمایش حضرت برداشت میشود، پشت سر پیامبر(ص) حرکت کردن برای نجات است.
آنجا که میفرمایند: «کذلکَ أبصَرَ العَدُوَّ»، یعنی دشمن بیدار است و دارد پیامبر را میبیند، وقتی هم میبیند از بیم اینکه این پیش قراول به مردم هشدار دهد و آنها را از خطر دشمن بیدار کند، او را میگیرد.
لذا حضرت میخواهند بفرمایند: اگر شما راه من را نروید، آنها زرنگند و این راه را زودتر میگیرند و با بعضی از مطالب قاطی میکنند و بدین ترتیب شما را از حق دور می کنند.
آیت الله شاه آبادی میفرمایند: منظور از این مثال پیامبر این است: همانطور که بنی اسرائیل، انبیا را از مسلمین گرفتند، امکان دارد گروهی با عنوان مسلمین هم پیامبر را بگیرند، هشیار باشید!
به عنوان مثال وقتی ما اجازه میدهیم رژیم صهیونیستی اعلان کند: ما اسرائیل هستیم؛ یعنی اجازه دادیم انبیا را منحصر به خود کنند، فلذا اسمایی که آنها میگذارند، همه اسماء انبیا است: یعقوب، ادریس، یونس و ...
مراقب باشید دشمن، هادیان الهیتان را ندزدد!
لذا حضرت میفرمایند: مراقب باشید که دشمن دزد است و رسولان را از شما میگیرد.
در حاشیه عرض کنم که ما وقتی جشنهای مهدویت را سنگین میگیریم، اجازه نمیدهیم دشمن امام زمانمان را بدزدد، بهائیّت، قصد دزدی مهدویت را دارد که بگوید: امام زمانی آمده و رفته و دیگر نداریم امّا جشنهای انتظار اجازه نداده امام زمان را بدزدند.
بحث وحدت هم بحث مهم و اساسیای است و نباید در آن، بدعت ایجاد کرد، امّا باید این را هم بدانیم که وهابیّت میخواهد پیامبر را بدزدد، آن هم به خاطر این است که ما رها کردیم و آنها دزدیدند!
راه دین، راه تحلیلی یا اطاعتی؟!
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «مَثَلی و مَثَلُ ما بَعَثَنی اللّه ُ بهِ کمَثَلِ رجُلٍ أتى قَوما فقالَ: یا قَومُ، إنّی رأیتُ الجَیشَ بعَینی، وإنّی أنا النَّذیرُ العُریانُ، فالنَّجاءَ النَّجاءَ! فأطاعَتهُ طائفَةٌ مِن قَومٍ، فأدلَجوا وانطَلَقوا على مَهلِهِم فنَجَوا، وکَذّبَتهُ طائفَةٌ مِنهُم فأصبَحوا مکانَهُم، فصَبَّحَهُمُ الجَیشُ فأهلَکَهُم واجتاحَهُم، فذلکَ مَثَلُ مَن أطاعَنی واتَّبَعَ ما جِئتُ بهِ، ومَثَلُ مَن عَصانی وکَذّبَ بما جِئتُ بهِ مِن الحقِّ».
حکایت من و آنچه خداوند مرا به آن مبعوث کرده، حکایت مردى است که نزد مردمى مىرود و مىگوید: اى مردم! من با چشم خود سپاه دشمن را دیدم و جدّی به شما هشدار میدهم که خود را برهانید! خود را برهانید! (یعنی نجات دهید).
پس، گروهى از آن مردم اطاعتش مىکنند و شب هنگام رهسپار مىشوند و به آرامى پیش مىروند و نجات مىیابند.
این گروه اصلاً تأمّل نمیکنند، ولی بعضی میخواهند در همه مطالب، تأمّل و دو دو تا چهار تا کنند. در حالی که حرف انبیا و اولیا باید بلافاصله اطاعت شود، اصلاً در باب اطاعت از معصومین، نشستن و تحلیل کردن غلط است تا بیایی تحلیل کنی، دشمن برده و رفته و برنده است.
حضرت در ادامه میفرماید: امّا گروه دیگر میخواهند تحلیل کنند و سخن او را دروغ مىشمارند و شب را در جاى خود مىگذرانند و آن لشکر سپیده دم بر ایشان مىتازد و همه را قلع و قمع مىکند، این است حکایت کسى که از من اطاعت کند و از آنچه آوردهام پیروى کند و حکایت کسى که از من نافرمانى کند و آنچه را از حق آوردهام دروغ شمارد.
لذا راه دین، راه تحلیلی نیست، بلکه راه اطاعت است، برای همین حضرت میفرمایند اگر دقّت کنید که من چه میگویم، برنده هستید و إلّا اگر اطاعت نکنید، دشمن از شما میبرد!
بارها و بارها به این قاعده امام و امّت اشاره کردیم و عرض کردیم: ما یک امّت داریم و یک امام؛ یعنی چند امام نداریم، این مطلب را خود وجود مقدّس حضرات معصومین هم به ما یاد دادند، مثلاً آن جا که فردی در زمان امامت امام حسن، به امام حسین مراجعه کرده و سؤال شرعی میپرسد، حضرت برای تبیین این نکته، جواب او را نمیدهند و به او میفرمایند: «ارجع الی امامی الحسن»؛ چون می خواستند بیان کنند که امام، یکی است.
گرفتار شدن در بیابان و تحلیل کردن!
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «إنّما مَثَلی ومَثَلُکُم ومَثَلُ الأنبیاءِ کمَثَلِ قَومٍ سَلَکوا مَفازَةً غَبَراءَ، لا یَدرونَ: ما قَطَعوا مِنها أکثَرُ أم ما بَقِیَ، فحَسَرَ ظُهورُهُم ونَفِدَ زادُهُم وسَقَطوا بَینَ ظَهْرانَیِ المَفازَةِ فأیقَنوا بالهَلَکَةِ، فبَینَما هُم کذلکَ إذ خَرَجَ علَیهِم رجُلٌ فی حُلّةٍ یَقطُرُ رأسُهُ، فقالوا : إنّ هذا لَحَدیثُ عَهدٍ بالرِّیفِ، فانتَهى إلَیهِم فقالَ : مالَکُم یا هؤلاءِ؟ قالوا: ما تَرى؟! حَسَرَ ظَهرُنا ونَفِدَ زادُنا وسَقَطنا بَینَ ظَهرانَیِ المَفازَةِ ، و لا نَدری ما قَطَعنا مِنهُ أکثَرُ أم ما بَقِیَ علَینا؟ قالَ: ما تَجعَلونَ لِی إنْ أورَدتُکُم ماءً رِوَىً و ریاضا خُضرا؟ قالوا: نَجعَلُ لَک حُکمَکَ ... فأورَدَهُم ریاضا خُضرا و ماءً رِوَىً، فمَکَثَ یَسیرا فقالَ : هَلِمُّوا إلى ریاضٍ أعشَبَ مِن ریاضِکُم ، و ماءٍ أروى مِن مائکُم ، فقالَ جُلُّ القَومِ : ما قَدَرنا على هذا حتّى کِدْنا ألاّ نَقدِرَ علَیهِ ! و قالَت طائفَةٌ مِنهُم : أ لَستُم قَد جَعَلتُم لهذا الرّجُلِ عُهودَکُم و مَواثیقَکُم أن لا تَعصُوهُ و قَد صَدَقَکُم فی أوَّلِ حَدیثِهِ ، و آخِرُ حَدیثِهِ مِثلُ أوَّلِهِ ؟! فَراحَ و راحُوا مَعهُ، فأورَدَهُم ریاضا خُضرا و ماءً رِوىً ، و أتى الآخَرینَ العَدُوُّ مِن تَحتِ لَیلَتِهِم، فأصبَحوا ما بینَ قَتیلٍ و أسیرٍ».
حضرت در این روایت مثل خودشان و ما و پیامبران را بیان میکنند که ملّا محسن فیض کاشانی میفرماید: آنجا که پیامبر میگوید من و انبیا، یعنی همه هادیان الهی که اعم از اولیا، حصّیصین حضرت حقّ و ... میشوند.
مثل و حکایت من و شما و پیامبران، حکایت گروهى است که بیابانى خشک و سوزان را مىپیمایند و نمىدانند مسافتى را که پیمودهاند، بیشتر است یا آنچه مانده؟ یعنی وقتی دارند میروند نمیفهمند چه خبر است و فقط به دنبال آب هستند. خسته و کوفته مىشوند و توشهشان به پایان مىرسد و در وسط بیابان مىافتند و یقین مىکنند که از بین مىروند.
در همین حال ناگاه مردى حُلّه بر تن در حالى که از سرش آب مىچکد، نمایان مىشود، آن عدّه مىگویند: این مرد، تازه از آبادى مىآید. پس، چون به آنها مىرسد، مىگوید: شما را چه شده است؟ آن عده مىگویند: مىبینى که از نفس افتادهایم و توشهمان تمام شده و در وسط این بیابان از پا در آمدهایم و نمىدانیم بیشتر راه را پیمودهایم یا کمترش را؟ آن مرد مىگوید: اگر شما را به آبى گوارا و باغ و بستانهاى سرسبزم برسانم، به من چه مىدهید؟
آیا کسی در این حالت میآید، بگوید: حالا بگذار دو دو تا چهار تا کنیم و ببینیم راست میگویی یا دروغ؟! لذا آنها مىگویند: هر چه تو بگویى فرمان خواهیم برد...
آن مرد آنها را به باغهایى سرسبز و خرم و آبى گوارا مىرساند و پس از درنگى کوتاه به آنها مىگوید: برخیزید تا شما را به باغ و بستانهاى سرسبزتر از این جا و آبى گواراتر از این آب ببرم. اما بیشتر آن عدّه مىگویند: چیزى نمانده بود که به همین مقدار هم دست نیابیم، لیکن گروهى از ایشان مىگویند: مگر با این مرد عهد و پیمان نبستید که نا فرمانیش نکنید! او در آغاز به شما راست گفت و این حرفش هم مانند حرف اوّلش راست است،. پس این گروه با او به راه مىافتند و او آنها را به باغهایى خرّم و آبى گوارا مىرساند، اما دیگران [همان جا مىمانند و] شب هنگام گرفتار شبیخون دشمن مىشوند و صبحگاه از آنان چیزى جز کشته و اسیر باقى نمىماند.
لذا حضرت با بیان این مثال، باز هم میخواهند بفرمایند: مثل شما، مثل آن کسی است که در بیابان گیر کرده، در آن حال، اگر کسی به او مژدهای دهد، آیا میآید تحلیل کند؟!
مرحوم سلطان آبادی میفرمودند: لعنت بر این تحلیلها که گاهی تمام مطالب انسان را از بین میبرد!
دستوری از پیامبر(ص) به مؤمنین
پیامبر گرامی اسلامی یک دستوری هم به ما دادهاند و آن این است: «لا یُؤمنُ أحدُکُم حتّى أکونَ أحَبَّ إلَیهِ مِن نَفْسِهِ، وأهْلی أحَبَّ إلَیهِ مِن أهْلِهِ، وعِتْرَتی أحَبَّ إلَیهِ مِن عِتْرَتِهِ، وذُرِّیَّتی أحَبَّ إلَیهِ مِن ذُرِّیَّتِهِ».
هیچ یک از شما ایمان ندارد، مگر آن گاه که مرا از خودش بیشتر دوست داشته باشد و نیز خانواده مرا از خانواده خودش و خاندان مرا از خاندان خودش و نسل مرا از نسل خودش.
حضرت در روایت دیگری میفرمایند: هر کس من و اهل بیتم را دوست داشته باشد، 10 خصلت در دنیا و 10 خصلت در آخرت به او داده میشود، یکی از این مطالب این است که وقتی من و اهل بیتم را دوست داشت و اطاعت کرد، در دنیا به او ورع و بصیرت میدهم، پس باید دقّت کرد که دوست داشتن خالی به درد نمیخورد و باید با اطاعت همراه باشد.
منبع: فارس
211001