پایگاه اطلاع رسانی هیات‌ها و محافل مذهبی
۱۱:۱۵

۱۳۹۱/۰۹/۰۱
آیت الله رضوانی در شب ششم محرم

مرگ، تولدی دوباره است!

در واقع مرگ تشبیه می شود به به دنیا آمدن بچه . بچه از رَحِم مادر با جبر به دنیا می آید. یکی از موارد جبر به دنیا آمدنِ بچه است. یکی دیگر از موارد جبر از این دنیا رفتن است. بچه جزع و فزع می کند. خب، شاید بچه از این می ترسد که فکر می کند دارد می میرد! اما نمی داند که دارد تازه به دنیای جدیدی وارد می شود. چون نمی داند گریه می کند.
کد خبر : ۲۳۹۴
آنچه می خوانید سخنان آیت الله رضوانی ؛ از اساتید حوزه است که در شب ششم محرم بیان شده است:

بیرون آمدن از رحم دنیا!

بعضی ها از نام مرگ و از نام مُردن خیلی وحشت دارند. صحبت از مرگ و این مباحث که می شود، بعضی ها واقعا وحشت می کنند. در قرآن هم این مطلب آمده است. حالا چرا؟ جوابِ این چرا طولانی است.
ولی به طور خلاصه این که در جهان بینی اسلام، مرگ یک چهره خوب و زیبایی دارد. لذا افراد با ایمان آن هول و وحشت را دیگر ندارند. به عبارت دیگر در جهان بینی اسلامی، مرگ دریچه ای است و دروازه ای است از عالمی به عالم دیگر. دریچه است. گذرگاه است. به عبارت دیگر مرگ تولد ثانوی است برای انسان.

در واقع مرگ تشبیه می شود به به دنیا آدن بچه . بچه از رَحِم مادر با جبر به دنیا می آید. یکی از موارد جبر به دنیا آمدنِ بچه است. یکی دیگر از موارد جبر از این دنیا رفتن است. بچه جزع و فزع می کند. خب، شاید بچه از این می ترسد که فکر می کند دارد می میرد!

اما نمی داند که دارد تازه به دنیای جدیدی وارد می شود. چون نمی داند گریه می کند . وَ کسی که نمی داند مرگ از دنیایی به دنیای دیگر انتقال پیدا کردن است، پس طبیعتا از این مرگ می ترسد. چون فکر می کند که در ورطه نیستی دارد می رود. اما  اگر بداند که این تولّدِ جدیدی است و از رَحِم این دنیا به دنیای دیگری می رود، دیگر از مرگ نمی ترسد.

دلیل وحشت از مرگ

اما بعضی با این که می دانند این مرگ فقط گذرگاه است، با اینکه حقیقتش را می دانند اما خوشایندشان نیست؛ نگرانند. مرگ فقط برای عده ای خوشایند است. برای کسانی که از فضای تنگ این دنیا به فضای باز و موسّع دنیای دیگر می روند خوشایند است. برای کسانی که با کوله باری از اخلاق و کردار و کارهای خوب به آن دنیا می روند.
اما کسانی که حسنات خاصی ندارند و یا فقط رذایل دارد و کارهای بد، این فرد فقط وحشت دارد. طبیعتا چنین شخصی نگران و مضطرب از مرگ است.

چند تا نکته مهم برای عبور از این گذرگاه داریم. اولین مطلب این که آیا عبور از این کانال و ورود به عالم آخرت، عمومی است یا استثنا هم دارد؟ آیا می شود کسی تا ابد در دنیا بماند؟ آیا قانون مرگ استثنا پذیر است یا قانونی عمومی است؟ خب قرآن در جاهای عدیده ای تأکید می کند که این قانون در هیچ جای عالم استثناء ندارد.
تمام انبیاء و ائمه و پیامبر اسلام و همه محکوم به این قانون هستند. «کلُّ نفس ذائقةُ الموت» . هر کس . از هر قومی. همه و همه . این قانون قطعیت دارد و نیز استثناء ندارد.

مسأله مرگ و قانون مرگ، تمام موجودات را شامل می شود. انسان، جن ، ملائکه، و حتی موجودات غیر زنده نیز مرگ دارند. «اذا الشمس کوّرت. و اذا النّجوم انکدرت» این آیات می فرماید حتی موجودات غیر زنده هم مرگ دارند. خورشید، ماه، ستارگان، کوه ها، همه چی.

«ثم توفون اجورکم یوم القیامة» بعد از گذر از این گذرگاه، تنها کاری که دارید حساب و عقاب است. اینجا فقط دارِ عمل است. آنجا فقط دارِ حساب است. امیر المومنین (ع) فرموده اند: امروز روز عمل است و حسابی در کار نیست و آن روز روز حساب است و خبری از عمل نیست.

فنا نمی شوید !

نکته ای عرض کنم؛ خداوند در قرآن پیامبر را با عظمت و لقب یاد می کند. سیاق قرآن این است. اما در داستان مرگ چنین عظمتی در لفظ و خطاب به کار نمی رود. «انّکَ مَیّت» تو هم می میری ای پیامبر. «تو» خطاب می کند. بنابراین مطلب تعارف بردار نیست!

خب بحث دیگر این است که حقیقت مرگ چیست؟ یک عده ای که جهان بینی الهی ندارند می گویند مرگ یعنی نیستی و نابودی. اما قرآن این را رد می کند. قرآن از مرگ تعبیر به «توفّی» می کند. یعنی چی؟ یعنی جدا کردن روح از بدن. این توفّی است.
صحبت از فنای  روح یا جسم نیست. یک مدتی این روح، سوار ین بدن بوده است. موقتا این روح و جسم از هم جدا می شوند. موقتا. پس بنابر این حقیقت مرگ توفی است . جدا شدن روح از بدن. نه روح از بین می رود نه جسم.

قبض روح به دست کیست؟

حالا سوال این است که قابض کیست؟ چه کسی روح را می گیرد؟ آیات در اینجا مختلف است. در بعضی آیات توفی را مستقیم به خداوند نسبت داده است. «الله یتوفی الانفس حین موتها». در بعضی آیات قبض را نسبت داده اند به مَلَک معیّنی که ما تعبیر می کنیم به حضرت عزراییل . «قل یتوفاکم ملک الموت» . در دسته ای دیگر نسبت داده اند به بعضی از ملائکه «تتوفاهم ملایکه»

خب این ها ظاهرا تعارض دارند. اما در واقع هیچ تضادی نیست. چون که قابضِ اصلی، الله است. تمام قبض ها با اذن ایشان است. نظام آفرینش نظام علت و معلولی است پس خداوند با اسباب کارها را انجام می دهد. اراده، اراده اوست اما اسبابی هست برای انجام امور.
خداوند از طریق وسایلش که حضرت عزراییل است این کار را انجام می دهد . او هم بوسیله أعوان و انصارش از ملائکه این کار را انجام می دهد. بوسیله ملایکه ای که در بعضی آیات به آن ها اشاره شد.

برخورد ملائکه فرق دارد!

وقتی روح از این گذرگاه عبور می کند و به آن عالم منتقل می شود دیگر مؤمنین از غیر مؤمنین از هم جدا می شوند. در این دنیا مؤمن و کافر در کنار هم هستند. از هم جدا نیستند و اما به محض تحقق توفّی، مؤمنین از بدان و کفار جدا می شوند. یعنی اعمال افراد، اثر خود را بعد از مرگ نشان می دهد. اثرها این ها را از هم جدا می کند.

حتی ملاقات ملائکه هم با این ها با هم فرق می کند. هنگام قبض روح مؤمن یک جور برخورد می کند و هنگام ملاقات کافر طور دیگر. داستان عجیبی است. قرآن صریحا به این مطلب می پردازد. با کفار با سیلی و مشت و برخورد خشن برخورد می کنند. اما در برخورد با مؤمنین ابتدا سلام می کنند. خلاصه این که برخوردها و ملاقات ملائکه با هم فرق می کند.
 
 
کدخبرنگار:۲۱۲۱۱۳

گزارش خطا

ارسال نظر
نظرات شما
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۶ دی ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۲
به نظر من مرگ باعث هماهنگی دنیا میشه اگه هیچ کسی نمی مرد جمعیت خیلی زیاد میشد و مشکلاتی هم بوجود می آمد و باید مرگ رو به آغوش کشید تا دیگران بعد از ما راحت تر زندگی کنن
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۸ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۶
آدمهایی که به اسم دین، زندگی ما رو جهنم کردند یقینا در آخرت زندگی زدی خواهند داشت. حدیث داریم بدترین مردمان، علمای فاسد هستند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۰:۱۰
من از وقتی بچه بودم تا الان که بزرگ. شدم حس می کردم قبلا یه جایه دیگه بودم تو یه خانواده ی دیگه چون اگه خوب فکر کنیم انگار از همون اول ابتدا بودیم از کجا معلوم دفعه چندم ماست که زندگی می کنیم فقطو فقط خدا میدونه به خدای مهربان ایمان داشته باشیم صد در صد یه نیرویی خاصی هست که داره دنیاره وعالم رو طبق برنامه پیش می بره قربونت برم خدا حکمتت رو شکر
  • پربازدیدها
  • تازه ها