خاطره - صفحه 280

پایگاه اطلاع رسانی هیات‌ها و محافل مذهبی
خاطره
«یک روز آفتابی با خاطرات بارانی» و 40خاطره از همسران شهید

ماجرای نمازشبی که مجروح عراقی می‌خواند

روی سینه‌اش یک مهر گذاشته بود و مشغول خواندن نماز شب بود. اسمش را پرسیدم. گفت: صاحب الزمان دوست هستم. او می‌گفت: صدام کافر است، من عاشق امام خمینی (ره) هستم و با نیروهای سپاه پاسداران همکاری می‌کنم.
کد خبر: ۳۵۸۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۸

خاطره ای خواندنی از همسر شهید نیلچیان

موقع خريد جهيزيه، مادرم ميخواست سنگ تمام بگذارد. فهرست عريض و طويلي تهيه كرده بود و هـر روز چنـد قلـم بـه آن اضافه ميكرد.
کد خبر: ۳۵۷۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۴

  • پربازدید ها
  • تازه ها