خاطره - صفحه 239

پایگاه اطلاع رسانی هیات‌ها و محافل مذهبی
خاطره

روایتی ازآخرین نمازسردار شهید موحد دانش

عملیات نزدیک بود. حاج علی پیش بچه‌ها آمد و پرسید: «بدهی به کسی ندارم؟ زیر پیرهنی، پوتینی، چیزی از کسی نگرفتم؟» داشت تسویه حساب می‌کرد و از طرفی یاد شهدا هم می‌کرد. بعد از غسل به نماز ایستاد. انگار همه فهمیده بودند که این آخرین نماز حاج علی است.
کد خبر: ۵۱۷۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۴

چرا علامه طباطبایی میهمان دعوت نمی‌کرد

با يك عمامه بسيار كوچك از كرباس آبي رنگ و قباي ساده و بدون جوراب با لباس كمتر از حدّ معمول در كوچه ‌هاي قم‌ تردّد داشت و اگر كسي ایشان را نمی شناخت وی را يك طلبه عادي تصور مي‌كرد.
کد خبر: ۵۱۶۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۲

  • پربازدید ها
  • تازه ها