عقیق: حاج محمود کریمی مداح اهل بیت در
گفتگوی مفصلی با تسنیم مطالب مختلفی را مطرح کرده است. متن کامل این مصاحبه را
بخوانید:
خط اصیل مداحی
خط را ما تبیین نمیکنیم، بلکه بزرگتر ما
یعنی مقام معظم رهبری تبیین میکند. اگر بخواهیم با نقاط قوت و ضعف یک مداحی آشنا شویم،
منشوری از فرمایشات مقام معظم رهبری را در پیش چشم خود قرار میدهیم تا راه خود را
پیدا کنیم. در زمان طاغوت در کنار شاعران، وعاظ و مداحان انقلابی، شاعران و مداحان
درباری نیز داشتیم، اما بعد از انقلاب، رهبران ما حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم
رهبری همواره به اخلاق، تقوا، همدلی و اتحاد دعوت میکردند؛ مداحان بعد از انقلاب،
مداحان دربار سیدالشهداء(ع) هستند.
از زمان صفویه تاکنون همواره روضهخوانی و
مداحی ما متحول شده است، بنابراین کسانی که ادعا میکنند مداحی جدید را نمیپسندند
و مداحی سنتی را بهتر و درستتر میدانند، ابتدا باید سنتی بودن را تعریف کنند. آیا
از زمان صفویه تاکنون که رسماً نوحهخوانی و روضهخوانی آغاز شده است، آیا همینطوری
میخواندند و هماهنگ سینه میزدند؟ وقتی فقهمان پویا است و روضه خواندنمان نیز باید
پویا باشد.
من ضمن احترامی که برای مداحان و وعاظ و دلسوزان
این عرصه قائلم، اما باید بگویم زمانی که منشور مقام معظم رهبری برای مداحی وجود دارد،
چرا کار دیگری انجام دهیم؟ ایشان میفرمایند مداحی باید عاطفی و حماسی و هنرمندانه
باشد. «حسین سردار دین بود، عاقبت حقطلبی این بود» در آن زمان جدید بود، اما این همیشه
که نباید باشد. چهل سال پیش زمانه صفحه گرامافون و رادیو بود، اما اکنون ظرف 10 ثانیه
شما میتوانید به مستهجنترین سایتهای دنیا وصل شوید. ما با این جبهه میجنگیم و در
مداحی خود دنبال راهی هستیم که شرعی هم باشد.
ماجرای سنج و دمامزنی در چیذر
در مورد سنج و طبل و... باید بگویم که قدمت
آن بیشتر از خیلی از کارهای مربوط به هیئت است و حتی قدمت آن از سینهزنی هم بیشتر
است. وقتی ما این کار را شروع کردیم افراد زیادی حساسیت نشان دادند؛ باید از این دسته
پرسید که آیا همه مشکلات حل شده و فقط مشکل ما سنج و طبلی است که یک سوم ایرانیان بر
حسب سنتشان استفاده میکردهاند.
ما با توجه به احترامی که برای دوستان قائل
بودیم، فقط به فرمایش رهبر انقلاب این وسایل را جمع کردیم، چون باور داشتیم که کار
درستی را انجام میدهیم. یعنی اگر ایشان نمیفرمودند به کار خود ادامه میدادیم، چراکه
به شیوهای هنرمندانه 15هزار نفر را گرد آورده بودیم که به صورت شعاری (و نه نوایی)
"یا حسین" میگفتند و به همین سبب این طبل و سنج وسیلهای برای مبارزه با
دشمن بود. به اصلش هم برگردیم اینها از وسائل جنگی به حساب میآید، نه از ادوات موسیقی
که برخی از دوستان چنین گفتند.
در هر صورت ما این وسایل را کنار گذاشتیم،
چون ما آن را در هیئت تهران شروع کردیم و الان نیز در هیئتهای دیگر وجود دارد و مردم
جنوب، مانند شیراز و بوشهر نیز سالها از آن استفاده کردهاند. در هر صورت رهبر انقلاب
فرمودند در داخل هیئت این کار وجود نداشته باشد و در بیرون از فضای هیئت مانعی ندارد، ما هم رعایت کردیم. برخی
مواقع درباره این موضوعات برخی رسانهها و افراد اظهار نظر میکنند که حرف آنها غیرکارشناسی
است و صرفاً به دنبال هیجان و هیاهو هستند و نتیجهای جز شلوغ شدن فضا و ایجاد حواشی
ندارد.
جایگاه واعظ و مداح
اول یک نکته بگویم اینکه متأسفانه برخی از
نشریات و مجلات که افرادی غیرکارشناس در آن حضور دارند درباره این موضوع و مداحی اظهار
نظر میکنند و بعضاً مطالب نادرست و خامی را مطرح میکنند. من با توجه به این که روضه
خوان و نوکر حضرت سید الشهدا(ع) هستم، به هیچ هیئتی باید و نباید نمیکنم. من نگاهم
به واعظ این گونه است که اگر کسی فکر میکند این مسیر ما در هیئت منطقی و درست است
او هم انجام دهد. گاهی برای هیئتهای ماه محرم و ماه رمضان که خیلی از نظر من مهم است،
دوستان ما برای یک واعظ مدتها تحقیق میکنند. افراد مختلف را از جهت سواد و روزآمدی
بررسی میکنند و این خیلی مهم است.
اینکه من مطلبی را بگویم یا واعظ باید بگویم
که شخصی که لباس روحانی دارد مانند مهر برجسته است. در هیئت حرف من را گوش میدهند
ولی آقای واعظ بایداثرگذار شود و اگر او حذف شود که فایدهای ندارد. مردم باید جایگاه
اصلی واعظ را بدانند. ما کار فرهنگی هم انجام میدهیم و جلوگیری از خدشه و حفظ پیوند
روحانیت و مردم که همیشه بوده بر عهده ما هم هست. در یک مثال ساده برای حفظ پیوند مردم
با مسجد شما میبینید که حتی همین برنامه "فیتیله" وقتی میخواهد با بچهها
قرار بگذارد دم در مسجد قرار میگذارد. این برنامهها خوب است. در قالب سرود پیامهای
اخلاقی به بچهها میدهند حتی گاهی بزرگترها هم نگاه میکنند. وقتی مقابل مسجد از دختر
بچهای میپرسند آمدی مسجد چهکار کنی؟ آن بچه میگوید هم آمدهام نماز بخوانم و هم
عمو فیتیلهای را ببینم و این صحنهها را نشان مخاطب میدهند، این خیلی کار ارزشمندی
است.
در بعضی موارد هم قائل به این هستم که شأن
و جایگاه روحانیت باید حفظ شود. این تحفظ هم باید از جانب پامنبری و امثال بنده و مردم
باشد هم از ناحیه خود روحانیون گرامی باید مورد مداقه قرار گیرد. در بعضی موارد برخی
از این عزیزان وارد عرصههایی شدهاند که با لباس روحانیت همخوانی نداشته است و در
فضایی حاضر شدهاند که فضای آنجا به هیچ عنوان زیبنده حضور یک روحانی نیست. در مقابل
بعضی روحانیهای حاضر در هیئت و خصوصاً در جلسات ما هستند که واقعاً تلاش میکنند که
منبر غنی و پرباری داشته باشند و واقعاً با سواد هستند. این موضوع باید در ذهنها جای
بگیرد که وعاظ سواد بالا و منطقی دارند و روضه خوانها هم باید در قبال استفاده از
محضر چنین عزیزانی منطقی رفتار کنند.
شخصی که لباس روحانی دارد مانند مهر برجسته
و اثرگذار است و نباید از هیئت و روضه حذف شود. مردم هم باید جایگاه اصلی واعظ را بدانند
و همانطور که از مداح استفاده میکنند از منبر واعظ هم بهره ببرند.تأکید میکنم که
وعاظ، روحانیون و روضهخوانهای ما همگی باید قدر و جایگاه خود را بشناسند و معارف
الهی و اسلامی را با منطق و عقلانیت به مردم انتقال دهند.
شعر در مداحی
معرفت اصل است. اما اگر به آن خوب پرداخته
نشود فرع جلوه میکند. مخاطب ما جوان است و دستور نمیخواهد. برای مثال: «افتادگی آموز
اگر طالب فیضی/ هرگز نخورد آب زمینی که بلند است» تشبیه زیبا و آموزندهای است و آن
را جوان خوب می فهمد و خوب به آن عمل میکند، اما اگر به او دستور بدهی که افتاده باش،
دیگر قبول نمیکند. در دوره ای زندگی میکنیم که جوان میگوید من خودم برای زندگی خودم
تصمیم میگیرم و حرف مستقیم را نمیپذیرد، اما معنای حرف شما را استخراج میکند. بیان
معارف از اصول خواندن است و اگر شعر شعری سالم و وزین باشد تأثیر خود را میگذارد.
گذشته از این همیشه که نباید شاعر و مداح با
مستمع کنار بیاید، مقداری هم مستمع باید با او کنار بیاید.
رهبری زمانی فرمودند اگر جلسهای دارید نگاه
نکنید که مخاطب چه دوست دارد نگاه کنید چه چیزی به درد او میخورد. دارویی که برای
بچه هم میدهند این روزها برایش شیرینش میکنند مثل قدیمها نیست. مطلبی که میخواهی
اثرگذار باشد را هم باید با زبان مطلوب و زبانی که بیشترین اثرگذاری را دارد به مخاطب
برسانی. باید طعم آن را بچشد.
روضه باز خواندن
در مظلومیت سیدالشهداء(ع) همین که ایشان با
زن و فرزندانشان محاصره شدند، کافی است و دیگر چه دلیل دارد حضرت علیاصغر(ع) نیز قربانی
شود تا گواه مظلومیت ایشان باشد. من یک بار در ایام عاشورا گفتم که میخواهم روضهای
چهار کلمهای بخوانم "وای حسین کشته شد" و چون مجلس آماده بود، با این حرف
نیم ساعت گریه کردند و کاری جز اشک نبود. عشق با گریه است، شما یک شعر را پیدا کنید
که عاشق به معشوق خود بگوید در فراق تو من تا صبح خندیدم! اتفاقاً گریه کردن هم ملاک
است و رابطه عاطفی را تقویت میکند. امام زمان(عج) روحی فداه فرمودهاند: من صبح تا
شب و شب تا صبح برایتگریه میکنم و بعد از آن خون گریه میکنم. بنابراین ما با گریه آرام میشویم.
آدمی هیچگاه حسرت خندههایش را نخورده است،
اما میدانیم گریههایمان حرام نمیشود، ممکن است برای اشکهایی که ریختی حسرت بخوری.
این از آن دسته اشکهایی است که حرام نمیشود. امام زمان(عج) فرمودند: به ما اعتماد
کنید، گریه کنید برای سیدالشهداء(ع)، گریه برای سیدالشهدا(ع) شما را به ایشان نزدیک
و رابطه عاطفی را بیشتر میکند، چون دوستش داری همین باعث میشود اخلاقت مثل اخلاق
او شود و به خدا نزدیکتر بشوی.
اما یادمان باشد که گریه خالی برای سیدالشهداء(ع)
آدمی را به "مقعد صدق عند ملک مقتدر" نمیرساند، بلکه ممکن است تنها آدمی
را از آتش نجات دهد و از جهنم به بهشت
درآورد و تنها عده خاصی از محبان حضرت امام حسین(ع) میتوانند به سعادت دیدار ایشان
و همنشینی با ایشان نائل شوند.
شهادت فناء فی الله است و شهید به نزد سیدالشهداء
میرود. سه گروه هستند که درجههایشان شبیه به هم است و آنها کسانی هستند که
"باَموالهم و اولادهم و انفسهم" گذشت، دارند. یعنی کسانی که از قید مادیات
و پولشان گذشتهاند، از قید اولاد هم مانند پدران و مادران شهدا گذشتهاند و در نهایت
کسانی که از انفسهم(جانشان) که همان مقام شهید است، هم گذشتهاند. بنابراین گریه بر
سیدالشهداء ممکن است ما را از آتش نجات دهد، اما همه گریهها ما را از حسرت نجات نمیدهد.
تقریب مذاهب
طرح تقریب مذاهب رسما توسط جمهوری اسلامی
پیگیری میشد و دقیقاً در زمانی که داشت به بار مینشست و علمای مذاهب با هم دیدار
و گفتگو داشتند و روابط مسالمتآمیز بود، استعمار انگلیس با دسیسه خود مانع از به ثمرنشستن
آن شد. آنان فرقههای انحرافی شبیه بمبهای مغناطیسی را ساختند و به بدنه این مذاهب
چسباندند و نگذاشتند این وحدت به طور کامل صورت بگیرد. ابتدا با ایجاد و تقویت بهایئت
در شیعه و وهابیت در میان اهل سنت و امروز با تقویت سلفیون افراطی و جریانهای القاعده
در کشورهای اسلامی، میخواهند سد راه اتحاد امت اسلامی باشند. تقریب مذاهب و برقراری
ارتباط منطقی با بزرگان ادیان و بحث و گفتگو درباره مباحث علمی و بیان نظرات هر گروه
از گذشته در اسلام بوده است. چیزی که شما به صورت کاملاً منطقی در کتاب شبهای پیشاور
نمونهای برایش پیدا میکنید.
به محض اینکه مذاهب آمدند به هم نزدیک شوند
وهابیها آمدند، سلفیها آمدند، اینها تا حدی با اهل بیت(ع) زاویه و در برابرشان موضع
دارند که حاضرند گودال آتش درست کنند و بنزین بریزند و تک تک شیعیان را زنده زنده بسوزانند.
اگر به شیعه بگوییم این کار را انجام بده، او این کار را میکند؟ هرگز! پیغمبر اکرم
فرمودند حیوان را هم مثله نکنید. این قضایای اخیر در مصر و کشورهای منطقه و این قتلعام
وحشیانه در سوریه و ... از جای دیگری آب میخورد. من باورم این است که دشمن اسلام و دشمن خدا نیست مگر اسرائیل. هر مشکلی که در عالم
به وجود می آید اسرائیل به وجود می آورد. نه این اسرائیل بلکه بنی اسرائیل.
سیاست در هیئت
اگر سیدالشهدا(ع) سیاسی نیست، چرا در حرم
آقا بمب میگذارند؟ آنان از حرکت امام حسین(ع) میترسند. امام فرمودند حرکت سیدالشهدا(ع)
سیاسی بوده و بلکه سیاسیترین حرکت عالم بوده است. فاسدترین آدمها مانند یزید به سیدالشهدا(ع)
پیشنهاد دادند که ولایت فلان سرزمین را به ایشان بدهند تا ایشان دست از حرکت و قیام
بردارند، اما ایشان نپذیرفتند.
عدهای که میگویند در موضوع سیاست دخالت
نکنیم، باید ببینیم چه کسانی هستند؟ ما در زیارت جامعه کبیره میخوانیم: «و ساسة العباد»؛
من خودم قائلم به این که در یک سری از مسائل سیاسی باید دخالت و اظهارنظر کنیم. در بعضی مسائل دخالت نکنیم ولی اعلام
نظر بکنیم و البته در یک سری قضایا هم اصلا نباید حتی اظهار نظر بکنیم، چون در شأن
ما نیست و شأن ما بالاتر از آن است. ارزش یک مداح سیدالشهداء(ع) بالاتر از آن است که
بخواهد در رابطه با فلان اظهار نظر فلان فرد صحبت کند، بلکه باید دنبال رسالت مهمترش
باشد.
در پاسخ به آقایانی که میگویند مداحان نباید
در کار سیاست دخالت کنند من پاسخ میدهم که خودشان در سیاست دخالت نکنند چون این حرفشان
از بیسوادی سیاسیشان نشأت میگیرد بهتر است به کار خودشان برسند. چون ما این بینش
را داریم که در سیاست اظهار نظر کنیم، ولی آنها ندارند.
شهادت و هیئت
زمانی که جنگ است، برای شهدا و رزمندگان و
بسیجیان ارزش قائلند و احترام میگذارند، اما
بعد از جنگ، در همان دانشگاهی که اگر شهدا نبودند حتی وجود هم نداشت، عده بسیار محدودی
نمیگذارد پنج شهید گمنام در دانشگاه دفن شود. نمیدانم چه بگویم، چه صفتی برای این
حرکت میشود بهکار برد. فرهنگ شهادت فرهنگ سیدالشهداست و فرهنگ سیدالشهدا(ع) صرفا
مذهبی و سیاسی نیست. این فرهنگ نظام را از سقوط نجات داده است. فرهنگ شهادت نانی ندارد؛
نانش را خود شهید خورد و نظام و بهرهاش را هم شهید برد و نظام.
خواهشم از آحاد مردم این است که با هر گرایش
سیاسی وصیت نامه شهدا را بخوانند. آمار نشان میدهد بیشترین کلمهای که در وصیتنامه
شهدا آمده، کلمه اسلام است و بعد از آن، امام زمان(ع) و امام خمینی(ره) و جمهوری اسلامی
ایران است. شهدا به خاطر این آرمانها به شهادت رسیدند و ما اکنون آرمانهای آنها را
کنار گذاشتیم و از «وطنم...» میگوییم، در صورتی که ملیت ما اسلام است. ما هرگاه ملیتمان
را که اسلام است از ملیت ایرانیمان جدا کردیم، لطمه خوردیم.
فرض کنید که در کشور آمریکا به یک رستوران
رفتهاید و در آن فقط دو میز
خالی برای نشستن وجود دارد که سر یکی از آنها یک صهیونیسم فارسیزبان ایرانیتبار نشسته
و سر میز دیگر یک آمریکایی اهل تسنن است؛ شما سر کدام میز مینشینید؟ قطعاً امثال شما
با آن مسلمان مینشینی و همینجا معلوم میشود که ملیت ما اسلام است.
روزگاری هرات و قفقاز و... برای ما بود که
با یک کاغذ مهر شده آنها را از ما گرفتند. ملیتی که بخواهد با یک کاغذ گرفته شود، ملیت
نیست. اگر گوشهای از اسلام بخواهد آسیبی ببیند، همه ما در راه آن حاضریم کشته شویم،
این یعنی اینکه ملیت ما اسلام است. ملیت ما اسلامی ایرانی است. حساسیت ما نسبت به بحرین،
به خاطر شیعیانش است و نه سرزمینش که روزگاری از ما گرفتند یا یک نفر دودستی تقدیمشان
کرد. در مورد بغداد و تفلیس و هرات و قفقاز و... اینگونه حساسیت نداریم، با آنکه همه
اینها نیز روزگاری برای ما بودند و همه با یک کاغذ از ما گرفته شدند.
از زمانی که شهدا را به نام ایران بدون اسلام
مصادره کردند، لطمه خوردیم. شهیدی که با وضو و با دعای کمیل شب قبل از شهادت و با نگاه
به سیدالشهداء(ع) و امید به لقاءالله به شهادت میرسد بالایش مینویسند: «وطنم»! اگر
خودش زنده باشد میگوید که من به خاطر دینم رفتم. ما ملیت را که عوض کردیم ضربه خوردیم.