۱۷ دی ۱۴۰۳ ۷ رجب ۱۴۴۶ - ۳۸ : ۱۲
رابطه علم و دین از نگاه فیزیکدانان غربی
بعضی
از فیزیکدانان خدا را با قوانین طبیعت یا کل جهان تطبیق می دهند. به قول
بِکِر فیزیکدان آلمانی « اگر خدا را به عنوان قانون(فیزیکی، شیمیایی و...»
تلقی کنیم همه نکات جور در می آید.
و
به قول نومن :«من معتقدم که خدا، مجموعه جهان است. این مشتمل است بر اصول
علمی، ماده و انرژی و تمام اشکال حیات.» اما در مورد اعتقاد به خدا به
عنوان موجودی متعال و فوق طبیعت چند دیدگاه وجود دارد:
دیدگاه منکران
بعضی
از این گروه اعتقاد دارند برای اثبات وجود خدا هیچ شیوه ای وجود ندارد. به
قول پَجِلز فیزیکدان آمریکایی: «هیچ شاهد علمی بر وجود خالق جهان طبیعت و
اراده یا غایتی ورای قوانین شناخته شده طبیعت نداریم».
همچنین این گروه چهان طبیعت را خود کفا می دانند و می گویند نیازی به ما ورای طبیعت نیست و جهان خود به خود به وجود آمده است.
فیزیکدانان معتقد به خدا
دسته
دیگر فیزیکدانانی هستند که به خدا اعتقاد دارند و برای این اعتقاد دلایل
مختلفی ذکر شده است. بعضی معتقدند که علم می تواند به وسیله حقایق مشاهده
شده در طبیعت و به کمک استدلال عقلی نتیجه بگیرد که یک شعور متعال وجود
دارد.در بین برهان هایی که از طرف فلاسفه در اثبات وجود خدا عرضه شده است
دو برهان بیشتر مورد نظر دستاندرکاران علوم تجربی بوده است: برهان کیهان
شناختی و برهان نظم.
عده
ای هم در توضیح علوم درباره مسائلی نظیر مبدا خلقت جهان را کافی نمی دانند
و برای تبیین اینگونه مسائل سراغ دین و متافیزیک می روند. به قول پاکینک
هورن: «سوالاتی وجود دارند که مطرح می شوند جواب می طلبند، اما سرشت آن ها
ورای آن است که علم خودش بتواند جواب گوید. »
و
به قول تاونز: « درست است که فیزیکدانان امیدوارند به ورای انفجار بزرگ
نظر افکنند و منشا جهان را مثلا به عنوان نوعی افت و خیز توضیح دهند؛ به
نظر من اگر از دیدگاه صرفا علم نگاه کنیم، مسئله مبدا همواره بدون جواب
باقی خواهد ماند. پس به عقیده من به نوعی تبیین مذهبی یا متافیزیکی نیاز
داریم»
توسعه ضدیت با متافیزیک با پوزیتیویسم منطقی
بعد
از تکون علم جدید و به ویژه همواه با بروز آثار علمی آن، اعتماد بر
توانایی آن بیشتر و بیشتر شد، به طوری که علم و روش های آن معیار سنجش
اعتبار سایر اقسام دانش گردید. رونق برخی فلسفه های ضد متافیزیک نظیر
پوزیتیویسم منطقی، در نیمه اول قرن بیستم، نیز مزید بر علت شد و محیط های
علمی را هرچه بیشتر از افکار دینی و متافیزیکی خالی کرد.
در
مقابل اما فیزیکدانان متدین در اثبات مبدا الهی جهان روی نظم و زیبایی
مشاهده شده در جهان تکیه داشتند و آن را حاکی از وجود خداوند دانا و توانا
دانشته اند.
چیزی
که فیزیکدانان معاصر کمتر به آن توجه کرده اند این است در حالیکه یک نظریه
علمی باید داده های علمی را پیش بینی کند حصول این مطلب برای تایید آن
کافی نیست. به دیگر سخن: توفیق نظریه های موجوددر مرحله شرط کافی برای صحت
آن ها نیست؛ از این رو نمی توان بر مبنای آن ها اظهار نظر های هستی شناختی و
کیهان شناختی کرد و ورای فیزیک را منتفی دانست.
منبع:تبیان