۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۰ : ۰۱
در این یادداشت می خوانیم:
1) سير و سلوك اخلاقى متمايز و ممتاز امام رضا(ع)
آن حضرت در دوران امامت با عمل به آموزه هاى اخلاقى دين اسلام و رفتار و سلوك معنوى خود كه شايسته مقام امامت بود و مردم آن زمان تنها آنرا از سيره نبوى و امامان معصوم شنيده و خلاف آن را در رفتار حاكمان و اربابان قدرت ديده بودند، ابعاد معنوى و اخلاقى دين اسلام كه در مقام امامت متجلى مى شد را بار ديگر زنده كردند و در تقابل با رفتار غيردينى حاكمان قراردادند. نقل هاى مختلفى كه از اين رفتار اخلاقى و معنوى امام رضا(ع) نقل شده است، گوياى اين موضوع است. به عنوان نمونه از ابراهيم ابن عباس نقل است كه: «هرگز نديدم حضرت رضا(ع) كسى را با سخن خويش بيازارد و نديدم هرگز سخن كسى را قطع كند و مى گذاشت تا حرف او تمام شود، هرگز حاجت كسى را در صورتى كه قدرت برآوردن آنرا داشت رد نمى كرد، هرگز نزد كسى پاى خود را دراز نمى كرد، و تكيه هم نمى زد، و هرگز نديدم سخن درشتى به خادمان خود بگويد، هرگز نديدم كه آب دهان بر زمين بیاندازد و همينطور نديدم كه با صداى قهقهه بخندد بلكه تبسم مى كرد. زمانى كه به اندرون خانه مى رفت و سفره مى انداختند تمام خدمتگزاران حتى دربان را بر آن مى نشانيد. آن حضرت شبها را بيشتر بيدار بود و كمتر مى خوابيد. بيشتر شب ها را تا صبح بيدار بود، روزه بسيار مى گرفت، هرگز سه روز روزه در ماه از آن حضرت ترك نمى شد، آن حضرت در پنهانى نيكى و تصدق بر فقرا بسيار داشت، و بيشتر آن در شبهاى تاريك بود، بنابراين هر كس ادّعا كند كه مانند او را در فضل ديده است او را راستگو مپنداريد.» همچنين شخصى از اهل بلخ كه در سفر حضرت رضا(ع) از مدينه به خراسان همراه آن بزرگوار بوده مى گويد: «روزى در بين راه سفره غذا گستردند، آن بزرگوار تمام خادمان و غلامان از سفيد و سياه را بر سر سفره جمع كرد، من گفتم: فداى شما شوم، بهتر بود كه براى اينان سفرهاى جداگانه مى انداختند! آن حضرت فرمود: تند مرو، همانا خداى ما يكى است، مادر و پدر همه يكى است، و پاداش به اعمال است.» (كافى، ج4،ص23)
در خصوص تواضع بى اندازه آن حضرت نيز نقل است كه شخصى به قصد ديدار امام رضا(ع) مسير طولانى اى را طى كرد. صبح زود به مقصد رسيد. با خود گفت: به حمام بروم و غبار سفر از تن بشويم و پاك و مطهر به زيارت امام بروم. لحظاتى در آنجا درنگ كرد. شخصى آنجا بود. از او خواست كه در شستن بدن به او كمك كند. بعضى از مردم كه وارد حمام مى شدند احترام عجيبى به او مى نهادند و اظهار ارادت و ادب مى نمودند. مرد مسافر اندك اندك امام را شناخت به سرعت كنار كشيد و به شدت شرمنده شد و عذرخواهى كرد. اما امام رضا به او دلدارى دادند و همچنان مشغول كار خود شدند و فرمودند: «شما اين همه راه را با پاى پياده براى زيارت ما آمدى من هم اينجا منتظرت بودم!» (در رواق نور، ص27)
آن امام بزرگوار با اين شيوه و سلوك اخلاقى و دينى خود، حقيقتاً مصداق عينى توصيفى بودند كه خود از بركات وجود امام در ميان مردم بيان داشتهاند كه مى فرمايند: «امام مهربان دوست، امين و دل سوز امت است و همانند مادرى است كه عاشقانه به خردسال خود عشق مى ورزد.» (حسينى قزوينى،در حريم طوس، ص247)
اين شيوه رفتارى آن امام بزرگوار بود كه باعث شد محبت و عشق مردم به وجود ايشان بيشتر و بيشتر شود. چنانكه نمونه بارز اين ارادت و عشق و علاقه در مسير سفر ايشان در شهر نيشابور تجلّى كرد كه مورّخان نوشته اند عدّه بى شمارى براى نوشتن حديث از آن حضرت خواستند كه حديثى بفرمايند، و آن بزرگوار حديث «سلسله الذهب» را كه مضمون آن توحيد يعنى دعوت تمامى انبياء از آدم تا خاتم است فرمودند، و سپس با عبارت «وأنا من شروطها» آنرا ختم به ولايت و امامت كردند.
2) معرفى سبك زندگى اسلامى به مردم جامعه
آن حضرت با تعاليم مختلفى كه از آموزه ها و تعاليم اصيل اسلامى و حقوق و وظايف مسلمانان در دين بيان مى نمودند، سبك زندگى اسلامى و دينى را معرفى نمودند. سبكى از زندگى كه انسان مؤمن با عمل به آن به سعادت دنيوى و اخروى مى رسد و اثرات آنرا در زندگى فردى و اجتماعى خود احساس مى كند.
در اين زمينه حضرت امام رضا(ع) تعاليمى را در خصوص حفظ حقوق برادران دينى و تكريم شخصيت و مقام آنان سفارش نموده اند. به عنوان نمونه آن حضرت دراين باره میفرمايند: «از حقوقى كه هر مؤمن نسبت به برادر دينى خود دارد اين است كه از صميم قلب او را دوست بدارد و ازنظر مالى به او كمك و مواسات نمايد و اگر كسى به او ظلم كرد او را يارى كند... شخص باايمان هرگز به برادر دينى خود ستم نمى كند، او را فريب نمى دهد، به او خيانت نمى كند، غيبت او را روا نمى دارد، به او دروغ نمى گويد. كسى كه به برادر دينى خود لباسى هديه دهد خداوند از لباسهاى بهشتى به او خواهد داد و كسى كه براى رضاى خدا به آنها قرض بدهد در پيشگاه خدا ثواب صدقه خواهد داشت. هركسى اندوه برادر دينى خود را برطرف سازد خداوند غمى از غمهاى آخرتش را خواهد زدود.» (بحارالانوار، ج74، ص333)
اين حقوق باعث شكل گيرى روابط اجتماعى عميقتر و مؤمنانهتر در جامعه مى شود و جامعه را تعالى مى بخشد.
3) معرفى و شناساندن جايگاه ارزشمند و متعالى علمى و اجتماعى امام به جامعه اسلامى
ازجمله اقدامات مؤثر حضرت رضا(ع) شناساندن حقيقت امامت و تبيين نيازمندى جامعه به وجود مقدس علمى و معنوى او براى جامعه مسلمين است. ايشان در برهه هاى مختلف امامت خود با اقدامات مختلفى همچون مناظره و نيز در توصيه ها و بيانات خود همواره ابعاد مختلفى از امامت خويش و ثمرات وجودى آن براى جامعه اسلامى را نمايان مى نمودند.
آن حضرت در توصيف جايگاه امام معصوم و مقام والا و ملكوتى او به شيعيان خود درس معرفت و امام شناسى را آموختند. چنانكه دراينباره مى فرمايند: «امامت منزلتش والاتر، شأنش بزرگتر، مقامش عالى تر، مرتبه اش بلندتر و ژرفايش عميقتر از آن است كه عقلها به آن برسد و انديشه ها آنرا دريابند. امام همانند خورشيد فروزانى است كه خود در كرانه افق و دور از دسترس و چشمانداز است. و نورش سراسر هستى را فراگرفته است. امام همان ماه تابان چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره رهنما در ظلمت شبها براى رهگذر شهرها و كويرها و گرداب بر تلاطم درياهاست.» (درحريم طوس، ص234)
علاوه بر اين در عرصه مبارزه با دستگاه تبليغاتى مأمون كه سعى داشت مقام علمى و معنوى امامت را با ترتيب دادن جلسات مناظره دچار خدشه كند، امام رضا(ع) از اين فرصت براى شناساندن جايگاه علمى خود به همگان بهترين بهره را بردند. امام(ع) در اين جلسات با هر يك از دانشمندان، با زبان خود و از كتاب خود آنان، بر بطلان نظريه آنها و حقانيت اسلام و صداقت حضرت رسول اكرم(ص) استدلال نمود. تا آنجا كه همگان در برابر حضرت سر تعظيم فروآورده، بر بطلان نظريه خويش و صحت سخنان امام رضا(ع) اعتراف نمودند و بعضى همانند عمران صائبى كه مشرك و در علم كلام و فن خطابه متبحّر و متخصّص بود به حقانيت اسلام اعتراف مى كردند و در همان مجلس اسلام مى آوردند. (در حريم طوس، ص206)
همچنين در زمينه پاسخ به شبهات در مسأله امامت، آن حضرت اقدامات اساسى انجام دادند كه گوياى علم نامحدود ايشان بود. در اين زمينه محمد بن عيسى يقطينى اظهار داشته است: «وقتى مردم، در مسأله امامت امام رضا(ع) اختلاف پيدا كردند من كه مسؤول جمع آورى پرسشهاى مردم و پاسخهاى آن حضرت بودم، پانزده هزار مسأله گردآوردم كه از حضرت سؤال شده بود و وى به تكتك آنها پاسخ فرموده بودند.» (سرچشمه هاى نور امام رضا(ع)، ص92)
اين مرتبه علمى به اندازهاى شهرت يافت كه لقب «عالم آل محمد(ص)» را بر ايشان نهادند. چنانكه ابراهيم بن عباس در رابطه با گستردگى علم امام رضا(ع) نقل مى كند كه: «هرگز نديدم از امام رضا(ع) چيزى را بپرسند كه آن حضرت نداند، و عالم تر از او نسبت به زمان خودش نديدم، و مأمون همواره آن حضرت را با سؤال هاى مختلف امتحان مى كرد و آن بزرگوار جواب مى فرمود، در عين اينكه جواب هاى آن حضرت برگرفته از قرآن بود، قرآنرا در هر سه روز يكبار ختم مى كرد، و مى فرمود: اگر بخواهم كمتر از سه روز يك ختم قرآن بخوانم مى توانم. لكن به هيچ آيهاى مرور نمى كنم مگر آنكه در آن فكر مى كنم و اينكه چه وقت و درباره چه چيز نازلشده است. لذا قرآنرا در سه روز ختم مى كنم.» (بحارالانوار، ج 49، ص90)