۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۳ : ۰۶
ما یک مورد داریم که البته نمی توان گفت مخالفت و مقابله با نظر امیر المومنین علیه السلام بوده، اما این نقل معروف است، زمانی که امیر المومنین علیه السلام پس از قتل عثمان به خلافت رسیدند و مردم با آن حضرت بیعت کردند، حضرت تمام حاکمان فاسد دوره عثمان را عزل کردند و افراد صالحی را به جای آنها منسوب کردند، مردم کوفه اواخر دوره عثمان، سعید بن عاص حاکم این شهر را از کوفه اخراج کرده بودند و خودشان ابوموسی اشعری را حاکم کرده بودند. حالا انقلابیون کوفه به سرپرستی مالک اشتر آمده اند به مدینه که در براندازی عثمان نقش مهمی ایفا کنند.
امیرالمومنین علیه السلام تصمیم داشت ابوموسی اشعری را از حکومت کوفه بردارد و کسی را که خود صلاح می داند حاکم کند، اما در نقل ها داریم که مالک اشتر به عنوان سرپرست انقلابیون کوفه حاضر در مدینه، به حضرت عرض کرد که ما ابوموسی را قبول داریم خودمان او را منصوب کرده ایم و اجازه بدهید که او کماکان باشد و چون این خواسته همه آن انقلابیون حاضر بود، امیر المومنین علیه السلام هم از نظر خود عدول کردند و به خواست آنها ابوموسی اشعری را تثبیت فرمودند.
اما هنگامی که فتنه جمل پیش آمد و ابوموسی اشعری که بر خلاف معمول به عنوان حاکم منصوب از طرف خلیفه وظیفه دارد دستورات او را اجرا کند، وقتی فرمان امیرالمومنین علیه السلام رسید که مردم کوفه را بسیج کن و به سوی من برای مقابله با این فتنه اعزام کن، ابوموسی سرپیچی کرد و دستور حضرت را اجرا نکرد و به مردم توصیه کرد در خانه های خود بمانند و در این فتنه حاضر نشوند.
اینجا بود که امیرالمومنین علیه السلام فرمان عزل ابوموسی را صادر کرد و به مالک فرمود که خود شما خواستید او باشد در حالی که من نمی خواستم و حال اینگونه با دستورات و فرامین من مقابله می کند. لذا خود مالک را مامور کردند برای عزل و برکنار کردن ابوموسی اشعری ملعون از حکومت کوفه، و قرظة بن کعب انصاری را منصوب کرد. مالک هم در اجرای دستور امیرالمومنین علیه السلام به کوفه آمد و ابوموسی را عزل کرد و قرظة بن کعب انصاری جانشین او شد.