عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۹۷۱۵۴
تاریخ انتشار : ۰۹ تير ۱۳۹۷ - ۱۲:۳۷
داستان خوبان:
در يكى از روزها مقدار سيصد دينار به عنوان هديه ، خدمت حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله داده شد و حضرت تمامى آن ها را به علىّ بن ابى طالب عليه السلام عطا نمود ...
عقیق:کتاب «چهل داستان و چهل حديث» اثری از آقای عبدالله صالحی است که برای هر کدام از 14 معصوم در کتابی مستقل، به بیان داستان های گوناگون پرداخته که منتخبی از این داستان ها در شماره های گوناگون تقدیم علاقمندان می گردد.

* سه كار مشكوك و مقبول

عبداللّه بن عبّاس حكايت كند:

در يكى از روزها مقدار سيصد دينار به عنوان هديه ، خدمت حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله داده شد و حضرت تمامى آن ها را به علىّ بن ابى طالب عليه السلام عطا نمود.

سپس ابن عبّاس افزود: امام علىّ عليه السلام اظهار داشت: من آن سيصد دينار را گرفته و خوشحال شدم و با خود گفتم: امشب مقدارى از آن ها را در راه خدا صدقه مى دهم تا خداوند قبول فرمايد؛ و چون نماز عشاء را پشت سر پيغمبر خدا به جماعت خواندم ، يك صد دينار آن ها را به زنى درمانده دادم .

چون صبح شد، مردم گفتند: ديشب علىّ بن ابى طالب صد دينار به فلان زن فاجره ؛ داده است .

با شنيدن اين سخن بسيار غمگين و ناراحت شدم و با خود عهد كردم كه جبران نمايم ، لذا هنگام شب بعد از نماز عشاء يك صد دينار ديگر از آن پول ها را به مرد رهگذرى دادم .

چون صبح شد، مردم گفتند: ديشب علىّ بن ابى طالب صد دينار به مردى دزد كمك كرده است ؛ و من خيلى ناراحت و افسرده خاطر گشتم و با خود گفتم : به خدا قسم ! امشب صد دينار باقى مانده را به كسى صدقه مى دهم كه مقبول خداوند قرار گيرد.

اين بار نيز هنگام شب ، پس از نماز عشاء به جماعت حضرت رسول صلوات اللّه عليه از مسجد خارج گشتم و صد دينار باقى مانده را به مردى رهگذر دادم .

وقتى كه صبح شد مردم گفتند: ديشب علىّ بن ابى طالب ، صد دينار به مرد ثروتمندى كمك كرده است .

بسيار غمگين شدم و نزد پيامبر خدا رفتم ؛ و جريان را براى حضرتش بازگو كردم .

حضرت رسول فرمود: اين جبرئيل عليه السلام است ؛ كه مى گويد: خداوند صدقات تو را پذيرفته است .

و مى گويد: آن صد دينارى را كه به آن زن فاجره دادى ؛ چون به منزل خود آمد، توبه كرد و آن صد دينار را سرمايه زندگى قرار داد و هم اكنون دنبال مردى است كه با او ازدواج نمايد.

و آن صد دينارى را كه به آن مرد دزد دادى ، او نيز وقتى به منزل آمد، از كارهاى زشت خود توبه كرد و آن پول ها را سرمايه اى براى كسب و تجارت خويش قرار داد.

و همچنين آن صد دينارى را كه به مرد ثروتمند دادى ؛ چندين سال بود كه زكات و خمس اموال خود را نمى داد، پس وقتى به منزلش ‍ آمد، با خود گفت : واى بر تو! اين علىّ بن ابى طالب است ، با اين كه مال و اموالى ندارد؛ اين چنين صدقه مى دهد و انفاق مى كند! ولى من بايد با اين همه ثروتى كه دارم از مستمندان دريغ مى دارم ، من بايد همانند علىّ بن ابى طالب به ديگران كمك نمايم و زكات و خمس ‍ اموال خود را بپردازم .

سپس فرمود: بنابراين ، كارهاى تو مقبول خداوند متعال قرار گرفته است و اين آيه شريفه :

(رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ عَنْ تَراضٍ ...)، در شأن و منزلت تو نازل گرديد.


پی نوشت:

مستدرك الوسائل : ج 7، ص 267، ح 16

منبع:حوزه

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین