۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۲ : ۰۸
بر پایه این گزارش به نقل از روابط عمومی مراکز فرهنگی هنری منطقه8 و فرهنگسرای گلستان، فرزند ارشد استاد ابوالفضل بهرامپور با اشاره به نصایح لقمان حکیم در قرآن گفت: از آیه شریفه: «وَ إِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ؛ و (یاد کن) وقتی که لقمان در مقام پند و موعظه به فرزندش گفت: ای پسر عزیزم، هرگز شرک به خدا نیاور که شرک بسیار ظلم بزرگی است.» چهار نکته استنباط میشود: الف) نمیتوان از جوان غافل ماند. ب) در شکل برخورد با فرزند باید عزیزگونه و محبت آمیز صحبت شود.ج) آموزش عقاید در تربیت فرزند بر هر مسئله دیگری حتی اخلاق تقدم دارد. چرا که اگر عقاید نباشد اخلاق به تنهایی معنا ندارد و پایدار نیست.د) با جوان باید اقناعی صحبت کرد نه دستوری وگرنه جواب معکوس میدهد.
شرح و توضیح نامه31 نهجالبلاغه
استاد حوزههای علمیه در ادامه مباحث با اشاره به نامه 31 نهجالبلاغه گفت: امیرالمؤمنین(ع) خود و فرزندش را به عنوان نویسنده نامه و مخاطب آن با عباراتى بسیار پرمعنا که با روح مجموع نامه هماهنگ است معرفى میکند و نامه را به عنوان وصیّت پدرى دلسوز و پر محبّت براى فرزندى که شدیداً مورد علاقه پدر است مینگارد.
وی به نکات مهمی که در این نامه مطرح شده از جمله وصیّت به تقوا، بررسى تاریخ پیشینیان، توصیه به احتیاط در همه امور و تفقه در دین و شکیبایى در برابر مشکلات و توکل بر خداوند و سپردن کارها به دست او اشاره کرد.
حجت الاسلام بهرامپور ضمن بیان این حقیقت که قلب و روح جوان، آماده پذیرش هر گونه تعلیماتى است و تأکید بر این معنا که پدرت تجربیات عمر خود را بدون زحمت در اختیار تو میگذارد با استناد به کلام امیرالمؤمنین(ع) حضار را به آشنایى هر چه بیشتر به کتاب خدا و حلال و حرام الهى و سرانجام به اقتدا کردن به سنّت صالحات پیشین و لزوم پرهیز از شبهات، توصیه کرد.
وی یاد آور شد: امام علی(ع) در این نامه از فزونى مجهولات انسان در برابر معلومات و هشدار نسبت به هرگونه انحراف از حق و تأکید بر پیروى از پیامبر اسلام(ص) و اینکه هیچ کس بدون تأسى بر او به جایى نمىرسد سپس تأکید بر مسأله توحید و شرح بخشى از صفات خداوند و آن گاه ترسیم ناپایدارى دنیا با ذکر یک مثال زیبا سخن میگوید.
پرهیز از آفات اخلاقی
حجت الاسلام بهرامپور افزود: امام علی(ع) این درس را به فرزند دلبندش
میآموزد که خود را میزان داورى براى دیگران قرار دهد; آنچه را براى خود
میپسندد براى آنها بپسندد و آنچه براى خود نمى پسندد براى دیگران نپسندد.
آن گاه از آفات اخلاقى مهمى مانند خودبینى سخن میگوید و خدمت به خلق را به
عنوان زاد و توشهاى مهم براى آخرت میشمارد و نسبت به راه پر پیچ و خمى
که در مسیر آخرت است هشدار میدهد. از اهمیت دعا و اینکه کلید همه خیرات و
برکات است به طور مشروح سخن میگوید و هدف آفرینش انسان را که همان زندگى
جاویدان آخرت است نه چند روزه زندگى بى حاصل دنیا، براى فرزندش روشن
میسازد.
استاد حوزه های علمیه در توضیح نامه 31 نهجالبلاغه ادامه میدهد: امیرالمؤمنین(ع) یاد مرگ را وسیله بیدارى معرفی میکند و از پیمودن راه دنیا پرستان برحذر میدارد، از گذر سریع و ناخواسته عمر سخن میگوید و راههاى تهذیب نفس و پرهیز از آرزوهاى دور و دراز را نشان میدهد و در ضمن، یک سلسه مسائل مهم اخلاقى را بر میشمارد و بر آن تأکید میکند. آن گاه از طرز معاشرت با برادران دینى سخن میگوید و نکات مهمى را در این زمینه یادآور میشود. همچنین بر حفظ حقوق مردم و نیکى به برادران مسلمان تأکید میکند. سپس اندرزهاى مهمى در زمینه حریص نبودن براى به دست آوردن روزى، بحث میکند. پس از آن، بخشى از مسائل مهم مربوط به حفظ حرمت زنان و رفتار صحیح با آنها را یادآور شده و از مسائل مربوط به مدیریت زندگى و تقسیم کار در میان افراد سخن میگوید و سرانجام با توصیه به سپردن خویشتن به خدا و درخواست خیر دنیا و آخرت از او، نامه را پایان میدهد.
اختلاف نظر در مخاطب نامه امیرالمؤمنین(ع)
نکته دیگری که این کارشناس مذهبی به آن اشاره کردند این بود که مخاطب در
این نامه، طبق غالب متون نهج البلاغه، امام حسن مجتبى(ع) است و در اکثر طرق
این نامه (که به گفته علاّمه تسترى در شرح این نامه به پنج طریق بالغ
میشود) مخاطب آن حضرت است و تنها در یکى از طرق روایت این نامه، مخاطب
محمد بن حنفیه شمرده شده است. بعضى از شارحان تأکید بر مطلب دوم دارند که
مخاطب محمد بن حفنیه است و ظاهراً دلیلشان این است که بعضى از تعبیرات این
نامه نسبت به مخاطب خود با مقام عصمت امام سازگار نیست در حالى که میدانیم
این گونه تعبیرات در مقام اندرز و نصیحت پدرانه به فرزند، مطلبى رایج است.
مهم این است که گرچه مخاطب در این نامه یک نفر است، اما هدف همه شیعیان و
مسلمانان جهان بلکه همه فرزندان آدماند; گویى امام(ع)به عنوان پدر همه
انسانها سخن میگوید و مخاطبش امام حسن(ع)به عنوان همه فرزندان، مورد نظر
است.
وی افزود: اینکه بعضى گفتهاند امام(ع)با توجّه به مقام والاى امامت و عصمت نیاز به نصیحت و اندرز ندارد اشتباه بزرگى است، زیرا مقام والاى امامت و عصمت هرگز با تأکید بر مسائل مهم اخلاقى منافات ندارد. به همین دلیل در آن زمان که امام(ع)در بستر شهادت افتاده بود، فرزندانش امام حسن و امام حسین علیهما السلام را با نام، مخاطب قرار داد و دستوراتى به آنها فرمود که از آن غافل نبودند.
حجت الاسلام بهرامپور در ادامه مباحث این نامه اشاراتی به مبحث تقوا داشت و در این باره اظهار کرد: انسان با تقوا از ربا و ریا و.... متنفر و منزجر است در حالی که فرد بی تقوا هرگز این چنین نیست، نه تنها متنفر نمی شود بلکه برای خود افتخاراتی هم لحاظ میکند. همچنین اگر تقوا را ترس از خدا میدانیم به این معنی است که ترس از عدالت خدا داریم نه از اینکه خدا موجود ترسناکی است مانند ترس فرزند از والدین که خود را نزد والدین شرمنده نبیند.