به نظر میرسد، مهمترین عمل شب قدر، این است که انسان تصمیم بگیرد و از خداوند بخواهد، خداشناس خوبی باشد و در این راه، عملاً قدم بردارد. توحید نظری را خوب بفهمد و توحید عملی را در خود پیاده کند.
عقیق:حجتالاسلام وحید واحدجوان، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران: دیشب، برای افطار، منزل یکی از اساتیدم -که از مراجع معظم تقلید بودند و مرحوم شدهاند- مهمان بودیم. بعد از صرف افطار، یکی از آقایان، سخنرانی کرد.
مطالب خوبی از فضایل امیرالمومنین علیه السلام میگفت تا اینکه گویی جو زده و احساساتی شد و گفت: «علی به قدری فضایل دارد که انسان شک میکند خداست یا بشر! ما باید برای خدا نبودن علی، دلیل بیاوریم! خدا نبودن علی، نیاز به اثبات دارد!»
چه سخنان سخیفی! و چه خدانشناس به ظاهر خداشناسی! به گمانم، روح آن مرجع تقلید نیز از این عبارت، ناراحت شد.
اگر انسان کاملی چون عیسی علیهالسلام، جلوی چشم ما از گل، پرنده بسازد و آن پرنده پرواز کند و برود، باز هم خداشناس حقیقی، عیسی علیهالسلام را خدا نخواهد دانست، بلکه او را عبد و آیت خدا خواهد خواند.
امام علی علیهالسلام نیز آیت عظمای خداست نه خدا! عبد خداست نه خدا، گرچه کار خدایی کند. بین ظاهر و مظهر به اندازه خدا و عبد، تفاوت است. تعین بود کز هستی جدا شد / نه حق شد بنده نه بنده خدا شد
حلول و اتحاد اینجا محال است/ که در وحدت دویی عین ضلال است
وجود خلق و کثرت در نمود است / نه هر چه آن می نماید عین بود است (شبستری)
به نظر میرسد، مهمترین عمل شب قدر، این است که انسان تصمیم بگیرد و از خداوند بخواهد، خداشناس خوبی باشد و در این راه، عملاً قدم بردارد. توحید نظری را خوب بفهمد و توحید عملی را در خود پیاده کند.
اگر کسی خداشناس خوبی شد، در دنیا و آخرت، سعادتمند است و قلبش همواره شاد و آرام است؛ «أَلاَ بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» اما اگر کسی خداشناس خوبی نباشد، هر چه عمل هم بکند، بهره کمی میبرد و خستگی برایش میماند. چه بسا روزهداری که از روزهاش جز گرسنگی و تشنگی بهرهای ندارد و چه بسا شب زندهداری که از نمازش جز بیخوابی و سختی سودی نمیبرد.