۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۱ : ۱۷
در ماه رمضان باید با تمرین زهد و پرهیز بر آن کوشیم تا ریشه انحراف و فساد را در درون خود بخشکانیم. از طرفی، رو به قرآن بیاوریم و از آموزه های وحی نکته های نو بیاموزیم. از طرف دیگر، از فرصت شب های قدر بهره گرفته و تحولی نو در سامان زندگیمان ایجاد کنیم و در نهایت از شهید این ماه، پیشوای پرهیزگاران، علی (ع) به عنوان الگو و سرمشق خود روش درست اندیشی و خوش رفتاری فراگیریم.
اما، به تجربه دریافته ایم که رمضان های ما چنان که باید و شاید در ما اثر نگذاشته اند. زیرا، روز به روز ارزش ها را کمرنگ می کنیم و جاه پرستی و مال دوستی را پررنگ تر! ننگمان باد که در ماه رمضان که پیشوایمان به خاطر حساسیت به بیت المال و مبارزه با غارت اموال مردم و استقرار عدالت اجتماعی جان خود را از دست داد، رسانه های ما خبر از دست درازی های برخی مسئولان به بیت المال مردم می دهند. در جامعه ای که به نام علی (ع) و فاطمه (س) استقرار یافته است، خبرهایی از بی عدالتی ها به گوش می رسد که عده ای یک شبه به ثروت کلان می رسند و عده ای مدام جان می کَنَند تا لقمه نانی به دست آورند.
راستی چرا رمضان های ما سازنده نیستند و چرا از علی نمی آموزیم؟ به نظر من، از میان ده ها عامل فریب و وسوسه از جلوه های جاه و مال گرفته تا وسوسه های دنیای رفاه و خوشگذرانی، یک عامل بیش از همه در قطع ارتباط رفتاری ما با قرآن و اهل بیت (ع) از همه موثرتر است و آن این که ما همه چیز را تبدیل به مراسم کرده ایم! ماه رمضان را به عنوان یک آیین و شب های قدر را به عنوان آیینی دیگر و عزاداری مولای متقیان را به عنوان آیین و مراسمی دیگر برگزار می کنیم، بی آن که خود را در جریان اصلی کار قرار دهیم. یعنی، ما رمضانی نمی شویم، بلکه با همان حالت قبلی خود می مانیم، ولی آیین و مراسم رمضان را برپا می داریم. چنان که در عاشورا، عملاً عاشورایی نمی شویم، یعنی به عنوان یک مبارز وارد میدان مبارزه با ظلم و ستم نمی شویم، بلکه برای شهید این راه آیین عزاداری برپا می کنیم! لذا، نه عاشورا ما را متحول می سازد و نه رمضان!!
در واقع، ما محبت علی (ع)را که یکی از نشانههای بارز مذهب تشیع است، از حالت یک جریان عقلانی اثرگذار در باور و رفتارمان بیرون آورده و به آیینی گسترده و بی اثر تبدیل کرده ایم! نکته اینجاست که آیینی کردن امری، نه تنها تلاش جهت غیرعقلانی نمودن آن، بلکه گامی به سوی زیان بار کردن آن می باشد. اجازه دهید در ادامه به برخی مضرات آیینی کردن مراسم دینی اشاره کنم:
۱- در اجرای یک آیین و مراسم، انسان تحت تأثیر جو مجلس عمومی قرار گرفته، حالت تلقین پیدا می کند که در رشد و تعالی وی تأثیر نمی گذارد. برای نمونه، اگر دقت کنید، وقتی که تنها در خانه خود نشسته اید، یا در خیابان راه می روید، اگر به یاد کربلا یا گناهان خود بیفتید، اشکی به چشمانتان نیامده، رقت قلب پیدا نکرده و غم و اندوهی احساس نمی کنید.
اما، وقتی در میان جمعی می نشینید و یک مداح هزار گونه مسائل احساسی را با آهنگ و لحن مخصوص برای شما می خواند و عدهای را هم پیرامون خود می بینید که به گریه و شیون می پردازند، شما نیز با تلاشی که می کنید، سرانجام به گریه و زاری می پردازید. سپس، وقتیکه مراسم به پایان می رسد، از جای خود بلند شده و به خانه بر می گردید و به همان زندگی روزمره و دنیوی خود ادامه می دهید! در صورتی که، اگر واقعاً به جای اجرای آیین و مراسم به پایه ای از معرفت دست یابیم که جریان عاشورا را درک کنیم، در تمام زندگی عاشورایی خواهیم بود! آنگاه به جای گریه در لحظه لحظه زندگی بیقرار مبارزه با ستم و نفاق و تزویر خواهیم بود.
۲- یکی دیگر از خطرات آیینی کردن اعمال و مسائل دینی آن است که مردم معمولاً تکلیف و وظایف علمی و عملی خود را در برابر دین نادیده گرفته و فقط با اجرای این آیین ها و مراسم می پندارند که به تکلیف خود عمل کرده اند. مثلاًً یک شیعه پیرو اهل بیت (ع) مانند کسی که به هیچ دین و مذهبی پایبند نیست، به کسب و کار و روابط غیراخلاقی پرداخته و برای رسیدن به جاه و مال خود را به آب و آتش می زند؛ تا می تواند دروغ می گوید، نیرنگ می بازد و دست به کارهای نامشروع می زند. اما در تاسوعا و عاشورای حسینی سیاه می پوشد، عزاداری می کند و از مال حرام خود اندکی به صورت احسان و پذیرایی از عزاداران خرج می کند. او با این کار می پندارد که شیعه اهل بیت است و به تکالیف خود عمل کرده است، در حالی که در تمام مدت سال، حتی لحظه ای مانند علی (ع) و فاطمه (س) رفتار نکرده است.
۳- خطر دیگر آیینی کردن اعمال و وظایف دینی آن است که مردم از نظر اندیشه و فرهنگ توسعه نمی یابند و عمر خود را بدون تکامل فکری به پایان می برند. اگرچه در هریک از مناسبتهای دینی وقت و مال مردم هزینه می شود، معمولاً چیزی به دانایی و آگاهی آنان افزوده نمی گردد. آنان، علیرغم شرکت همه ساله در این آیین ها از فلسفه دین نکته جدیدی یاد نمی گیرند و در حد همان معرفت ساده باقی می مانند.
۴- خطر دیگر آیینی کردن تکالیف و دستورات دین آن است که عدهای منافق که هدفشان از تظاهر به دین جز کسب جاه و مال نیست، با جدی گرفتن این آیین ها خود را در صف مؤمنان و شیعیان حقیقی جای می دهند؛ مثلاً کسانیکه با بهره گیری از جایگاه سیاسی خود یا وابستگانشان، خود را از پایین ترین طبقه جامعه به بالاترین طبقه آن رسانده اند، یا کسانی که با ریا و فریب مردم به جاه و مالی رسیده اند، در شب های قدر، نیمه شعبان و دهه محرم در خانه اعیانی خود یا در مساجد و تکایا، به صورت بسیار جدی به اجرای آیین ها و مراسم می پردازند و بدین سان بر نفاق و تجاوز خود پرده می پوشند.
بنابراین، برای این که از علی بیاموزیم، باید ارزش ها را در جریان زندگیمان استوار سازیم و به کارهای آیینی بسنده نکنیم. امیدوارم همه علاقمندان به ارزش های اسلامی، مخصوصاً مسئولان دلسوز فرهنگی به این نکته توجه لازم را داشته باشند.