کد خبر : ۹۶۲۲۲
تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۸:۱۱
داستان خوبان؛

ماجرای شخص ولگرد و کشیدن عبای امام سجاد

پس روزى در حالى كه حضرت زين العابدين عليه السّلام به همراه دو نفر از دوستان خود از محلّى عبور مى نمود، آن شخص شوخ مزاج آمد و عباى حضرت را از روى شانه هايش كشيد و فرار كرد. دوستان حضرت او را دنبال كردند و عباى حضرت را ...
عقیق:کتاب «چهل داستان و چهل حديث» اثری از آقای عبدالله صالحی است که برای هر کدام از 14 معصوم در کتابی مستقل، به بیان داستان های گوناگون پرداخته که منتخبی از این داستان ها در شماره های گوناگون تقدیم علاقمندان می گردد.

* خسارت بعضى از مردان در قيامت

حضرت ابو عبداللّه، امام جعفر صادق عليه السّلام حكايت نمايد:

در مدينه طيبّه مردى بيكار و ولگرد وجود داشت كه كارش جُك گفتن و خندانيدن افراد بود.

روزى با خود گفت: من همه را خندانده ام، مگر يك نفر به نام علىّ بن الحسين، امام سجّاد عليه السّلام را؛ و بالأخره يك روزى بايد حيله اى برايش بسازم تا او و ديگر همراهانش را بخندانم.

پس روزى در حالى كه حضرت زين العابدين عليه السّلام به همراه دو نفر از دوستان خود از محلّى عبور مى نمود، آن شخص شوخ مزاج آمد و عباى حضرت را از روى شانه هايش كشيد و فرار كرد.

دوستان حضرت او را دنبال كردند و عباى حضرت را از او پس گرفتند و در حالى كه امام عليه السّلام كنارى نشسته و در فكر فرو رفته بود، عباى حضرت را تقديم حضورش كردند.

امام عليه السّلام بعد از آن كه عباى خود را گرفت و بر دوش انداخت، به آن دو نفر همراه خود فرمود: اين شخصى كه اين چنين كارى را مرتكب شد، چه كاره است؟

عرضه داشتند: شخصى بیكار است كه با متلك و جُك گفتن مردم را مى خنداند و از اين راه امرار معاش كرده و زندگى خود را تأمين مى كند.

حضرت فرمود: به او بگوييد: واى بر حال تو! مگر نمى دانى، روزى را در پيش دارى كه به حساب اعمال و گفتار رسيدگى خواهد شد؛ و در آن روز متوجّه خواهى شد كه خسارت كرده اى و پشيمان خواهى گشت و ديگر قابل جبران نخواهد بود.

پی نوشت:

أمالى شيخ مفيد: ص 219، ح 7

منبع:حوزه




ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین