کد خبر : ۹۵۹۱۴
تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۳
درس خارج فقه نظام سیاسی آیت‌الله اراکی/

مراحل ایمان در قرآن کریم

ایمان دو مرحله دارد؛ یکی ایمان با تصدیق قلبی اما بدون عمل و اطاعت یعنی تصدیق هست اما تسلیم نیست؛ به این معنا که در درون علم دارند به اینکه حق با خدا و رسول است و صدقِ خدا و صدق رسول برای آن‌ها با دلیل و برهان محرز است و می‌دانند رسول راست می‌گوید اما با او مخالفت می‌کنند.
عقیق:با هجوم امواج شبهات و اشکالات مکاتب التقاطی و غیروحیانی پس از انقلاب اسلامی و مضاعف شدن این هجمه ها در سالهای اخیر شایسته است نخبگان حوزه و دانشگاه بررسی ادله عقلی و نقلی بحث پراهمیت حکومت اسلامی و ولایت فقیه را با نگاهی نو و متناسب با فضای جدید جامعه‌ی جهان اسلام و جامعه‌ی جهانی مورد بررسی و کنکاش قرار بدهند. در همین راستا سلسله دروس استاد آیت الله محسن اراکی که هر دو مکتب نجف و قم را درک کرده‌اند، می‌تواند ارائه دهنده‌ی بینشی نو و دقیق در این باب باشد.

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاةُ عَلی سَیدِنَا مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیتِهِ الطَّیبِینَ الطّاهِرِین

بحث در مورد شرط ایمان در ولایت امر بود. در بحث گذشته بیان شد که از مجموعه ادله دینی -قرآن و روایات- استفاده می‌شود که در مجموع مراحل اسلام و ایمان چهار مرحله است که از اسلام نخستین آغاز می‌شود که از آن به اسلام اعرابی تعبیر می‌شود، همان اسلامی که قرآن کریم می‌فرماید: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی‏ قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیم‏» این اسلام، اسلام به زبان است و حتی تصدیق قلبی همراه آن نیست چه برسد به عمل. مرحله دوم، مرحله ایمان نخستین یا ایمان اول است.

در جلسه گذشته ادله‌ای که اشاره دارند اسلام با ایمان متفاوت است را بیان کردیم. البته هرکجا ایمان باشد اسلام هم هست اما ممکن است جایی اسلام باشد اما ایمان وجود نداشته باشد زیرا چنین نیست که هرکجا اسلام باشد ایمان هم باشد. بحث این جلسه مرحله دوم این سلسله ‌مراتب اسلام و ایمان همان ایمان نخستین است.

مراحل ایمان

ایمان هم دو مرحله دارد؛ یکی ایمان با تصدیق قلبی اما بدون عمل و اطاعت یعنی تصدیق هست اما تسلیم نیست؛ به این معنا که در درون علم دارند به اینکه حق با خدا و رسول است و صدقِ خدا و صدق رسول برای آن‌ها با دلیل و برهان محرز است و می‌دانند رسول راست می‌گوید اما با او مخالفت می‌کنند. این همان مرحله ایمان اول است که در قرآن کریم فراوان به آن اشاره شده است. لذا برای تبیین ایمان کامل معمولاً ایمان دومی در قرآن کریم در نظر گرفته شده است که ایمان دوم ایمانی است که افزون بر تصدیق، همراه او تسلیم هم است؛ «فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیما» این همان ایمان با تسلیم است که در بحث‌های آینده بیشتر شرح خواهیم داد.

در حال حاضر بحث در همین ایمان اول است که در این ایمان اول عرض شد که ایمان همراه با تسلیم نیست اما تصدیق همراه آن است. به همین دلیل آیاتی وجود دارد که اشاره به این دو پایه‌ای بودن ایمان دارند، ایمان دو پایه و دو مرحله دارد. در این آیات اشاره به دو مرحله‌ای و دو پایه‌ای بودن ایمان شده است.

مراتب ایمان در قرآن

آیه اول؛ «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی نَزَّلَ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیدا» ای کسانی که ایمان آورده‌اید؛ به خدا و رسول و به کتاب ایمان آورید. معلوم می‌شود قرآن کریم یک ایمانی را مسلم می‌گیرد و بعد به این کسانی که این ایمان را دارند می‌گوید که ایمان آورید؛ اگر یا أیها الذین امنوا بر آن‌ها لازم است، امر به ایمان تحصیل حاصل می‌شود لذا این ایمان که به آن امر شده است ایمان مرحله دیگری است و همان‌طور که بیان کردیم ایمان تسلیم است و نه ایمان به معنای صرف تصدیق.

آیه دوم؛ «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیم‏» بازهم در اینجا خطاب به کسانی است که ایمان برای آن‌ها صادق است و به آن‌ها گفته می‌شود: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ» معلوم می‌شود این ایمان دوم همراه باتقواست و این ایمان دوم است که رحمت الهی را نازل می‌کند و این امت مرحومه‌ای که گفته می‌شود و این رحمه الهی که بر بندگان خدا نازل می‌شود در گروی این ایمان دوم است. اول «یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ»، دوم «وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ» و سوم هم «وَ یَغْفِرْ لَکُمْ». بعدها توضیح بیشتری خواهیم داد که چه آثاری بر این ایمان دوم نازل می‌شود [اما به صورت اجمالی باید دانست که] نور و رحمت الهی و قبول توبه از سوی خداوند متعال از آثار این رحمت الهی است.

در قرآن کریم دو نوع توبه‌پذیری دسته‌جمعی آمده است؛ یکی آنجا که می‌فرماید: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیما» در اینجا لو در اینجا امتناع لامتناع است. بعد آن هم این است: «فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیما» آن کسانی که در این آیه به آن‌ها اشاره شده است کسانی هستند که ایمان اول را دارند اما توبه آن‌ها حقیقی نیست «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ». در جای دیگر هم می‌فرماید: «وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحیم‏» در اینجا دیگر اذا جاءک آمده است و لو به کار نرفته است. این ایمان همراه با رحمت و همراه با قبول توبه است. بحث در این زمینه بسیار دامنه‌دار است یعنی بحث ایمان اول و دوم به اندازه یک رسالۀ دکترا جا دارد؛ اینکه چه آثار و فرق‌هایی در قرآن کریم و روایات اسلامی بین این ایمان اول و ایمان دوم است و اینکه این دو نوع ایمان در تاریخ اسلام دارای چه مصادیقی داشته است؛ در کجا ما از این ایمان اول ضربه خورده و در کجا نیازمند این ایمان دوم بودیم. این بحثی است که هم جنبه تفسیری و هم جنبه اعتقادی و کلامی و فقهی دارد و هم جنبه تاریخ‌شناسی و اسلام‌شناسی در آن است.

خصوصیات ایمان تسلیمی

آیه سوم؛ «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقین‏ * الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون‏ * وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُون‏» در آینده خواهیم گفت که این ایمان دوم چند خصلت و ویژگی دارد؛ از جمله ویژگی‌های ایمان دوم ایمان به تمام ما انزل الله است درحالی‌که در ایمان اول به این شکل نیست؛ «أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْض‏» در ایمان اول همیشه تبعیض در ایمان و کتاب است اما در ایمان دوم همیشه تسلیم و ایمان به همه ما انزل الله است. از جمله ویژگی‌های ایمان دوم ایمان و یقین به آخرت است اما در ایمان اول یقین به آخرت نیست. در ایمان اول تصدیق به خدا و رسول است اما ایمان به آخرت همراه او نیست. این ویژگی‌هایی است که در قرآن کریم برای این ایمان دوم و فرقی که این دو ایمان باهم دارند آمده است. در اینجا ملاحظه می‌کنید؛ «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقین‏ * الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون‏ * وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُون‏» در این آیه دو ایمان آمده است و تکرار یومنون در اینجا تکرار تأکیدی نیست. البته باید گفت که معمولاً در قرآن کریم تکرارها تکرار مع الفائده است و مع زیادة المعناست.

یک مرحله ایمان همان ایمان تصدیقی تنهاست، اما یک مرحله دیگر ایمانی است که همراه با تسلیم است؛ «لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوک‏» و بعد «وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیما».

آیه چهارم؛ «وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُم‏» در این دو آیه هم دو آمنوا آمده است به این موارد عنایتی است.

نسبت ایمان تصدیقی و ایمان تسلیمی

در این آیاتی که به آن‌ها اشاره شد به وجود این دو مرتبه از مراتب ایمان هم تصریح و هم تلمیح شده است. اما هر کدام از این دو درجه دارای خصوصیاتی هستند؛ خصوصیت درجه اول که گاهی آنچه در درجه اول است اگر منفی است مثبت آن در درجه دوم وجود دارد. خصوصیت درجه اول از ایمان چنداست؛ اولاً در این درجه اول گرچه تصدیق قلبی است اما محبت خدا و رسول و بغض نسبت به دشمنان خدا و رسول در آن وجود ندارد. بااینکه بیان کردیم این ایمان همراه با تصدیق است اما همراه با تسلیم نیست، در چند آیه به هم آن اشاره شده است؛ مانند: «وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنی‏ وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقین‏» یا در آیه دیگری می‌فرماید: «کَیْفَ یَهْدِی اللَّهُ قَوْماً کَفَرُوا بَعْدَ إیمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمین‏» این شهادت عن صدقٍ است یعنی واقعاً شهدوا؛ علاوه بر شهادت لسانی شهادت قلبی هم می‌دهند.

در قرآن کریم معمولاً کفر بعد از ایمان به معنای کفر به ایمان دوم بعد از ایمان اول است؛ یعنی کسانی هستند که ایمان اول را داشته و تصدیق به رسول خدا هم می‌کنند اما نسبت به ایمان دوم یکفرون هستند: «فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ بِشَهیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهیدا * یَوْمَئِذٍ یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لا یَکْتُمُونَ اللَّهَ حَدیثا» در اینجا کفر و عصیان به رسول است؛ در قرآن کریم یک کفری است که به معنای عصیان و معصیت رسول و به مخالفت با رسول است، کفر به اطاعت است نه کفر ایمان اول و نه کفر تصدیق؛ به عبارتی کفر تسلیم است و نه کفر تصدیق.

برای مثال به حضرت موسی علیه السلام می‌گفتند: «وَ قالُوا یا أَیُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنا رَبَّکَ بِما عَهِدَ عِنْدَکَ إِنَّنا لَمُهْتَدُون * فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ یَنْکُثُون‏‏» پس قبول داشتند که این موسی خدایی دارد و اگر از خدایش بخواهد خدای او هم خواسته او را برآورده می‌کند. یا در جای دیگر دارد که به حضرت موسی علیه السلام گفتند: «وَ قالُوا مَهْما تَأْتِنا بِهِ مِنْ آیَةٍ لِتَسْحَرَنا بِها فَما نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنین‏» یعنی تو را اطاعت نمی‌کنیم بااینکه می‌دانیم آیه است. این بحث قرآنی بسیار مفصل و مهم است که ما عمداً در جوامع بشری مشکل ایمان دوم بوده و جنگ بر روی آن است و نه بر روی ایمان اول. برای مثال همین اروپایی‌های می‌دانند که ما بر حق هستیم اما حاضر نیستند که در برابر ما تسلیم شوند.

بیان شد که اولین خاصیت ایمان اول این است که محبت خدا و رسول و همچنین بغض نسبت به دشمنان خدا و رسول هم در آن‌ نیست. آیات آن هم به‌این‌ترتیب است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَکُمْ وَ إِخْوانَکُمْ أَوْلِیاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَى الْإیمانِ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ * قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی‏ سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ‏» در این آیه خطاب به یا أیها الذین امنوا است؛ به این افراد گفته می‌شود اگر مساکن، اولاد، ابای و عشیرۀ شما برای شما محبوب‌تر از خدا و رسول است «تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی‏ سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ».

یا در آیه دیگر نسبت به جنبه دوم که بغض به دشمنان خدا و رسول است می‌فرماید: «لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشیرَتَهُمْ أُولئِکَ کَتَبَ فی‏ قُلُوبِهِمُ الْإیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ یُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُون‏» این ایمان دوم بوده که ایمان مکتوب در قلب است. این افراد کسانی هستند که با دشمنان خدا و رسول دوستی نمی‌کنند. آیه می‌فرماید هرکسی با دشمنان خدا و رسول دوستی کند خارج از حوزه ایمان دوم است. هیچ‌کس که ایمان به خدا و رسول و یوم الاخرة داشته باشد وجود ندارد که با دشمنان خدا و رسول دوستی کند. کسانی که با دشمنان خدا و رسول دوستی نمی‌کنند، «أُولئِکَ کَتَبَ فی‏ قُلُوبِهِمُ الْإیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ» این یکی از خصوصیات ایمان ثانی است؛ مؤمنان به ایمان ثانی مؤیدان به روح الهی هستند.

وصلی الله علی محمد و آله محمد
منبع:فارس

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین