عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

عقیق به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت (ع) منتشر می کند
به مناسبت فرا رسیدن سالروز ولادت قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان (عج) عقیق تعدادی از اشعار آیینی را بمنظور استفاده ذاکرین اهل بیت منتشر می کند
سرویس شعر آیینی عقیق: به مناسبت فرا رسیدن نیمه شعبان سالروز ولادت قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان (عج) عقیق تعدادی از اشعار آیینی را بمنظور استفاده ذاکرین اهل بیت منتشر می کند:



قیصر امین پور:

چشم‌ها پرسش بی‌پاسخ حیرانی‌ها
دست‌ها تشنهٔ تقسیم فراوانی‌ها

با گل زخم، سر راه تو آذین بستیم
داغ‌های دل ما جای چراغانی‌ها

حالیا دست كریم تو برای دل ما
سرپناهی‌ست در این بی‌سر و سامانی‌ها

وقت آن شد كه به گل حكم شكفتن بدهی
 ای سرانگشت تو آغاز گل‌افشانی‌ها

فصل تقسیم گل و گندم و لبخند رسید
فصل تقسیم غزل‌ها و غزل‌خوانی‌ها

سایهٔ امن كسای تو مرا بر سر، بس
تا پناهم دهد از وحشت عریانی‌ها

چشم تو لایحهٔ روشن آغاز بهار
طرح لبخند تو پایان پریشانی‌ها

جواد محمد زمانی:

هوا بهاری شوقت، هوا بهاری توست
خروش چلچله لبریز بی‌قراری توست

چه ساقه‌ها که سلوکش به صبح صادق توست
چه باغ‌ها که شکوهش به آبیاری توست

تویی که در همه ذرّات جلوه‌گر شده‌ای
هنور آینه، مبهوت بی‌شماری توست

بگو کدام غزل شرح ماجرای تو گفت؟!
بگو کدام چکامه به استواری توست؟!

بیابیا که در این کوچه‌باغ دلتنگی
دلِ شکستۀ هر عاشقی، قناری توست

بیا که چشم به راه تو بعثت است و غدیر
حَرا هر آینه در انتظار یاری توست

مرا امید ظهور تو زنده می‌دارد
و آن‌که شوکت باران به هم‌جواری توست

بهار، هم‌نفس باغ‌های خرم توست
بهار، هم‌سفر چشمه‌های جاری توست

نغمه مستشار نظامی :

شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد

ای باد! راه خانۀ موعودمان کجاست
ای رودهای گمشده! مقصودمان کجاست

ای کاش باد بود و غزل بود و جاده‌ها
می‌آمدیم سوی تو ما پا پیاده‌ها

می‌آمدیم و عرض ادب، عرض احترام
تبریک عید و گفتن لبیک یا امام

می‌آمدیم و هدیه ناقابلی... که نیست
با چشم‌های منتظر و با دلی که نیست

روز تولد تو زمین مهربان‌تر است
خورشید شاد‌تر شده گویا جوان‌تر است

کوچه به کوچه زمزمۀ طاق نصرت است
عید است و جمکران تو امشب قیامت است

چشمم به سمت آینه‌های مقابلت
قلبی شکسته دارم و شعری که مایلت

دورم ولی تو مرحمتت دیر و دور نیست
بودن فقط منوط به شرط ظهور نیست

مادربزرگ گفت که او، حَیّ و حاضر است
بر هر چه می‌کنیم نگهبان و ناظر است

دستش گره‌گشاست، نگاهش گره‌گشاست
یک خنده روی صورت ماهش گره‌گشاست

ای دل چرا شکسته و ساکت نشسته‌ای
چیزی بگو که ندبه و آهش گره‌گشاست

شعبان کرامت است و شفاعت علی‌الخصوص
ماه تمام نیمۀ ماهش گره‌گشاست

شب پشت شب گره به گلوی غزل زده
حلقه به حلقه زلف سیاهش گره‌گشاست

حلقه به حلقه در زده تبریک گفته‌ام
نام تو را درین شب تاریک گفته‌ام

نام تو روشنایی صبح است و راز عشق
خواندم پس از اذان طلوعت نماز عشق

روز تولد است و سلام و ارادتی
دادم به دست باد به شوق زیارتی

غلامرضا شکوهی:

اگر چه غايبى، امّا حضورِ تو پيداست
چه غيبتى‌ست؟ كه عطرِ عبور تو پيداست

مقام گلشنِ اشراق، نافه‌خيز از توست
بلى! شفاعت انسان به رستخيز از توست...

تو كيستى كه قيامت، قيامتِ كبرا‌ست
تو كيستى كه قيامت ز قامتت پيداست

تو كيستى كه «يدالله» در تنت جارى‌ست
زبان قاطع شمشير عدل تو كارى‌ست

نگاه منتظرانت هنوز مانده به راه
سپيد شد ز فراق تو سنگ‌فرشِ پگاه

خدا به دست تو داده‌ست عدل عالم را
سپرده نيز به دستت حساب آدم را

ز هر چه هست به گيتى، سرآمدت خوانند
تويى كه قائم آل محمدت خوانند

ولادتت نه فقط آبرو به شعبان داد
كه در ضمير تمامى مردگان جان داد

اَلا ستارۀ موعودِ گرم و عالمتاب!
به دشت تيرۀ هستى چو آفتاب بتاب

بتاب و ظلمت ظلم زمانه را بردار
ز گرده‌‌هاى بشر تازيانه را بردار

هادی ملک پور:

بیا نگاه تو از هر بهار زیباتر
زماه روشن شبهای تار زیباتر 

شکفتن گل اگر انتهای زیبایی است
نگاه کردن لبخند یار زیباتر 

اگر به چشم ببینم هزار فصل بهار
یکی کنارتو ... از صد هزار زیباتر! 

و خط به خط غزلم منتظر نشسته تو را
که نیست حالتی از انتظار زیباتر 

طلوع سبز تو از پشت کوهها زیباست
شکوه آمدنت در غبار زیباتر 

برای آینه ماندن قرار لازم نیست
که هرچه دل بشود بیقرار زیباتر

هوای دیدن رو تو را اگر  دارم
نصیب من شود از روی دار زیباتر! 

صفای هرقدمت من دگر چه می خواهم
کدام لحظه ز دیدار یار زیباتر؟ 

وخط به خط غزلم معتبر به نام شماست
و چیست دیگر از این اعتبار زیباتر ؟

سیده فرشته حسینی :

من کیستم بجز دو سه خط شعر ناتمام 
یک روح بی اراده و یک مستی مدام

ای آنکه آسمان و زمین در مدار توست 
روی تو صبح روشن و موی تو رنگ شام

من دوست دارمت به همان شکل کودکی 
بی تاب و بی قرار ظهورم علی الدوام

ابروی توست عروه‌ی وثقای اهل بیت
گیسوی توست در دل من حبل لانفصام

پژمرده ام بدون تو یا ایها الربیع
در غربتم بدون تو یا ایهاالامام

از من بگیر غیر خودت هر چه هست را 
حتی همین کلام و همین شعر ناتمام

از تو تورا ندیدم و با تو نزیستم
فهم شما کجا و من ساده ی عوام

دارم امید آنکه جوابی دهی مرا 
هر صبح جمعه گر به شما میدهم سلام

 بی امتحان برای خودت انتخاب کن 
وقتی نمانده در عملم رنگ اهتمام

از دوری شماست غریبیم در جهان 
مارا هدف گرفت اگر انگشت اتهام

غزه حلب عراق، تو را می زند صدا 
عجل علی ظهورک صمصام انتقام

منبع:صفحه شعر هیات
کانال اشعار شاعران اهل بیت

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین