۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۳ : ۱۴
هنگامی که خبر تولد نوزاد عزيز، به گوش رسول خدا(ص) رسيد. رسول خدا(ص) براى ديدار او به منزل دخترش حضرت فاطمه زهرا(س) آمد و به دختر خود فاطمه(س) فرمود: «دخترم، فاطمه جان، نوزادت را برايم بياور تا او را ببينم».
فاطمه(س) نوزاد كوچكش را به سينه فشرد، بر گونههاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پيامبر(ص) فرزند دلبند زهراى عزيزش را در آغوش كشيده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشك ريختن كرد. فاطمه(ص) ناگهان متوجه اين صحنه شد و در حالى كه شديدا ناراحت بود از پدر پرسيد: «پدرم ، چرا گريه مى كنى؟!»
رسول خدا (ص) فرمود: «گريه ام به اين علت است كه پس از مرگ من و تو، اين دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت، در نظرم مجسم گشت كه او با چه مشكلاتى دردناكى رو به رو مىشود و چه مصيبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مىكند».
در آن دقايقى كه آرام اشک مىريخت و نواده عزيزش را مىبوسيد، گاهى نيز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى كه بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مىگشت خيره خيره مىنگريست و در همين جا بود كه خطاب به دخترش فاطمه(س) فرمود: «اى پاره تن من و روشنى چشمانم، فاطمه جان، هر كسى كه بر زينب و مصايب او بگريد، ثواب گريستن كسى را به او مىدهند كه بر دو برادر او حسن و حسين گريه كند.»
پی نوشت:
خطابه زينب كبرى(س) پشتوانه انقالب امام حسين(ع)، صفحه 55
منبع:باشگاه خبرنگاران