ماجرای سخن گفتن امام علی(ع) با خورشید
ماجرای عجیب سخن گفتن خورشید با امام علی(ع) درقبرستان بقیع را در اینجابخوانید.
عقیق:درمورد ابعاد شخصیت امام علی(ع) هرچقدر سخن بگوییم، کم است، و عقل ها قادر به درک عظمت وجود ایشان نخواهند بود، و ما به میزان کمی از معجزات و کرامات ایشان شنیدهایم، که در ادامه مطلب، به بیان یکی از معجزات عجیب ایشان می پردازیم.
در کتب مختلف، از راويان متعدّدی همانند سلمان فارسی، عمّار ياسر، ابوذر غفاری، عبداللّه بن مسعود، عبداللّه بن عبّاس و... آوردهاند که چون خداوند متعال، مکّه را توسّط پيامبر(ص) و با فداکاری امام علی(ع) فتح کرد، پيش از آن که حضرت رسول(ص) عازم و آماده جنگ هَوازن گردد، در حضور جمعی خطاب به علی(ع) اظهار داشت: «ای علی! برخيز و به همراه اصحاب در گوشهای از قبرستان بقيع وارد شده و هنگامی که خورشيد طلوع نمود، با وی سخن بگو.»
علی بن ابی طالب(ع) طبق دستور حضرت رسول(ص) بلند شد و به همراه بعضی از اصحاب به قبرستان بقيع رفت و چون خورشيد طلوع کرد؛ آن را مخاطب قرار داد و گفت: «سلام بر تو ای آفریده جدید خدا و مطیع او»؛ خورشيد نیز جواب سلام حضرت علی(ع) را اين چنين پاسخ گفت: «و عليک السّلام يا اخا رسول اللّه و وصيه و حجّة اللّه علي خلقه».
بعد از آن، مولای متّقيان علی(ع) به شکرانه چنين کرامت و عظمتی که خداوند متعال عطايش فرموده بود، سر بر خاک نهاد و سجده شکر به جای آورد. سپس حضرت رسول(ص) او را گرفت و بلند نمود و فرمود: «ای حبيب من! تو را بشارت باد بر اين که خداوند به ميمنت وجود تو بر ملائکه؛ و بر اهل آسمان مباهات میکند.»، و پس از آن افزود: «شکر و سپاس میگويم خدا را، که مرا بر ساير پيامبران فضيلت و برتری بخشيد، همچنين مرا به وسيله علی بن ابی طالب که سيد تمام اوصياء است تأييد و ياری نمود.»
پس از این، جناب عمر و ابوبکر و مهاجر و انصار که سخن خورشید را شنیده بودند و در حالی که امیرالمؤمنین(ع) از آن جا بازگشته بود، آنان نیز برخاستند و به سوی رسول خدا(ص) آمدند و گفتند: «یا رسول الله(ص)، ما درباره علی(ع) میگوییم انسانی است مثل ما، ولی خورشید او را خطاب کرد آن طور که خداوند خودش را خطاب کرده»، پیامبر فرمود: «چه شنیدید از او؟»، آنها گفتند: «شنیدیم که خورشید گفت: سلام بر تو ای اول.»، پیامبر(ص) فرمود: «خورشید راست گفت، او اول کسی است که به من ایمان آورد.»، آنها سپس گفتند که خورشید گفت: «ای آخر.»، پیامبر اسلام(ص) فرمود: «راست گفت، او آخرین کسی است که متعهد امر من میشود و مرا غسل میدهد و کفن میکند و در قبرم میگذارد.»
در ادامه، آن چند نفر که شاهد ماجرا بودند، گفتند: «شنیدیم که خورشید گفت: ای ظاهر.»، پیامبر اسلام(ص) فرمود: «راست گفت، او آن کسی است که علم مرا ظاهر میکند.»، سپس گفتند: «شنیدیم ک خورشید میگفت: ای باطن.»، رسول الله(ص) فرمود: «راست گفت، همه سر مرا پنهان میسازد.»، پس از آن برخاستند و گفتند: «محمد ما را در تاریکی شدیدی انداخته است و از در مسجد خارج شدند.
به نقل از جابر بن عبداللّه انصاری، امام باقر(ع) فرمودهاند: «خورشيد هفت مرتبه با حضرت علی(ع) سخن گفت و تکلّم کرد.
وقتي از کرامات ايشان صحبت میشود و وقتي پای صحبت علی شناسان مینشينيم تازه مفهوم اين جمله را که گفتهاند علی انسانی بود فراتر از زمان خودش، را درک خواهيم کرد و بايد اعتراف کرد که علي ماورايی زمان و مکان است، و او از همه زمان ها فراتر است، همانست که نه میتوان خدايش خواند و نه بشر، واقعا که عقل در تحير میماند.
پی نوشت:
1- کتاب چهل داستان و چهل حديث از أميرالمؤمنين علی(ع)، عبدالله صالحی
2- برگرفته از سیصد و بیست داستان از معجزات و کرامات
منبع:باشگاه خبرنگاران