۱۵ آذر ۱۴۰۳ ۴ جمادی الثانی ۱۴۴۶ - ۳۷ : ۰۵
شيعيان هند، خواجه هاي هندي در آفريقاي جنوبي كه ثروتمندترين مردم كره زمين هستند، و بخشي از شيعيان پاكستان، هند، ايران و عراق، پول خمس خود را به ايشان مي دهند.
اولين بار بود كه ايشان را مي ديدم. كوچه اي كه منزل ايشان در آن بود، كوچه اي براي ۴۰۰ ـ ۵۰۰ سال پيش نجف بود. خانه ايشان هم چند پله داشت كه از كوچه پايين تر مي رفت!
خانه اي بود با چهار گليم و فرش كهنه در اتاق. سران كشورها همان جا خدمت ايشان مي آمدند و يك صندلي هم نبود كه يك رئيس جمهور يا نخست وزير بنشيند، همه بايد روي گليم پاره ها بنشينند.
ما هم روي گليمي نشستيم. به ايشان عرض كردم: من هيچ نياز مالي ندارم. سالي ۴۰ ـ ۵۰ ميليون تومان مقلدين شما به من مي دهند.
گفتم: بنده هم اهل خمس دادن هستم. اول خيال ايشان را راحت كردم كه هديه اي به من ندهند. گفتم: من از شما يك درخواست دارم. فرمود: بگو، گفتم: درخواستم اين است كه اجازه دهيد براي شما روضه بخوانم، گفتند: دلم خيلي گرفته است. ده سال حرم امام علي (عليه السلام) را نديده ام، روضه بخوانيد!
من هم روضه را شروع كردم، ايشان چنان ضجّه مي زد و گريه مي كرد كه جلوي لباس ايشان از گريه زياد، خيس شد. بعد گفتند ۴۰ سال است در اين خانه هستم؛ مثل چنين روزي برايم پيش نيامد.
بعد صحبت ما شد، نگاهي به من كردند و فرمودند: مي داني از تمام كره زمين براي من پول مي آيد. گفتم: مي دانم. گفتند: به اين اميرالمؤمنين يك ريال آن در خانه من نمي آيد!
من از اين پول يك دانه نان نمي خرم؛ چون در قيامت، طاقت جوابش را ندارم. اما هزينه زندگي من و زن و بچه ام از نذورات مردم است.
آنان مشكلي دارند، مي گويند: خدايا ۱۰۰ هزار تومان نذر مي كنيم به ايشان بدهيم، مشكل ما حل بشود. نذرهايي كه براي من مي آورند از زندگي ماهيانه اضافه مي آيد.
لباس كه هر چهار يا پنج سال يك بار مي خرم. خوراك ما هم كه خوراك معمولي است؛ به اندازه اي كه در قيامت به من نگويند در دنياي تشيع كساني بودند از اين غذا نداشتند!
من به اندازه اي كه فقرا مي خورند، مي خورم. پول هاي اضافه را هم جمع مي كنم، ماه به ماه چهار پنج نفر را استخدام كرده ام:
پول هاي نذري را مي دهم به آن ها كه براي همه فقهاي شيعه كه از دنيا رفته اند در حرم اميرالمؤمنين (عليه السلام) قرآن بخوانند.
پی نوشت:
پايگاه استاد حسين انصاريان
منبع:حوزه