۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۹ : ۰۱
عقیق: خدایا! عمرم را در رنج غفلت از تو تباه ساختم،
جوانیام را در سرمستی دوری از تو هدر دادم،
خداوندا! آن روزها که به کرم تو مغرور شدم و راه خشم تو را سپردم، از خواب غفلت بیدار نگشتم.
پروردگارا! من بنده توام و زاده بنده تو.
در آستان بزرگیت ایستادهام و کرمت را وسیله تقرب به حضور تو قرار دادهام.
خدایا! بندهای زشتکارم که به عذرخواهی آمدهام،
از نگاه تو شرم نداشتهام،
اینک از تو بخشش میطلبم،
چرا که عفو، صفت بزرگواری توست.
إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَیْقِظْ أَیَّامَ اغْتِرَارِی بِکَ وَ رُکُونِی إِلَی سَبِیلِ سَخَطِکَ
ِلَهِی وَ أَنَا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ قَائِمٌ بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَوَسِّلٌ بِکَرَمِکَ إِلَیْکَ