۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۳ : ۲۲
عقیق:به مناسبت سالگرد ارتحال مرحوم آیتالله العظمی میرزا محمدعلی شاهآبادی(ره) در سوم ماه صفر سال 1369 هجری قمری با حجتالاسلام سعید شاهآبادی رئیس موسسه غدیرشناسی و نوه آن استاد برجسته اخلاق گفتوگو کردیم که در ادامه میآید:
*حاج آقا به عنوان اولین سؤال، درباره فضائل اخلاقی مرحوم آیتالله العظمی میرزا محمدعلی شاهآبادی توضیحاتی را بفرمایید.
-اولاً باید عرض کنم که بنده مستقیماً محضر ایشان را درک نکردم، اما شاکر خدا هستم که این توفیق را نصیبم کرد تا روی آثار و تألیفات ایشان کار کنم و بخشی از آنها را به چاپ برسانم، همین درباره سلوک و رفتار ایشان، مصاحبههایی با شخصیتهای مختلفی داشته باشم و آثاری را در این باره منتشر کنم.
در مورد فضائل اخلاقی مرحوم آیتلله العظمی میرزا محمدعلی شاهآبادی(ره)، آنچه که ما از بزرگانی که محضر ایشان را درک کردند، این است که فضائل اخلاقی این عارف و فقیه بزرگ بیش از آن هست که بشود در یک مصاحبه کوتاه تقدیم کنم و حق مطلب را ادا نمایم، اما به مصداق اینکه «ما لا یدرک کله، لایترک کله» هر چند نمیتوانیم همه این فضائل را بگوییم، اما آنچه که میشود در یک مصاحبه مختصر عرض کرد را میگویم.
اولین و مهمترین ویژگی این بزرگوار ارادت فوقالعاده ایشان به ساحت مقدس حضرات معصومین(ع)، خصوصاً حضرت فاطمه الزهرا(س) بود. عموی بزرگوار ما آیتالله نصرالله شاهآبادی نقل میکند که ایشان وقتی میخواستند استخارهای بگیرند، میفرمودند: الهی به نور زهرا(س) الهی به عصمت زهرا(س)، خلاصه به حضرت زهرا(س) خدا را قسم میدادند، بعد قرآن را باز میکردند و استخاره میگرفتند.
از ویژگیهای دیگر ایشان تواضع و فروتنیشان بود، دوستان نقل میکنند در بازار تهران از مسجد تا منزل که میخواستند بروند، اگر حتی یک کودک 10 ساله محضرشان میآمد یا با ایشان حرفی داشت، میایستادند، به چهره او نگاه میکردند و با حوصله به حرف آن کودک گوش میدادند و اگر جوابی یا مطلبی بود به او میگفتند.
باز از موارد تواضع آیتالله شاه آبادی بزرگ بخواهم عرض کنم، خاطرهای است که از امام(ره) نقل شده است که ما دیدیم هنگامی که درسمان تمام میشد، طلبه جوانی محضر ایشان میآمد و کتاب حاشیه ملاعبدالله از ایشان درس میگرفت، ما تعجب کردیم شخصیتی در این رده علمی، در حوزهای که این همه استاد دارد، آن هم شخصیتی که از قبل اذان صبح تدریس را شروع کرده تا حدود ساعت 11 صبح، جمعاً 9 درس تدریس کرده؛ به این طلبه درس حاشیه ملا عبدالله میدهد! ما به ایشان اعتراض کردیم، اما ایشان فرمودند: یک انسانی از من یک درخواستی کرده است و من در حد توانم باید اجابت کنم، حتی نفرمودند یک طلبه یا یک مسلمان یا یک شیعه، فرمودند: یک انسان.
*غیر از عرفان و اخلاق، آیتالله شاهآبادی در کدام یک از حوزههای علمی دینی فعالتر بودند؟
-این مطلب را من از مرحوم آیتالله العظمی میرزا هاشم آملی(ره) که شاگردی ایشان را در فقه و اصول میکردند عرض کنم، آقای آملی هم اظهار ناراحتی و تأسف میکردند که بُعد فقاهت و اصولی بودن ایشان مستور مانده است. علتش هم این بود که حضرت امام(ره) در عرفان شاگردی آقای شاه آبادی را میکردند و البته علاوه بر عرفان، در اخلاق هم یک رشته علمی و درسی جداگانه است، شاگرد ایشان بودند. خب! امام این شخصیت بزرگ و ممتاز جهان اسلام که توفیق این را پیدا کردند حکومت طاغوت و نظام جائر پهلوی را ساقط کنند، به خاطر موقعیت اجتماعی و سیاسی که پیدا کردند از مراتب عرفانی و اخلاقی استادشان آقای شاه آبادی نام بردند و هر جا از ایشان نام بردند از عبارت «روحی فداه» به کار میبردند، عبارت بسیار بالایی است و وقتی از لسان یک فردی ممتاز مثل امام (ره) صادر شود اهمیت و جایگاهی ویژه پیدا میکند و جایگاهی که آقای شاه آبادی در منظر امام داشتند، هیچ یک از اساتید بزرگوار و معظم امام(ره) نداشتند.
بنابراین این توصیفات از لسان امام(ره) و بیان آرا و نظرات عرفانی آقای شاه آبادی از زبان امام(ره) باعث شد که بعد فقاهت ایشان مستور ماند، به هر حال این مهم است که طلاب و بزرگان ما بدانند که آقای شاه آبادی مرتبه بالای فقاهت و اجتهاد داشتند، ولی خب! اوج درخشندگی ایشان در عرفان و فلسفه باعث شده که افراد توجه نکنند و ندانند، مرحوم میرزای شیرازی دوم یعنی آیتالله میرزا محمد تقی شیرازی(ره) که از علمای بزرگ بوده و در طول عمرشان فقط به شش نفر اجازه اجتهاد دادند، یکی از این بزرگواران آقای شاهآبادی بودند که نشان دهنده اوج مرتبه فقاهت این بزرگوار است.
*اگر بخواهید این عالم ربانی و فقیه در یک جمله تعریف کنید؟
-من روزی که محضر امام مشرف شدم، بعد از شهادت والد شهیدم برای اینکه به دست مبارک امام(ره) معمم بشوم در اردیبهشت 1363 و در محضر حضرت آقا که رئیس جمهور بودند، دوستان در روز عید مبعث قبل اینکه امام داخل حسینیه تشریف ببرند در آن اتاق خودشان بودند. دو روز بود که از شهادت والد شهید ما گذشته و حضرت آقا و دوستان، سؤالاتی در مورد ارتباطشان با آیتالله شاه آبادی مطرح کردند. ایشان تعبیرشان این بود که آقای شاه آبادی علاوه بر اینکه یک فقیه بزرگ و یک عارف کامل بودند، یک مبارز به تمام معنا هم بودند.
این خیلی جالب و درس آموز است که یک انسان هم در عرفان در اوج باشد و هم در مبارزه. آقای شاهآبادی نشان داد که این دو خصلت در آموزههای دینی و درمکتب اسلام قابل جمع هستند. هر چه عارفتر باشی، مبارزتری و نمیشود یک انسان عارف واقعی از مسائل اجتماعی و سیاسی خودش را دور کند. مرحوم والد شهیدم نقل میکردند که در مبارزه با رضاخان، آقای شاه آبادی در سال 1306 تصمیم میگیرند که عدهای از علما را جمع کنند و در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) تحصن کنند. ظاهراً با 70 نفر برای متحصن شدن هم قسم میشوند. از2 یا 3 روز قبل از حرکت، افرادی که قرار بود همراه بشوند، عذر آوردند و حاصلش این شد که آقا با سه نفر رفتند و این سه نفر هم تمام مدت را نماندند. آقا خودشان 11 ماه در حرم عبدالعظیم(ع) در اعتراض به رضاخان متحصن بودند.
تازه اوایل ظلمهای رضا خانی بود و بحث کشف حجاب که سال 1314 اتفاق افتاد ظاهراً درادامه ظلمها بود، با وساطت شهید آیتالله مدرس و مرحوم آیتالله شیخ عبدالنبی نوری که از علمای بزرگ آن موقع تهران بودند، تحصن خودشان را خاتمه دادند و بلافاصله در سال 1307 بعد از پایان تحصن به قم میروند و هفت سال یعنی تا سال 1314 در آنجا میمانند. در همین مدت امام (ره) محضر آقای شاه آبادی را درک میکنند، به هر حال این روحیه جهاد و مبارزه آیتالله شاه آبادی زبانزد عام و خاص بود، علاوه بر این؛ نمادی از یک عرفان واقعی اسلامی است.