۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۱ : ۲۲
درباره موضوع و مفهوم معنای «ثارالله» نخست می بایست بیان کرد که: این لقب؛ برای دو امام معصوم(ع)، یعنی حضرت امیر(ع) و حضرت سیدالشهدا(ع) وارد شده است. در زیارت امام حسین (ع) می خوانیم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ثَارَاللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ»؛ یعنی؛ سلام بر تو ای خون خدا و فرزند خون خدا.
در مورد معنای و مفهوم واژه ثارالله دو احتمال دیگر وجود دارد:
۱ـ «ثارالله»؛ به معنای خونخواهی و دادخواهی است؛ درکُتب لغات واژه «الثار» را، به معنای «الطلب بالدم؛ یعنی خونخواهی» معنا کرده اند و بر همین اساس؛ «ثارالله»؛ به کسی اطلاق می شود که ولی دم و خونخواه او، خود خداوند متعال باشد.
لازم است بدانیم که، ندای خونخواهی و دادخواهی حضرت سیدالشهدا(ع)؛ یعنی شعار«یالثارات الحسین»، شعار قیام توابین و قیام مختار ثقفی، نیز بوده است. این ندا، همچنین، شعار فرشتگانی است که در کنار قبر حضرت سیدالشهدا(ع) و تا زمان ظهور امام زمان(عج) حضور خواهند داشت. این واژه، شعار حضرت مهدی(عج) در هنگام قیام و شروع نهضت جهانی ایشان و یاوران شهادت طلب ایشان، خواهد بود.
معنایی که از واژه «ثارالله» بیان گشت، مورد پذیرش گروه زیادی از دانشمندان علوم اسلامی قرار دارد. بر طبق این معنا؛ «ثاراللَّه» یعنی؛ ای کسی که خونبهای تو متعلق به خداوند است و او خونبهای تو را خواهد گرفت؛ زیرا تو متعلق به یک خانواده نیستی که خونبهای تو را رئیس و سرپرست خانواده بگیرد، و نیز شما، متعلق به یک قبیله نیستی که خونبهای شما را، رئیس قبیله بستاند؛ بلکه شما متعلق به همه جهان و بشریت هستی. شما؛ متعلق به عالم هستی و ذات پاک خداوندی، بنابراین؛ خونبهای شما را او باید بستاند و همچنین شما، فرزند علی بن ابی طالب(ع) هستی که شهید راه خدا بود و خونبهای او را نیز، خود خداوند خواهد ستاند.
۲ـ واژه«ثارالله» به معنای خون خدا است؛ از کلام علامه مجلسی (ره)، در این موقعیت استفاده می شود که فرمودند: «الثأر» به معنای خون و خونخواهی است و آنچه گفته ایشان را تأیید می نماید، معنایی است که کتاب «لسان العرب»، از واژه «الثار» ارائه کرده است. این کتاب لغت میگوید: «الثَّأْرُ الطَّلَبُ بالدَّمِ، و قیل: الدم نفسه»؛ یعنی؛ واژه «الثار» به معنای طلب کردن خون است و گفته شده که به معنای خود خون نیز آمده است. پس می توان گفت که، خون حضرت سیدالشهدا (ع)، خون خداوند است. اما آیا براستی می توان این معنا را پذیرفت و آیا خداوند جسم است که خون داشته باشد؟ و یا اینکه، آیا اصولاً؛ چنین تصوری از خداوند می تواند صحیح باشد؟!
در پاسخ باید بیان داشت که: واژه هایی مانند یدالله و نصرالله و... که در فرهنگ اسلامی، بکار گرفته می شوند، یک تعبیر کنایی و یا مجازی، تلقی میشوند؛ مثلا؛ آن گاه که گفته می شود علی (ع) یدالله است، منظور این نیست که خداوند جسم است و مانند انسان، دستی دارد و دست او حضرت علی (ع) است؛ بلکه مقصود آن است که، حضرت امیر (ع)، مظهر قدرت الهی هستند.
براین اساس؛ مصحح اطلاق لقب «ثارالله»، برای امام حسین (ع)، می تواند یکی از احتمالات زیر باشد:
۱ـ اضافه «ثار» به «الله» اضافه تشریفیه است؛ یعنی این خون به «الله» که شریف ترینِ و والاترینِ موجودات است، اضافه شده است تا، کسب شرافت کند و دانسته شود که این خون، خون شریفی است؛ زیرا این خون، برای خدا ریخته شده و از این رو، به خود خداوند تعلق دارد. همان گونه که در تعبیر آیه شریفه «هذِهِ ناقَةُ اللَّه»؛ ناقه به الله و یا در «بیت الله» در آیه شریفه«عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّم»؛ بیت به الله و ضمیر خطاب، برای کسب شرافت، اضافه گردیده است.
۲ ـ انسان کاملی که در مدراج کمال، به مقام قرب فرائض راه یافته، «یدالله» و «لسان الله» و «ثارالله» می شود؛ یعنی دست خدا می گردد که، اگر خداوند اراده نماید که کاری را انجام دهد، این فعل با دست او انجام می گیرد. زبان الاهی می گردد؛ یعنی اینکه، اگر خدا بخواهد سخن بگوید، با زبان او سخن می گوید، و خون خدا می شود یعنی اینکه، اگر خدا بخواهد به خود و مکتب خود در جامعه حیات ببخشد، از خون او استفاده می نماید. حضرت امیر (ع) و امام حسین (ع)، «ثارالله» هستند؛ زیرا خونی که از این دو امام بزرگوار (ع)، بر زمین ریخته شد، موجب گردید تا حیات تازهای به کالبد دین و اسلام دمیده شود.
به هر حال در متون دینی ما، لقب «ثارالله» برای امام حسین (ع) بکار برده شده است. ما معتقدیم که معنای اول، اگرچه معنای درستی است، اما معنای دوم نیز، می تواند معنای صحیحی برای لقب «ثارالله» باشد و برای اهلش نیز، که به عمق این معنا راه یافته اند، از جهاتی، در اولویت قرار داشته باشد.
در این نگاه، آن امام بزرگوار(ع)، خون خدا است از آن جهت که خونش حیات تازهای به کالبد دین دمید و باعث شد که نام خداوند مجدد، احیاء گردد. خدایی که می رفت؛ کم کم از یادها و خاطرهها محو شود و عبادتش تبدیل به امری از روی عادت، مبدل گردد.
از این جهت گفته می شود که، اسلام؛ نبوی الحدوث و حسینی البقاء است و بدیهی است که انسان زنده، برای بقایش نیاز به خون دارد و جاری بودن خون در رگها، نماد و نشانه زنده بودن و حیات است و آن گاه که خون، از جریان و حرکت باز ایستد، مرگ شخص فرا خواهد رسید. به همین دلیل؛ دقیقاً؛ برای بقای پیکر اسلام نیز، می بایست خونی در رگهای آن جاری باشد و بر این اساس؛ اگر روزی این خون از آن کالبد جدا گردد؛ مرگ آن جسم، حتمی و قطعی است و بعد از آن، آنچه که می ماند؛ تنها جسمی است بی روح و بی جان و بی اثر.
منبع:مشرق