۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۵ : ۲۱
حکمت 121:
چقدر فاصله بين دو عمل دور است : عملى كه لذتش مى رود و كيفر آن مى ماند و عملى كه رنج آن مى گذرد و پاداش آن ماندگار است.
حکمت 122:
امام در پى جنازه اى مى رفت و شنيد كه مردى مى خندد.
فرمود
: گويى مرگ بر غير ما نوشته شده و حق بر غير ما واجب گرديد و گويا اين
مردگان مسافرانى هستند كه به زودى باز مى گردند ، در حالى كه بدن هايشان را
به گورها مى سپاريم ، و ميراثشان را مى خوريم . گويا ما پس از مرگ آنان
جاودانه ايم ! آيا چنين است كه اندرز هر پند دهنده اى از زن و مرد را
فراموش مى كنيم و در حالى كه نشانه تيرهاى بلا و آفات قرار گرفته ايم ؟
حکمت 123:
خوشا به حال آن كس كه خود را كوچك مى
شمارد و كسب و كار او پاكيزه است و جانش پاك و اخلاقش نيكوست ، مازاد بر
مصرف زندگى را در راه خدا بخشش مى كند و زبان را از زياده گويى باز مى دارد
و آزار او به مردم نمى رسد و سنّت پيامبر (ص) او را كفايت كرده ، بدعتى در
دين خدا نمى گذارد .
حکمت 124:
غيرت زن ، كفر آور و غيرت مرد نشانه ايمان اوست .
حکمت 125:
اسلام را چنان مى شناسانم كه پيش از من
كسى آنگونه معرفى نكرده باشد . اسلام همان تسليم در برابر خدا و تسليم همان
يقين داشتن و يقين اعتقاد راستى و باور راستين همان اقرار درست و اقرار
درست انجام مسئوليت ها و انجام مسؤوليت ها همان عمل كردن به احكام دين است .