۰۸ آذر ۱۴۰۳ ۲۷ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۲ : ۱۵
عقیق: در مورد معنای ثار الله دو احتمال وجود دارد: اول؛ به معنای خونخواهی: درکتب لغت واژه «الثار» را به معنای «الطلب بالدم؛ یعنی خونخواهی» معنا کرده اند. بر این اساس؛ «ثارالله» یعنی کسی که ولی دم و خونخواه او خدا است.
لازم است بدانیم که ندای خونخواهی حسین (ع)؛ یعنی شعار «یا لثارات الحسین»، شعار قیام توابین و نیز قیام مختار، بوده است، و همچنین شعار فرشتگانی است که کنار قبر او تا ظهور امام زمان (عج) می مانند، و نیز شعار حضرت مهدی (عج) در هنگام قیام و شعار یاوران شهادت طلب او است.
معنایی که از واژه «ثارالله» بیان گردید، مورد پذیرش گروه زیادی از دانشمندان اسلامی قرار گرفته است؛ بر طبق این معنا «ثاراللَّه» یعنى اى کسى که خونبهاى تو متعلق به خدا است و او خونبهاى تو را می گیرد؛ زیرا تو متعلق به یک خانواده نیستى که خونبهاى تو را رئیس خانواده بگیرد، و نیز متعلق به یک قبیله نیستى که خونبهاى ترا رئیس قبیله بگیرد، تو متعلق به جهان بشریت هستی، تو متعلق به عالم هستى و ذات پاک خدایى، بنا بر این خونبهاى تو را او باید بگیرد، و همچنین تو فرزند على بن ابى طالب هستى که شهید راه خدا بود و خونبهاى او را نیز خدا باید بگیرد.
دومین معنایی که برای ثارالله بیان شده است؛ به معنای خون خدا است. از کلام علامه مجلسی (ره) استفاده می شود که «الثأر» به معنای خون و خونخواهی آمده است؛ و آنچه گفته ایشان را تأئید می کند معنایی است که کتاب لسان العرب از واژه «الثار» ارائه کرده است. این کتاب لغت میگوید: «الثَّأْرُ الطَّلَبُ بالدَّمِ، و قیل: الدم نفسه»؛ یعنی واژه «الثار» به معنای طلب کردن خون است و گفته شده که به معنای خود خون نیز آمده است. پس می توان گفت که حسین (ع) خون خدا است، اما آیا براستی می توان این معنا را پذیرفت و آیا خدا جسم است که خون داشته باشد و آیا اصولا چنین تصوری از خدا می تواند صحیح باشد؟!
به هر حال در متون دینی ما، لقب «ثارالله» برای امام حسین (ع) بکار برده شده است. ما معتقدیم که معنای اول اگرچه معنای درستی است، اما معنای دوم نیز می تواند معنای صحیح لقب «ثارالله» باشد و برای اهلش که به عمق این معنا راه یافته اند، از جهاتی در اولویت قرار داشته باشد.
در این نگاه، آن امام بزرگوار (ع) خون خدا است از آن جهت که خونش حیات تازه ای به کالبد دین دمیده و باعث شده که نام خدا زنده گردد. خدایی که می رفت کم کم از یادها و خاطره ها محو شود و عبادتش تبدیل به عادت گردد.
از این جهت گفته می شود که، اسلام نبوی الحدوث و حسینی البقاء است، و بدیهی است که انسان زنده برای بقایش نیاز به خون دارد و جاری بودن خون در رگ ها، نماد و سنبل زنده بودن است و آنگاه که خون از جریان و حرکت باز ایستد، مرگ شخص فرا می رسد. دقیقاً برای بقای پیکر اسلام نیز باید خونی در رگهای آن جاری باشد و بر این اساس اگر روزی این خون از آن کالبد جدا شود مرگ آن، حتمی و قطعی است و بعد از آن، آنچه که می ماند تنها جسمی است بی روح و بی جان.
منبع: مهر
211008