حج داراي فضيلتي بزرگ و اجري سنگين و پاداشي جزيل است، مواقف و دعاهايي كه در سفر حج خوانده ميشود، ماديت را ذوب و ريشهكن ميسازد؛ لذا بر حاجيان است كه صفاي دروني را حفظ كرده و خود را به گناهان جديدي نيالايند و با لباس پاكيزه و درون طاهر از اين سراي فاني به سراي جاوداني بشتابند.
عقیق:به نقل از خبرگزاري بينالمللي قرآن(ايكنا)، ما حيوانات، نباتات و جمادات
را در نهايت كمال مينگريم؛ يعني عالم ماده براثر دستورات دقيق و خواص
متعدد و استعدادهاي شگفت، به منتهي درجه كمال رسيده و اجزاء آن بهوسيله
دستورات رياضي محكم به يكديگر مربوطاند، خداوند در آيات ۲ و ۳ سوره مباركه
ملك با اين مضمون «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ
أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ ﴿۲﴾ الَّذِي
خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن
تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ» در اين رابطه
ميفرمايد: «در آفرينش خداوند بزرگ تفاوتي نمينگري، نگاه كن، آيا هيچ
نقصاني مينگري؟ بار ديگر نگاه كن كه ديدهات به هدف نرسيده؛ حسرت زده به
تو باز ميگردد».
دانش كنوني يك دهم قوانين الهي را در اين عالم
مادي كشف نكرده است، دانش كنوني سراسر مادي بوده و جزء درباره ماده
نميكوشد و جز با اندكي از خواص و قوانين عالم پي نميبرد، وانگهي آن
اندازه از قوانين و خواصي كه به دست آمده بينهايت كوچك است و همواره چنين
خواهد بود زيرا علم خدا غيرمتناهي است و نسبت متناهي به نامتناهي صفر است.
دانشمند
حقيقي هرگاه دري از درهاي معرفت حقايق مادي به رويش باز ميشود، به بزرگي
جهل خود و اينكه در بينهايت از مراتب جهان قرار گرفته، اعتراف ميكند و
غرور از ناحيه جهل است.
انسان مركب است از روح و جسم، جسم انسان در
نهايت كمال است ولي انسان تنها جسم نيست، بلكه انسان به روح، كه مخلوق
خداوند كامل است، انسان است و از خداوند كامل جز كمال سرنزند؛ از اينرو
خداوند بهوسيله پيامبران و جانشينانشان بر انسان تفضل نموده كه او را به
راه راست هدايت كرده و تصدي تكميل روان و رساندن آن به عاليترين مرتبه
كمال برعهده بگيرند، خداوند متعال در آيه دوم سوره مباركه جمعه با اين
مضمون «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو
عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ
وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ» چنين
ميفرمايد: «خداست كه در ميان مردم امي پيامبري از خود آنها برانگيخت كه
آيات خدا را بر آنها خوانده و آنها را پاك ساخته و دانش و حكمت به آنها
بياموزد، آنها پيشاز اين در گمراهي آشكاري بودند».
هدف آفرينش
انسان شناختن خدا و افزودن معرفت خدا بهوسيله پاكي روان است، زيرا دوستي و
معرفت خدا در روانهايي كه بهوسيله گناه و تبهكاري و اخلاق زشت، تيره
گشتهاند، راه نمييابند، پس بايد روان را بهوسيله عبادت و كار نيكو، كه
آنهم اگر براي رضاي خدا باشد، عبادت است، پاك ساخت.
ازجمله
عباداتيكه روان را پاك و درهاي معرفت الهي را بهروي انسان ميگشايد حج
است، ترديدي نيست كه مال انسان را سنگدل و دستخوش غرور و تكبر ساخته و
براثر اخلاق فاسد او را از خدا دور ميسازد. همانگونه كه خداوند متعال در
آيه ۶ و ۷ سوره مباركه علق با اين مضمون «كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ
لَيَطْغَى ﴿۶﴾ أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى» ميفرمايد: «انسان همينكه خود را
بينياز ديد، ظغيان ميكند» و در حديث قدسي آمده است كه: «برخي از بندگان
من جز بهوسيله فقر اصلاح نميشوند، اگر آن فقر را از آنها برداشته؛ به
ديگري دهم هلاك خواهند شد»، پس بايد نواقص ناشي از مال جبران شود تا درهاي
معرفت بر روي انسان بسته نشود، از اينرو شارع زكات، خمس و صدقات مستحب را
دستور داد و يك عمل خداپرستي ديگر، از راه تفضل بر آنهايي كه قدرت مالي و
بدني دارند واجب ساخت تا اين ثروت در جولانگاه بيپايان معارف الهي، سنگ
پيشپاي آنها نگردد به همين دليل موقفهايي در بيتالله الحرام براي آنها
است كه در آن جاها اشكهايشان جاري و دلهايشان ترسان و روانهايشان لطيف
ميشود.
مقامات مقدس را نگريسته و با دلهاي شكسته به خدا نزديك
شوند و بر اثر تقدس آن مواقف؛ بين خدا و آنها پردهاي حائل نباشد، آنجا
گناهان خود را به ياد آورده و اشك ندامت و حزن از روي انابه و ترس از ديده
ببارند.
براي هريك از اعمال حج اثري در تكامل روان انسان و تساوي
ميان طبقه ثروتمند و فقير است، در آنجا اعتبارات پوشالي حكومت نميكند،
زيرا خداوند برتري را به تقوا ميشناسد، بهعلاوه اگر مورد استفاده
مسلمانان جهان قرار گيرد در حج فوائد بيشمار اجتماعي نيز هست.
خداوند
متعال موقفهايي را كه انسان در آنجاها به خدا قرب پيدا ميكند در جايي
مثل مكه وكوههاي بي آب و گياه آن قرار داد تا به عبادت او توجه كرده و
بهوسيله زينتها و مظاهر فريبنده دنيا، شيطان او را مشغول نسازد از اينرو
امام علي(ع) در اين رابطه ميفرمايد: «آيا نميبينيد كه خداوند متعال مردم
جهان را از دوران آدم تا امروز به سنگهايي بيسود و زيان و كور و كر
آزمايش نموده و آن سنگها را بهعنوان بيتالحرام خويش براي مردم به پا
داشت و آنرا در دورترين نقاط سنگلاخي زمين آنجا كه كمت خاكي به چشم
خورده و چرندگان فربه نميشوند، بهصورت درهاي تنگ و مخوف ميان كوههاي
سرسخت و رملهاي نرم و چشمهها كمآب و آباديهاي دور از هم قرار داد،
آنگاه به آدم و فرزندانش دستور داد كه به جانب آن توجه پيدا كنند، آنجا
محلي براي مسافرتهاي سودبخش و فرود آمدن كاروانها شد.
صاحبدلان از
سرزمينهاي بيآب و گياه و دور از آبادي از سراشيبي درههاي عميق و از
جزيرههاي دور افتاده، بهجانب آن آمده، درحاليكه پروانهوار با خضوع و
خشوع اطراف آن گردش نموده و زبان را به يگانگي و بيهمتايي خدا ميگشايند،
اين ژوليده مويان غبار آلوده كه لباسهاي خود را دو انداخته و لباسهاي
مقدس احرامي به تن دارند، براي خشنودي خداوند هروله نموده و براثر نتراشيدن
موها زيبايي و جمال خود را از دست دادهاند، اين امتحان دشوار و كامل و
آشكارا را خداوند؛ سبب آمرزش خويش و راه هموار بهشت گردانيد.
اگر
خداوند بيتالحرام خود را در سرزمين هموار ميان نهرها و باغهاي سرسبز و
پُرميوه و به هم پيچيده و پُرآبادي كه همهجا گندمهاي سرخ و مرغزارهاي
سبز و جاهاي پُرگياه و باغهاي پُر ميوه و كشتزارهاي باصفا و راههاي آباد
به چشم ميخورد قرار داده بود، بهمناسبت آساني امتحان از مقدار پاداش
كاسته ميشد.
اگر شالوده مصالح خانه خدا، از زمرد سبز و ياقوت سرخ و
جواهر درخشان و خيره كننده بود، ريشه شك و ترديد به كُندي از سينهها قطع
ميگرديد و كوشش و تلاش شيطان از دلها برطرف و نگراني و ترديد از مردم دور
نميشد؛ ولي خداوند بندگان خود را با انواع سختيها گرفتار ساخت و آنها
را با هر نوع كوشش و تلاش بهعبادت واداشت و به هر چه براي دلها ناگوار
است مبتلا نمود تا تكبر از دلها رخت بربسته و فروتني جايگزين آن شود. خداوند متعال اينها را درهاي رحمت و وسيله آساني براي جلب عفو و بخشش خود قرار داده است. او
علت تكليف و حكمت حج را با رساترين گفتار بيان فرموده، از اينرو بندگان
شايسته خداوند براي پاداش جزيل با خضوع و خشوع فراوان با پاي پياده به سفر
حج ميرفتند، امام حسين(ع) در اين رابطه ميفرمايد: «از پروردگار خود حيا
ميكنم كه او را ملاقات كنم و به زيارت خانهاش نرفته باشم». خداوند
متعال در آيه ۹۱ سوره مباركه آلعمران با اين مضمون «إِنَّ الَّذِينَ
كَفَرُواْ وَمَاتُواْ وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَن يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِم
مِّلْءُ الأرْضِ ذَهَبًا وَلَوِ افْتَدَى بِهِ أُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ
أَلِيمٌ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ» در اين رابطه ميفرمايد: «بر
توانگران، حج خانه خدا لازم است و كسيكه كفر ورزد، خداوند از همه جهانيان
بينياز است»، پس متخلف از حج بر تقرب و معرفت خويش بيفزايد. امام
صادق(ع) نيز در اين رابطه فرمودهاند: «منظور كسي است كه حج را تا لحظه آخر
مرگ به تأخير بياندازد» همچنين فرمودند: «كسيكه بدون هيچ عذري حج را ترك
كند، به دين يهود يا نصراني ميميرد»، اين درحالياست كه نماز، زكاة، حج،
روزه و دوستي با اهلبيت(ع)، اساس و پايه اسلام هستند. حج داراي فضيلتي
بزرگ و اجري سنگين و پاداشي جزيل است، همينقدر بس كه بنده بهسوي آقاي خود
رهسپار شده و در خانه امن او مهمان بوده و براي خداي بزرگ است كه مهمان
خود را گرامي داشته و بيپناه را در خانه خود پناه دهد. امام صادق(ع) در
اين رابطه ميفرمايد: «كسانيكه حج و عمره ميكنند، بر خدا وارد شدهاند،
اگر از خدا بخواهند به آنها عطا ميكند و اگر خدا را بخوانند آنها را
پاسخ ميگويد و اگر از او قفاعت بخواهند آنها را شفاعت ميكند و اگر خاموش
بمانند خداوند آغاز بهشتش ميكند و در برابر هر درهمي هزار هزار درهم
بهآنها عطا ميكند.
پيامبر اكرم(ص) به مردي كه به حج نرسيده و
ميخواست كاري كند كه جبران فضيلت حج را بنمايد فرمود: «اگر كوه ابوقبيس
طلا گردد و تو آنرا در راه خدا انفاق كني آن فضيلتي كه به حاجي ميرسد، به
تو نخواهد رسيد» همچنين فرمود: «حاجي همينكه آماده سفر حج شد هرچه كه
بردارد يا بگذارد خدا براي او ۱۰ ثواب مينويسد و ۱۰ گناه او را محو ميكند
و اين ده درجه به او عطا ميكند و همينكه سوار شتر شود در برابر هر قدمي
نظير همان اجر رابه او خواهد داد و چون خانه خدا را طواف كرده سعي بين صفا و
مروه نمايد و رمي جمار كند از گناهان خود خارج شود .... راوي ميگويد
پيامبر اكرم(ص) يكايك مواقف حج را شمرد و فرمود همينكه حاجي در آنجا
بايستد از گناهان خود خارج ميشود، ....، تا اينكه فرمود: «تو كجا و مقام
حاجيان كجا» كمااينكه مكروه است كه انسان توانگر حج را بيشاز پنج سال يك
مرتبه ترك كند.
انسان بر اثر ديدن مواقف مقدس، تكامل يافته و
گناهانش آمرزيده و روانش پاك ميشود، اين مواقف و دعاهايي كه در سفر حج
خوانده ميشود، ماديت را ذوب و ريشهكن ميسازد. بر حاجيان است كه اين
صفاي دروني را حفظ كرده و خود را به گناهان جديدي نيالايند و با لباس
پاكيزه و درون طاهر از اين سراي فاني به سراي جاوداني بشتابند.