۰۸ آذر ۱۴۰۳ ۲۷ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۲ : ۱۷
عقیق: مناجات شعبانیه از جمله بهترین و زیباترین گفتوگوهای بنده با خالق خود است که با ماه شعبان و اهل آن عجین شده است این مناجات یکی از ارمغانهای آل محمد(ص) میباشد که بزرگی آن را کسی که قلب سالم و گوش شنوایی داشته باشد، درک میکند اما اهل غفلت از درک فواید و نورهای آن بی بهرهاند.
مناجات شعبانیه از اعمال مهم ماه شعبان ماه رسول خدا(ص) است که انسان باید فرازهای آن را در طول سال آویزه گوش دلش کند و در احوال مختلف به یاد این باشد وقتی که میگوید: « خدایا! مرا از آنان قرار ده که ندایشان کردی، پاسخت گفتند و نگاهشان کردی، مدهوش جلال تو گشت، با آنان، راز گفتی و نجوا کردی، آشکارا برای تو کار کردند.» از گفته خود غافل نباشد و تامل کند.
در ادامه متن کامل و ترجمه این مناجات زیبا را میخوانیم به امید اینکه با عمل به این فرازها و توجه به آنها در همه احوال زندگی بدون گناه و معصیت و مورد رضایت خداوند داشته باشیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ أَقْبلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ
خدایا! بر پیامبر و دودمان پاکش درود فرست، و آنگاه که تو را میخوانم و صدایت میزنم، صدا و دعایم را بشنو و اجابت کن، و آنگاه که با تو نجوا میکنم، بر من عنایت کن.
فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِینا لَکَ مُتَضَرِّعا إِلَیْکَ رَاجِیا لِمَا لَدَیْکَ ثَوَابِی
من از همه به سوی تو گریخته و در پیشگاه تو ایستادهام، در حالی که دل شکسته و نالان درگاه توام و به پاداش تو امیدوار.
وَ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَ تَخْبُرُ حَاجَتِی وَ تَعْرِفُ ضَمِیرِی وَ لا یَخْفَی عَلَیْکَ أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ وَ مَا أُرِیدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِی وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِی وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِی
آنچه را در دل من میگذرد میدانی، از نیاز من آگاهی، ضمیر و درونم را میشناسی و فرجام و سرانجام زندگی و مرگم از تو پنهان نیست. آنچه را که میخواهم بر زبان آورم و از خواستهام سخن بگویم و به حسن عاقبتم امید بندم، همه را میدانی.
وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِیرُکَ عَلَیَّ یَا سَیِّدِی فِیمَا یَکُونُ مِنِّی إِلَی آخِرِ عُمْرِی مِنْ سَرِیرَتِی وَ عَلانِیَتِی وَ بِیَدِکَ لا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرِّی
در آنچه تا پایان عمرم و از نهان و آشکارم خواهد بود، قلم تقدیرت نافذ و جاری است و افزونی و کاهشم و سود و زیانم، تنها به دست توست.
إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی
خدایا! اگر محرومم سازی، کیست که روزیم دهد؟ و اگر خوارم کنی، کیست که یاریم کند؟
إِلَهِی أَعُوذُ بِکَ مِنْ غَضَبِکَ وَ حُلُولِ سَخَطِکَ
خدایا! از خشم و فرا رسیدن غضبت، به خودت پناه میآورم.
إِلهِی إِنْ کُنْتُ غَیْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِکَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَیَّ بِفَضْلِ سَعَتِکَ
خدایا! اگر شایسته رحمت تو نیستم، تو سزاواری که رحمت گستردهات را بر من عطا کنی.
إِلَهِی کَأَنِّی بِنَفْسِی وَاقِفَةٌ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ فَقُلْتَ فَفَعَلْتَ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنِی بِعَفْوِکَ
خدایا! گویا چنانم که در پیشگاه لطف تو ایستادهام و سایه سار توکل نیکویم بر من بال گشوده و آنچه را تو شایسته آنی گفتهای و مرا در هالهای از بخشایش خویش پوشاندهای.
إِلَهِی إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَی مِنْکَ بِذَلِکَ
خدایا! اگر ببخشایی، کیست که از تو سزاوارتر به عفو باشد؟
وَ إِنْ کَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِی وَ لَمْ یُدْنِنِی یَدْنُ مِنْکَ عَمَلِی فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِی
و اگر اجلم فرا رسیده و کار شایستهای نداشتهام که مرا به تو نزدیک سازد، اعتراف به گناه را وسیله آمرزش تو ساختهام.
إِلَهِی قَدْ جُرْتُ عَلَی نَفْسِی فِی النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَیْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا
خداوندا! با مهلت و میدانی که به نفس دادهام، بر خویش ستم کردهام، پس اگر مرا نیامرزی، پس وای بر من.
إِلَهِی لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَیَّ أَیَّامَ حَیَاتِی فَلا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنِّی فِی مَمَاتِی
خدایا! همواره در طول زندگی، از لطف و احسانت برخوردار بودهام، پس از مرگ هم، لطف خویش از من دریغ مدار.
إِلَهِی کَیْفَ آیَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِکَ لِی بَعْدَ مَمَاتِی وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِی تُولِنِی إِلا الْجَمِیلَ فِی حَیَاتِی
خدایا! چگونه مایوس باشم از اینکه پس از مرگ هم نگاه لطف و احسان تو بر من خواهد بود، در حالی که در طول حیاتم، با من جز احسان و نیکی نکردهای.
إِلَهِی تَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ
خدایا! کار مرا آنگونه به سامان برسان که تو سزاوار آنی (نه آن سان که من در خور آنم).
وَ عُدْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ عَلَی مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ
و با بزرگواریت، به من عنایت کن، بر گناهکاری که در لجه جهل خویش فرو رفته است.
إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوبا فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَی سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْأُخْرَی إِلَهِی قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَیَ إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ فَلا تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی رُءُوسِ الْأَشْهَادِ
در دنیا گناهانی را بر من پوشاندهای که در آخرت، نیازمندترم که پرده پوشش خود را بر آنها افکنی. خدایا! چون گناهانم را پوشاندی و بر هیچ یک از بندگان شایستهات فاش نساختی، بر من نیکی کردی، خدایا، پس در روز قیامت نیز رسوای خلایقم مگردان.
إِلَهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی وَ عَفْوُکَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِی
خدایا جود و بخشش تو، دامنه آرزوهایم را گسترده است و بخشایش تو، برتر از عمل من است.
إِلَهِی فَسُرَّنِی بِلِقَائِکَ یَوْمَ تَقْضِی فِیهِ بَیْنَ عِبَادِکَ
خدایا! آن روز که میان بندگانت به داوری میپردازی، با دیدار چهره رافت خود، مسرورم ساز.
إِلَهِی اعْتِذَارِی إِلَیْکَ اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِی یَا أَکْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْهِ الْمُسِیئُونَ
خدایا! پوزش طلبی من به درگاهت، عذرخواهی کسی است که از عذرپذیری تو بینیاز نیست، پس عذرم را بپذیر، ای کریمترین بزرگواری که زشتکاران، به درگاهش عذر گناه میبرند.
إِلَهِی لا تَرُدَّ حَاجَتِی وَ لا تُخَیِّبْ طَمَعِی وَ لا تَقْطَعْ مِنْکَ رَجَائِی وَ أَمَلِی
پروردگار من! حاجت و نیازم را رد مکن و دست امید و آرزویم را از درگاه خویش، کوتاه مگردان.
إِلَهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِی لَمْ تَهْدِنِی وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِیحَتِی لَمْ تُعَافِنِی
خداوندا! اگر میخواستی خوارم کنی، هدایتم نمیکردی. و اگر میخواستی رسوایم سازی، از عقوبت دنیا معافم نمیکردی.
إِلَهِی مَا أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی فِی حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْکَ خدایا! باور ندارم که در حاجتی دست رد به سینهام بزنی، حاجتی که عمر خویش را در پی آن گذراندم و عمری از تو طلبیدم.
إِلَهِی فَلَکَ الْحَمْدُ أَبَدا أَبَدا دَائِما سَرْمَدا یَزِیدُ وَ لا یَبِیدُ کَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی
خدایا! ستایش ابدی و ثنای سرمدی تنها از آن توست، سپاسی همواره فزاینده و بی کم و کاست، آنگونه که تو دوست داری و میپسندی.
إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ
خدایا! اگر مرا به جرمم بگیری، دست به دامان عفوت میزنم.
وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ
و اگر مرا به گناهانم مؤاخذه کنی، تو را به بخشایشت بازخواست میکنم.
وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ
اگر در دوزخم افکنی، به دوزخیان اعلام خواهم کرد که تو را دوست دارم.
إِلَهِی إِنْ کَانَ صَغُرَ فِی جَنْبِ طَاعَتِکَ عَمَلِی فَقَدْ کَبُرَ فِی جَنْبِ رَجَائِکَ أَمَلِی
خدایا! اگر در کنار طاعتت، عملم کوچک است، امید و آرزویم بزرگ و بسیار است.
إِلَهِی کَیْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَیْبَةِ مَحْرُوما وَ قَدْ کَانَ حُسْنُ ظَنِّی بِجُودِکَ أَنْ تَقْلِبَنِی بِالنَّجَاةِ مَرْحُوما
خدایا! از آستان تو چگونه تهیدست و محروم برگردم، با آنکه گمان نیک من نسبت به جود تو، آن است که نجات یافته و رحمت شده مرا باز گردانی.
إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَیْقِظْ أَیَّامَ اغْتِرَارِی بِکَ وَ رُکُونِی إِلَی سَبِیلِ سَخَطِکَ
خدایا! عمرم را در رنج غفلت از تو تباه ساختم، جوانیام را در سرمستی دوری از تو هدر دادم، خداوندا! آن روزها که به کرم تو مغرور شدم و راه خشم تو را سپردم، از خواب غفلت بیدار نگشتم.
إِلَهِی وَ أَنَا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ قَائِمٌ بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَوَسِّلٌ بِکَرَمِکَ إِلَیْکَ
پروردگارا! من بنده توام و زاده بنده تو. در آستان بزرگیت ایستادهام و کرمت را وسیله تقرب به حضور تو قرار دادهام.
إِلَهِی أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَیْکَ مِمَّا کُنْتُ أُوَاجِهُکَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْیَائِی مِنْ نَظَرِکَ وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْکَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِکَرَمِکَ
خدایا! بندهای زشتکارم که به عذرخواهی آمدهام، از نگاه تو شرم نداشتهام، اینک از تو بخشش میطلبم، چرا که عفو، صفت بزرگواری توست.
إِلَهِی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ وَ کَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَکُونَ کُنْتُ فَشَکَرْتُکَ بِإِدْخَالِی فِی کَرَمِکَ وَ لِتَطْهِیرِ قَلْبِی مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْکَ
آفریدگارا! توان آن نداشتهام که از نافرمانیت دست شویم، مگر آنگاه که به عشق و محبت خویش بیدارم ساختهای، یا آنگونه بودهام که تو خود خواستهای. تو را سپاس، که مرا در کرم خویش وارد کردی و دلم را از آلایشها و کدورتهای غفلت از خودت را پاک نمودی.
إِلَهِی انْظُرْ إِلَیَّ نَظَرَ مَنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِکَ فَأَطَاعَکَ
پروردگارا! مرا بنگر، نگاه آنکه ندایش دادی پس پاسخت گفت، و به طاعتش فراخواندی و به یاریش گرفتی پس مطیع تو گشت.
یَا قَرِیبا لا یَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ یَا جَوَادا لا یَبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَهُ
ای خدای نزدیک; که از مغروران و فریفتگان دور نیستی، ای بخشندهای که نسبت به امیدواران جود و بخششت، بخل نمیورزی،
إِلَهِی هَبْ لِی قَلْبا یُدْنِیهِ مِنْکَ شَوْقُهُ وَ لِسَانا یُرْفَعُ إِلَیْکَ صِدْقُهُ وَ نَظَرا یُقَرِّبُهُ مِنْکَ حَقُّهُ
خدایا! مرا قلبی بخش که شوق و عشق، به تو نزدیکش سازد، و زبانی عطا کن که صداقت و راستیاش به درگاهت بالا رود و نگاهی بخش، که حقیقتش، زمینهساز قرب به تو گردد!
إِلَهِی إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِکَ غَیْرُ مَجْهُولٍ وَ مَنْ لاذَ بِکَ غَیْرُ مَخْذُولٍ وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَیْهِ غَیْرُ مَمْلُوکٍ (مَمْلُولٍ)
خدایا! آنکه به تو معروف گردد، ناشناخته نیست، آنکه به تو پناه آورد، خوار و درمانده نیست، و آنکه تو، به او روی عنایت آوری برده دیگری نیست،
إِلَهِی إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِکَ لَمُسْتَنِیرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ لَمُسْتَجِیرٌ وَ قَدْ لُذْتُ بِکَ یَا إِلَهِی فَلا تُخَیِّبْ ظَنِّی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ لا تَحْجُبْنِی عَنْ رَأْفَتِکَ
خدایا! آنکه از تو راه را یافت، روشن شد و آنکه پناهنده تو شد، پناه یافت، خداوندا! من به تو پناه آوردهام، از رحمت خویش مایوس و محرومم مساز و از رافت و مهربانیت محجوبم مگردان.
إِلَهِی أَقِمْنِی فِی أَهْلِ وَلایَتِکَ مُقَامَ مَنْ رَجَا الزِّیَادَةَ مِنْ مَحَبَّتِکَ
خداوندا! در میان اولیاء خویش، مرا مقام کسی بخش که آرزوی محبت افزونتر تو را دارد.
إِلَهِی وَ أَلْهِمْنِی وَلَها بِذِکْرِکَ إِلَی ذِکْرِکَ وَ هِمَّتِی فِی رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِکَ وَ مَحَلِّ قُدْسِکَ
خدایا! مرا شیفته یاد خود ساز و همتم را در نشاط دستیابی به نامهایت و قرارگاه عظمت و قدست قرار بده.
إِلَهِی بِکَ عَلَیْکَ إِلا أَلْحَقْتَنِی بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِکَ وَ الْمَثْوَی الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِکَ فَإِنِّی لا أَقْدِرُ لِنَفْسِی دَفْعا وَ لا أَمْلِکُ لَهَا نَفْعا
خداوندا! تو را به خودت سوگند، که مرا به جایگاه اهل طاعتت برسان و به منزلگاه شایسته و پسندیده خویش، رهنمون باش، که من، نه میتوانم شری را از خویش دور سازم و نه سودی به خویش رسانم.
إِلَهِی أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوکُکَ الْمُنِیبُ الْمَعِیبُ فَلا تَجْعَلْنِی مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَکَ وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِکَ
کردگارا! من، بنده ناتوان و گنهکار توام و برده عیبناک تو، که بسویت آمدهام. پس مرا از آنان مگردان که چهره لطف خویش از آنان برگرداندهای و اشتباهاتشان حجاب بخشایش تو گشته است.
إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّی تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ
خدایا! مرا کمال گسستن از غیر و پیوستن به خودت عطا کن دیده دلهایمان را با فروغ نگاه به خود، روشن ساز تا دیدههای بصیرت دل، حجابهای نور را از هم بر درد و به کانون عظمت برسد و جانهای ما آویخته درگاه عزت و قدس تو گردد.
إِلَهِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ فَنَاجَیْتَهُ سِرّا وَ عَمِلَ لَکَ جَهْرا
خدایا! مرا از آنان قرار ده که ندایشان کردی، پاسخت گفتند و نگاهشان کردی، مدهوش جلال تو گشت، با آنان، راز گفتی و نجوا کردی، آشکارا برای تو کار کردند.
إِلَهِی لَمْ أُسَلِّطْ عَلَی حُسْنِ ظَنِّی قُنُوطَ الْإِیَاسِ وَ لا انْقَطَعَ رَجَائِی مِنْ جَمِیلِ کَرَمِکَ
خداوندا! هرگز نومیدی را بر حسن ظن خویش مسلط نساختهام، و هرگز امیدم از کرم نیکو و زیبایت نگسسته است.
إِلَهِی إِنْ کَانَتِ الْخَطَایَا قَدْ أَسْقَطَتْنِی لَدَیْکَ فَاصْفَحْ عَنِّی بِحُسْنِ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ
پروردگارا! اگر گناهان مرا در پیشگاه تو خوار و پست کرده، پس به سبب توکل و اعتماد نیکویم به تو، از من درگذر.
إِلَهِی إِنْ حَطَّتْنِی الذُّنُوبُ مِنْ مَکَارِمِ لُطْفِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِی الْیَقِینُ إِلَی کَرَمِ عَطْفِکَ
آفریدگارا! اگر گناهان، مرا از لطف والای تو دور ساخته، اما یقین به کرم و عنایتت، آگاه و امیدوارم ساخته است.
إِلَهِی إِنْ أَنَامَتْنِی الْغَفْلَةُ عَنِ الاسْتِعْدَادِ لِلِقَائِکَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِی الْمَعْرِفَةُ بِکَرَمِ آلائِکَ
خدایا! اگر خواب غفلت، از آمادگی برای دیدارت، باز داشته، معرفت به نعمتهای ارجمندت، بیدارم داشته است.
إِلَهِی إِنْ دَعَانِی إِلَی النَّارِ عَظِیمُ عِقَابِکَ فَقَدْ دَعَانِی إِلَی الْجَنَّةِ جَزِیلُ ثَوَابِکَ
خداوندا! اگر عقوبت سنگین تو، به آتش دوزخم فرا میخواند، پاداش فراوانت، به بهشتم دعوت میکند.
إِلَهِی فَلَکَ أَسْأَلُ وَ إِلَیْکَ أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ
آفریدگارا! من از تو میخواهم و تنها به آستان تو دست نیاز برمیآورم و تو را خواستارم.
وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدِیمُ ذِکْرَکَ وَ لا یَنْقُضُ عَهْدَکَ وَ لا یَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَ لا یَسْتَخِفُّ بِأَمْرِکَ
از تو میخواهم که بر محمد و دودمانش درود فرستی و مرا از آنان قرار دهی که همواره به یاد تواند و پیمان تو را نمیشکنند و از سپاس تو غافل نمیشوند و فرمانت را سبک نمیشمرند.
إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفا وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفا وَ مِنْکَ خَائِفا مُرَاقِبا
خدایا! مرا به فروغ نشاط بخش عزت خود بپیوند تا تنها شناسای تو باشم و از غیر تو روی برتابم و تنها از تو ترسم و بیم تو داشته باشم.
یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما کَثِیرا.
ای شکوهمند و بزرگوار! بر محمد و خاندان پاکش درود تو باد، و سلام بی پایان و بسیار.
منبع:ایسنا
211008