۰۶ آذر ۱۴۰۳ ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۰ : ۰۲
برای آشنایی بیشتر و بهتر با شخصیت امیرالمؤمنین امام علی (ع) به سراغ یکی از شاگردان مکتب وی رفتیم که عمری را در کنار بوستان علوی خوشهچینی کرده است و مطالعات وسیع و پردامنهای را در این زمینه داشته و در عین حال علم را با عمل توام کرده و امروزه به حق پرچم عزت و عدالتطلبی آن شخصیت ممتاز را در دست گرفته است.
سخنرانیهایی که حضرت آیتالله خامنهای پیرامون شخصیت امیرالمؤمنین (ع) داشتهاند، مجموعهی با ارزشی است که به ابعاد شخصیت آن حضرت پرداخته و برای مشتاقان امیرالمؤمنین(ع) فرصتی را فراهم میآورد تا معرفت خویش را نسبت به آن امام بزرگ بیشتر کنند.
حضرت آیتالله خامنهای در طی سخنرانیهای خویش فراوان به کلمات امیرالمؤمنین (ع) استناد کرده و تا حدی که فرصت داشتند توضیحاتی پیرامون آنها بیان کردهاند. مجموعهی این مطالب که در حقیقت تفسیر فرازهایی از سخنان حضرت به شمار میرود به همت حجتالاسلام والمسلمین محمدیان در مجموعهای به نام « جاودانهی تاریخ» گردآوری شده که گزیدهای از آن را میخوانید:
*اسلام مجسّم
امیرالمومنین در حقیقت دارای همهی ابعاد اسلام بود؛ یعنی شخصیت او یک اسلام مجسم بود. اگر ما اسلام را ترکیبی بدانیم از ایمان و علم و عمل، این هر سه عنصر در شخصیت علی(ع) جمع بود. ایمان این بزرگوار در شمار با فضیلتترین ایمانها است. ایمان در غربت، در تنهایی، اولین ایمان(1)، ایمان در هنگامی که همه تکذیب میکردند.
در علم – علم قرآن و علم زندگی و علم شناختن جامعه و علم انسان – چهرهی با عظمت علیبن ابیطالب همچنان مانند یک اسطوره در تاریخ پیشرفت فکری و فرهنگ بشری میدرخشد. هنوز کلمات علی بن ابیطالب، نامههایش، خطبههایش، فرمانها و توصیههایش، درس زندگی است.(2)
از جهت عمل عبادتش او را افسر عابدان و زاهدان و قبلهی متعبدان قرار میدهد. جهادش درس آموزندهای برای همهی فداکاران در راه خدا است. اخلاصش نشاندهندهی معنی واقعی اخلاص بندگان شایستهی خدا است. رسیدگیاش به مستضعفان و مستمندان، چیزی است که دیگر در تاریخ تکرار نشده است. انسان همهی ابعاد شخصیت انسانی که این بزرگوار را نگاه میکند، اسلام مجسم کامل را میبیند.( در دیدار با اقشار مختلف مردم 1370/1/26)
*تمام عناصر شخصیت امیرالمؤمنین(ع) در حد اعلا
شخصیت امیرالمومنین(ع) ترکیبی از عناصری است که هر کدام به تنهایی یک انسان عالیمقام را اگر بخواهد به اوج آن برسد، به زانو درمیآورد. زهد امیرالمومنین و بیاعتنایی و بیرغبتی او نسبت به شهوات زندگی و زخارف دنیایی، یکی از این عناصر است.
علم آن بزرگوار و دانش وسیع او که بسیاری از بزرگان مسلمین و همهی شیعه بر آن اتفاق دارند که بعد از نبی اکرم(ص) کس دیگری غیر از امیرالمومنین از آن علم، برخوردار نبوده است – یکی از این عناصر است.(3) فداکاری آن بزرگوار در میدانهای مختلف – چه میدانهای نظامی و چه میدانهای اخلاقی و سیاسی یکی از این عناصر است.
عبادت آن بزرگوار، یکی دیگر از این عناصر است. عدل و دادگری امیرالمومنین که پرچم برافراشتهی شاخصی برای عدل اسلامی است، یکی دیگر از این عناصر است. رأفت آن بزرگوار نسبت به ضعیفان – اعم از فقرا، کودکان، غلامان و کنیزان، زنان و از کارافتادگان – یک وادی عظیم و یکی دیگر از ابعاد شخصیت امیرالمومنین است.
پیشقدمی آن بزرگوار در همهی کارهای خیر، که انسان در تاریخ زندگی آن حضرت برخورد میکند، یکی دیگر از این عناصر است. حکمت و فصاحت آن بزرگوار نیز بخشی از این عناصر است.(4) شمارش رئوس این مطالب هم به آسانی ممکن نیست و در همهی اینها در حد اعلا است.(خطبههای نماز جمعهی تهران 1370/1/16)
*صد ویژگی از امیرالمؤمنین(ع)
اگر بخواهیم یک جمعبندی از شخصیت امیرالمومنین(ع) ارائه کنیم، چه باید بگویم؟ منظورم آن جوهر ملکوتی و غیرقابل دستیابی این انسان الهی نیست که امثال بنده به آن راهی نداریم؛ منظورم همان بخشی از چهره و هویت و شخصیت او است که انسانها میتوانند آن را ببینند، به آن بیندیشند و از آن سرمشق بگیرند. دیدم کار یک خطبه و یک ساعت نیست.
این شخصیت ابعاد بسیار عظیمی دارد؛ «هو البحر من ای النواحی اتیته»(5) نمیشود آن ابعاد را جمعبندی کرد و به مخاطب گفت که امیرالمومنین(ع) این است. آری؛ میتوانیم از ابعاد مختلف وارد شویم و به قدر فهم، همت و بصیرت خودمان، مطالبی دربارهی این بزرگوار عرض کنیم. من فکر کردم، دیدم شاید بشود صد صفت و خصوصیت که تعبیر «صد» در بعضی از روایات بزرگان هم آمده است، در امیرالمومنین(ع) پیدا کرد؛ چه خصوصیات معنوی، مثل علم، تقوا، زهد، حلم و صبر آن حضرت که خصال نفسانی او است چه خصوصیات رفتاری ایشان، در مقام یک پدر، یک شوهر، یک شهروند، یک سرباز، یک فرمانده، یک حاکم و یا خصوصیات او در برخورد با مردم، در مقام یک انسان متواضع، یک عادل یک تدبر کنندهی کارهای مردم و یک قاضی. شاید بتوان صد صفت از این نوع برای امیرالمومنین(ع) برشمرد که اگر این صد صفت را کسی بتواند با بیانی جامع، گویا و رسا بیان کند، قادر خواهد بود تصویر نسبتا کاملی از آن حضرت ارائه دهد. منتها به قدری دایرهی این صفات باز، وسیع و گسترده است که برای هر صفت یا خصوصیت، اقلا باید یک کتاب نوشت.(خطبههای نماز جمعهی تهران (19 رمضان 1416)، 1374/11/20.)
*الگویی برای همهی نسلهای بشر
وجود امیرالمومنین(ع) از جهات متعدد و در شرایط گوناگون برای همهی نسلهای بشر، یک درس جاودانه و فراموش نشدنی است؛ چه در عمل فردی و شخصی خود، چه در محراب عبادتش، چه در مناجاتش، چه در زهدش، چه در محو و غرق شدنش در یاد خدا و چه در مبارزهاش با نفس و شیطان و انگیزههای نفسانی و مادی.(در دیدار اقشام مختلف مردم و مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران در سالروز میلاد امام علی(ع) 1369/11/10)
پاورقی:
1.سعید بن مسیب میگوید: از امام سجاد(ع) پرسیدم: روزی که علی بن ابیطالب مسلمان شد چند سال داشت؟ حضرت فرمود: «مگر او لحظهای کافر بود؟! او هنگام بعثت رسول خدا(صلیالله علیه و آله) ده سال داشت و در همان زمان نیز کافر نبود بلکه به خدا و رسولش ایمان داشت. او قبل از همهی مردم به خدا و رسول خدا ایمان آورده بود و سه سال قبل از دیگران نماز میخواند»، روضه کافی، ج 8، ص 339.
2. کلام بلند و تاریخی رسول خدا (صلیالله علیه و آله» در معرفی علیبن ابیطالب به عنوان دروازهی شهر علم محمدی بهترین گواه بر علم بیکران آن حضرت است. حدیث «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا» از احادیث متواتر و قطعی میباشد که توسط علمای شیعه و اهل سنت از رسول خدا (صلیالله علیه و آله) نقل شده است و سند آن از چنان قوتی برخوردار است که هیچ تردیدی در صدور این کلام از رسول خدا(صلیالله علیه و آله) پدید نمیآید گرچه ممکن است در احادیث مختلف مضامین متعددی نقل شده باشد. اما همهای این مضامین در این محتوا اتفاق نظر دارند که پیامبر خدا را شهر علم نامیده است و دروازهی ورود به این شهر را علیبن ابیطالب معرفی کرده است.
3- شیخ طوسی گفتوگویی را از عبدالله بن عباس با یکی از مخالفان امیرالمومنین(ع) نقل میکند که در آن گفتوگو ابن عباس در توصیف علم حضرت چنین میگوید: «علم اصحاب محمد (ص) کلهم فی علم علی(ع) کالقطره الواحده فی سبعة ابحر»؛ دانش اصحاب پیامبر(ص) در مقابل دانش علی(ع) همانند قطرهای هست در میان هفت دریا! امالی طوسی، مجلس اول، حدیث 14، ص 12.
4- سیدرضی در مقدمه نهجالبلاغه چنین میگوید: «امیرالمومنین(ع) سرچشمهی فصاحت و منشا بلاغت و زادگاه آن است. از او اسرار بلاغت آشکار گشت و قوانین و دستورات آن از وی گرفته شد. بر شیوهی او هر خطیب توانایی راه یافت و به گفتار او هر خطیب توانایی یاری جست و با این حال او در این میدان پیش رفت و دیگران فروماندند، او تقدم یافت و دیگران عقب ماندند». سیدرضی در توضیح سخن خویش میافزاید: «زیرا در کلام او نشانههایی از علم خدا است و عطر و بویی از سخنان پیامبر(ص) دارد.
ابن ابیالحدید شارح نهجالبلاغه در توصیف فصاحت امیرالمومنین(ع) میگوید: «او پیشوای فصیحان و سرور بلیغان است و لذا دربارهی کلام او گفته شده پایینتر از کلام خالق و برتر از کلام مخلوقین است! آری مردم از او راه و رسم خطابه و نوشتن را میآموختهاند». شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، ج 1، ص 24.
جاحظ که خود یکهتاز میدان فصاحت و بلاغت بود، در سخنی چنین گفته: «هرگز کلامی بعد از کلام خدا و پیامبرش به گوش من نخورده»، مگر اینکه با آن مقابله به مثل کردهام. از کلمات امیرالمومنین «کرمالله وجهه» که میتوان مبارزه با آن را هرگز در خود نیافتم!» الطراز، ج 1 ص 167.
5-این جمله در اشعار شاعران زیادی به چشم میخورد و در وصف شخصیتهای مختلفی بیان شده است از جمله نجمالدین جعفربن محمد حلی ربعی نویسنده کتاب منهجالشیعة فی فضایل وصی خاتم الشریعة، در وصف امیرالمومنین(ع) گفته است:
هوالبحر من ای النواحی اتینه فلجته المعروف والجود ساحله
او همانند دریایی است که از هر سو وارد آن گردی عمیق سرزمین آن نیکی و ساحلی آن جود و سخاوت است. فهرست نسخههای خطی کتابخانهی آیتالله گلپایگانی، ج1، ص 253.