۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۹ : ۰۰
وی تصریح کرد: طبق روایتی خداوند از «من عشق العباده» یعنی کسی که عاشق عبادت باشد، یاد کرده است. انسان تا عاشق عبادت نشود و آن را نشناسد حلاوت و شیرینی آن را درک نخواهد کرد.
این استاد حوزه خاطرنشان کرد: عبادت مجموعه ای از گرایش ها به مسائل باطنی، ظاهری، مالی، رفتاری و کرداری را شامل می شود و در این راستا راههای مختلفی برای اینکه انسان عاشق عبادت شود وجود دارد.
وی با بیان کلام امیرالمؤمنین(ع) مبنی بر«فان الجنه محفوفة بالمکاره» اظهار کرد: حضرت می فرماید: بهشت پیچیده به عبادات است، باید این پیچ بهشت را باز کرد تا بهشت به دست بیاید، یعنی بهشت به همه عبادات پیچیده شده است.
استاد انصاریان بیان کرد: وقتی انسان به عبادت معبود می پردازد این پوشش بهشت را از روی بهشت باز می کند. در واقع بهشت یک گوهری است که از ابتدا پروردگار عالم او را به مجموع عبادات پیچانده است.
وی در مثالی دیگر از جایگاه عبادت و بهشت، گفت: بهشت به منزله یک عروسی است که یک چادر بر روی آن قرار دارد که بدون برداشتن این چادر، عروس دیده نمی شود و به وصالش هم نمی توان رسید. این چادر همان عبادت است.
این استاد حوزه اضافه کرد: طبق کلام امام علی(ع) متوجه می شویم که عبادت یک پوشش و یک چادر بر روی بهشت است که تا این پوشش را باز نکنیم و چادر را کنار نزنیم نه می توانیم بهشت را ببینیم نه می توانیم به وصال بهشت برسیم.
وی افزود: وقتی عبادت را این گونه بفهمیم و آن را این گونه تعبیر کنیم عاشق این عبادت می شویم که این عبادت در حقیقت پوشش روی بهشت است. وقتی بنده با حرکات عبادتی بدنی و مالی و اخلاقی این چادر زیبا را بر روی این عروس قیامت کنار می زند عاشق هم می شود و این عشق به عبادت زیباست.
استاد انصاریان تصریح کرد: انسانی که در موقع عبادت احساس سنگینی می کند، حلاوت و شیرینی آن را درک نکرده و عاشق عبادت نیز نیست وگرنه مگر می شود عاشقِ چیزی باشد و از آن کناره گیری نماید.
وی یادآور شد: کل عبادت ها همچون چادر بر روی بهشت است و باید آن را کنار زد تا به بهشت رسید. انسان با انجام عبادات در حقیقت این چادر عروس و این پوشش را کنار می زند و این لذت بخش است و تعبیر «من عشق العباده» می باشد.
این مفسر قرآن و نهج البلاغه گفت: وقتی پیامبر(ص) می فرماید عاشق عبادت باشد، یعنی این عبادت است که او را به تماشای عروس قیامت و رسیدن به وصال عروس قیامت می رساند. لذا باید به عبادت دل بدهد و از روی اجبار نباشد.
وی ادامه داد: چنین انسان عاشقی با همه وجود به عبادت می پردازد و وقتی برابر پروردگار می ایستد دیگر به تعلقات دنیوی خود نمی اندیشد و فاصله ای میان خود و عبادت احساس نمی کند و با عبادتی خالص و صاف با خداوند مواجه می شود.
استاد انصاریان بیان کرد: اگر خداوند چنین توفیقی را به انسان در عبادت بدهد به مقامات عجیبی خواهد رسید. اگر ما چنین عبادتی را انجام بدهیم به یک مقامات شگفت انگیزی دست پیدا خواهیم کرد.
این مفسر قرآن و نهج البلاغه خاطرنشان کرد: فردی به نام جمیل بن درّاج یا دُراج می گوید: من یک روز به زیارت آمدم. وجود مبارک حضرت صادق(ع) به من فرمودند: جمیل از طرف من یعنی امام معصوم یعنی امام راستگو و امام حقیقتگو، از طرف من «بشّر المخبتین بالجنه» باش و جمعیت مخبتین را به بهشت مژده بده که حتماً و قطعاً این جمعیت در قیامت بهشتی هستند و شکی در بهشتی بودنشان وجود ندارد.
استاد انصاریان در ادامه این داستان عنوان کرد: جمیل بن درّاج با خود می گوید، خدایا امام صادق چه کسانی را می گوید؟ و آن جمعیت مخبتین چه کسانی هستند؟ مخبت یعنی آن انسانی که ذره ای نسبت به پروردگار عالم تکبر ندارد و در مقابل همه وجودش نسبت به خداوند خشوع و خضوع و فروتنی دارد. به این معنا که در برابر خواسته های خدا یک بار نه نمی گوید و در برابر عبادات، آری می گوید. در حقیقت مخبت انسانی است که ذره ای تکبر به پروردگار ندارد و در برابر او با همه وجود خشوع و فروتنی و آرامش و سکونت و تسلیم است.
وی اذعان داشت: در آن زمان امام صادق(ع) از جمعیت میلیونی زمان خودشان در کره زمین فقط چهار نفر را اسم بردند، جمیل می گوید که بهشتی بودن این چهار تا یقینی است و شکی در آن وجود ندارد. این افراد شامل برید عجلی، زرارة بن اعین، محمد بن مسلم و ابوبصیر می شود.
این استاد حوزه خاطرنشان کرد: طبق گفته امام صادق(ع) امناء الله فی حلاله و حرامه و امین خدا در حلال و حرامش هستند یعنی آدم هایی که یک ذره در دین خدا دست کاری نمی کنند و عقیده شخصی خود را در دین نمی آورند.
وی اظهار داشت: بنا بر گفته های امام معصوم(ع) اگر این چهار تا امروز نبودند بین جامعه و بین تمام آثار پیغمبر(ص) جدایی می افتاد، اینها حلقه اتصال بین مردم و بین آثار نبوت هستند، و اگر این چهار نفر نبودند تمام آثار نبوت کهنه می شد و می پوسید. این شیعه یعنی امین حلال و حرام خدا، شیعه آن نیست که در حلال و حرام خدا سخنی از خود بگوید.
استاد انصاریان گفت: بی شک عبادت، این چهار تن را به این مقام رساند. وقتی می گوید «بشر المخبتین بالجنه» یعنی عبادت اینها پوشش روی بهشت را کنار زد، عبادت اینها چادر این عروس آخرتی را از روی سرش برداشت.
وی با اشاره به روایتی دیگر از امام صادق(ع) تصریح کرد: امام صادق(ع) خطاب به ابوبصیر فرمود: «نحن شجرة العلم»، ما اهل بیت درخت علم هستیم. از خدا بخواهیم وجود ما را که ترکه ای است به این درخت پیوند بزند و از علم این درخت در حد استعداد و گنجایش خودمان بهره بگیریم.
این استاد حوزه بیان کرد: در این جا به ابوبصیر می فرماید: «نحن اهل بیت النبوة» ما اهل بیت النبوه هستیم. بیت در این جمله نه به معنی اتاق و یا خانه پیغمبر است. آن اتاق و خانه ها را که پروردگار در سوره احزاب به زنان پیغمبر نسبت داده «قرن فی بیوتکن»، زنان پیغمبر در خانه هایتان استقرار داشته باشید و بیرون نیایید. برای دخالت در امور مردم است چرا که می داند اگر بیایند جنگ جمل را ایجاد می کنند و قاتل علی(ع)می شوند، از این رو می گوید از خانه هایتان بیرون نیایید.
وی در این باره عنوان کرد: منظور «نحن اهل بیت النبوة» این بیت به معنای فضای نبوت پیغمبر اسلام(ص) است. ما اهل آن فضا هستیم، اهل جایی دیگر نیستیم، ما اهل آن بیتی هستیم که در سوره احزاب می گوید «یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا». پاکی کامل این است، با ارتباط با ما پاکی به دست آورید.
استاد انصاریان متذکر شد: چنین جایی محل ورود جبرئیل است. جبرئیل مگر هر کجا وارد می شود. در ایران در حال حاضر پنج شش تا کاخ داریم، کاخ گلستان، کاخ سعدآباد، کاخ نیاوران، کاخ دادگستری، کاخ ریاست جمهوری. میلیون ها سال هم بگذرد جبرئیل از بالای اینها هم عبور نمی کند، تا چه برسد به اینکه قدم در اینجاها بگذارد. جبرئیل جایی می رود که صددرصد پاک باشد، جبرئیل به خانه های ما کاری ندارد.
وی گفت: به جبرئیل می گویند زهرا(س) خوابش برده و بچه چهار پنج ماهه اش در گهواره گریه می کند، برو جبرئیل بشین گهواره حسین را بجنبان. وارد آن خانه می شود، وارد جایی می شود که گنجینه های علم خدا هستند.
این استاد حوزه بیان کرد: این اهل بیت(ع) ویژگی های خاص خود را دارند. امام حسین(ع) می دانست به کربلا بیاید کشته می شود، بچه هایش و یارانش هم کشته می شوند، زن و بچه اش اسیر می شوند. می دانست که غلط است با هفتاد نفر بخواهد با سی هزار نفر بجنگد. همه را می دانست اما آمد. چون پیغمبر(ص) به او فرمود: «انشاء الله ان یراک قتیلا»، حسین جان خدا دنبال شهادتت است. به امر خدا آمد، به الهام خدا آمد، به وحی خدا آمد.
استاد انصاریان با اشاره به شهادت امیرالمؤمنین(ع) نیز تصریح کرد: علی(ع) می دانست شب نوزدهم دارد به مسجد می رود. در مسجد ابن ملجم فرق سرش را می شکافد و منجر به شهادتش می شود. می دانست، اما علی(ع) به الهام خدا آمد، خداوند به او الهام کرد که علی جان فرصت ات تمام شده و من مشتاقم نزد من بیایی، بلند شو و به مسجد برو. در این جا علی(ع) نیز با کمال میل به مسجد آمد «و نحن معادن وحی الله».