کد خبر : ۸۶۲۲۰
تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۹:۲۴

ظلم ستیزی در سیره امام کاظم(ع)

روزی امام کاظم(ع) به «صفوان جمّال» می‌فرماید: تمام رفتار و کردارهایت زیباست به جز یک کار تو. صفوان از امام می‌خواهد تا آن کار ناپسند را معرفی کند و امام در پاسخ می‌فرمایند: کرایه دادن شترهایت به این مرد، یعنی هارون!
عقیق:سال‌ها زندان و تبعید و در نهایت شهادت در زندان برای امام کاظم(ع) نشانه محکمی از اوج ظلم ستیزی ایشان بود. سیره حضرت مانند تمامی اهل بیت(ع) و پیشوایان الهی(ع) مقابله با ظلم و فساد بود و برایشان فرق نداشت که اینها در رفتار فردی باشد یا رفتار حکومتی. حکومت نیز مرتباً برخوردهای بسیار سختی با ایشان نشان می‌داد و در نهایت زندان و شهادت خاتمه عمر مبارک ایشان شد. در این یادداشت به چند برخورد امام موسی کاظم(ع) در زمینه مبارزه با ظلم و فساد حکومتی می‌پردازیم.

زیر سؤال بردن تمامیت حکومت جور

مهدی عباسی، سومین خلیفه بنی العباس، در اقدامی توأم با عوام فریبی اعلام کرد که هر کس حقوقی بر گردن نظام حکومتی دارد، می‌تواند برای رسیدن به حق خود اقدام کرده و آن حق را مطالبه کند. مردم برای دریافت آن حقوق با درخواست‌های متفاوت مراجعه می‌کردند و او هم به گفته‌اش عمل می‌کرد.

در این میان، امام کاظم(ع) نیز برای این مسئله مراجعه کرد و خواستار حق ضایع شده خویش شد. خلیفه عباسی نیز از امام خواست تا حق ضایع شده خود را معرفی کند. حضرت در پاسخ فرمود: فدک! مهدی عباسی باز می‌پرسد: محدوده آن کجاست تا به تو برگردانم. در این هنگام امام هفتم ما شیعیان می‌فرماید: «حَدٌّ مِنْهَا جَبَلُ أُحُدٍ وَ حَدٌّ مِنْهَا عَرِیشُ مِصْرَ وَ حَدٌّ مِنْهَا سِیفُ الْبَحْرِ وَ حَدٌّ مِنْهَا دُومَةُ الْجَنْدَل؛ مرز اول آن کوه احد، مرز دوم آن عریش مصر، مرز بعدی آن دریای خزر و مرز دیگر آن سرزمین عراق است!» مهدی عباسی که ناراحت و متعجب شده بود؛ پرسید همه اینها؟ سپس امام فرمود: بله، تمام آنها! سپس خلیفه عباسی که آثار خشم و غضب در چهره‌اش نمایان شده بود؛ گفت: زیاد است باید فکر کنم.

در اصل در این ماجرا امام کاظم(ع) تمام حدود مملکت اسلامی را نام می‌برد و این نکته را علنی می‌سازد که تمام این حکومت غصبی و بر اثر تضییع حقوق اهل بیت علیهم‌السلام شکل گرفته و باید به صاحبان اصلی آن بازگردانده شود.

شکستن ادعای فضلیت هارونی

در سفر حج، هارون الرشید برای زیارت پیامبر اقدام می‌کند، جمعیت زیادی از اهالی مدینه و غیر آنها در مسجد النبی حضور داشتند. هنگامی که هارون روبه‌ روی قبر مطهر حضرت می‌رسد؛ اینگونه پیامبر را مورد خطاب قرار داده و زیارت می‌خواند: «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رَسولَ اللهِ یَابْن عَمّی اِفْتِخاراً عَلَى منْ حَوْلِهِ؛ سلام بر تو ای رسول خدا، ای فرزند عمویم، افتخاری برای من هستی نسبت به افرادی که اطرافت هستند.» هارون که از این زیارت بیشتر به دنبال فضیلت سازی برای خودش بود و می‌خواست مقام خود را به مردم معرفی کند.

در مقابل، امام کاظم(ع) نزدیک شد و اینگونه زیارت خواند: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللّهِ یا أَبَة؛ سلام بر تو ای رسول خدا، ای پدرم.» در این نوع زیارت کردن، حضرت نه تنها خشوع خود را نمایان ساخت؛ بلکه به هارون و همه جمعیت فهماند که در اطراف قبر رسول خدا(ص) هستند افرادی که بسیار بسیار از هارون نزدیکتر به پیامبرند. در اصل با این زیارت، بر فضیلت تراشی هارون خط بطلان کشید.

نامه به هارون

مردم نسبت به هفتمین پیشوای شیعیان یعنی امام کاظم(ع) اقبال بی‌نظیری داشتند و از تمام بلاد اسلامی برای ایشان وجوهات شرعی می‌فرستادند. مبارزات امام با ظلم و ستم نیز بر محبوبیت ایشان می‌افزود. این مهر و محبت مردمی، مورد حسادت حاکمان و فرمانداران بنی عباس می‌شد.

هارون که از قیام حضرت می‌ترسید؛ بالأخره دستور به دستگیری امام و زندانی کردن ایشان داد. اما امام از همان زندان نیز دست از مبارزه نکشید. حضرت از زندان نامه‌ای برای هارون می‌فرستد که زندگی هارون را بر هم زده و در نهایت کوتاهی، حاوی نکته مهمی برای تمام ستمگران است. حضرت چنین نوشتند: «أَنَّهُ‏ لَنْ‏ یَنْقَضِیَ‏ عَنِّی‏ یَوْمٌ‏ مِنَ‏ الْبَلَاءِ إِلَّا انْقَضَى عَنْکَ مَعَهُ یَوْمٌ مِنَ الرَّخَاءِ حَتَّى نَقْضِیَ جَمِیعاً إِلَى یَوْمَ لَیْسَ لَهُ انْقِضَاءٌ یَخْسَرُ فِیهِ الْمُبْطِلُون؛ هیچ روز سخت و پر محنتی بر من نمی‌گذرد، مگر اینکه روزی از راحتی و آسایش و رفاه تو کم می‌شود؛ امّا بدان که هر دو، رهسپار روزی هستیم که پایان ندارد و در آن روز، مفسدان و تبهکاران زیانکار و بیچاره خواهند بود.»

در این نامه، حضرت کاظم(ع) قیامت را یادآوری کرده و بیان داشتند که اگر در دنیا بر ظالمان آسان گرفته شود؛ پایان پذیر است و در نهایت تنها سرای ابدی، بهشت یا جهنم است که ظالمان و اهل باطل با قضاوت الهی، جهنمی خواهند شد.

ممانعت از کمک به ستمگران

یکی از راه‌های مبارزه حضرت با حکومت غاصب و ستمگر بنی عباس، ممانعت از کمک و حمایت شیعیان از بقای آن حکومت بود. یکی از دوستان امام «صفوان جمّال» بود. وی شترهای زیادی داشت و از کرایه دادن آنها به کاروان‌های تجاری و زیارتی، کسب درآمد می‌کرد. روزی امام کاظم(ع) به او می‌فرماید: «تمام رفتار و کردارهایت زیباست به جز یک کار تو» صفوان از امام می‌خواهد تا آن کار ناپسند را معرفی کند و امام در پاسخ می‌فرمایند: «إِکْرَاؤُکَ جِمَالَکَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ یَعْنِی هَارُون؛ کرایه دادن شترهایت به این مرد، یعنی هارون»

صفوان به امام عرض می‌کند: «به خدا سوگند! من آن را برای فسق، فجور، شکار و لهو کرایه ندادم، بلکه برای زیارت بیت‌الله اجاره داده‌‌ام. خودم هم آنها را همراهی نکردم و غلامم را با آنها فرستادم.

امام که در می‌یابد صفوان منظورش را درک نکرده، از او می‌پرسد: آیا دوست داری کرایه‌ات را بدهند؟ آیا دوست داری که زنده برگردند و کرایه تو را بپردازند؟

صفوان پاسخ هر دو پرسش را مثبت اعلام می‌کند. سپس امام به وی می‌فرماید: «فَمَنْ أَحَبَّ بَقاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ وَمَنْ کانَ مِنْهُمْ کانَ وَرَدَ النّار؛ هر کس زنده ماندن ستمگران را دوست داشته باشد، از آنان محسوب می‌شود و هر کس از آنان محسوب شود، داخل آتش خواهد شد.» مطمئناً با کمک نکردن به ظالمان، عمر حکومتی آنها هم زودتر به پایان می‌رسد و از این رو امام این اصل مهم را بیان کردند.

بنابراین، امام کاظم(ع) مانند دیگر ائمه اهل مبارزه با ستمگران بود و مانند آنها شهید راه ظلم ستیزی شد. کاری که اگر مسلمانان در پیش بگیرند هیچ ظالمی باقی نخواهد ماند و حکومت آنها یکی پس از دیگری نابود خواهد شد.

حضرت به همگان اثبات کرد که حتی از زندان هم می‌توان دست از مبارزه با ظلم و فساد بر نداشت و راه حق را رها نکرد.

ما که پیروان حضرتیم، باید با شناخت حاکمان جور و استعمارگران ستمگر در عصر خویش، به مبارزه با آنها بشتابیم و راه اهل بیت(ع) را ادامه دهیم؛ این است معنای تشیّع.
منبع:فارس

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین