عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۸۵۸۳
تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱۳۹۲ - ۰۷:۳۰
خداوندا! تو می دانی که همواره از تو درخواست می کردم جای خلوتی برای عبادت به من بدهی و تو اکنون چنین جائی برای من آماده کرده ای، پس حمد و سپاس تو را سزا است.

عقیق: در روایت آمده است که برخی از دیده بانانی که عیسی بن جعفر به آن حضرت گماشته بود، به او گزارش دادند که حضرت در دعای خود می گوید:« الهم انک تعلم انی کنت اسالک ان تفرغنی لعبادتک، اللهم و قد فعلت، فلک الحمد؛ خداوندا! تو می دانی که همواره از تو درخواست می کردم جای خلوتی برای عبادت به من بدهی و تو اکنون چنین جائی برای من آماده کرده ای، پس حمد و سپاس تو را سزا است. راوی گوید:

از آن پس هارون الرشید کسی را فرستاد که حضرت را از عیسی بن جعفر بگیرند و به فضل بن ربیع بسپارند. حضرت مدتی طولانی در زندان فضل بن ربیع ماند. هارون از او خواست که حضرت را به قتل برساند ولی او خودداری کرد و از هارون خواست که حضرت را به فضل بن یحیی برمکی بسپارد.

فضل بن یحیی او را گرفته در یکی از اطاقهای خانه اش جا داد و دیده بانانی بر آن حضرت گماشت.

امام کاظم(ع) شب و روز سرگرم عبادت و نماز و تلاوت قرآن بود و بیشتر روزها را روزه می گرفت. فضل بن یحیی که چنین دید، او را بیشتر گرامی داشت و وسائل آسایشش را فراهم نمود. خبر به گوش هارون رسید. نامه ای به فضل نوشت و او را از احترام کردم به امام بازداشت و دستور قتل حضرت را صادر کرد... .

به هر حال هارون از فضل بسیار نگران و خشمگین شد و حضرت را به سند بن شاهک ملعون سپرد. یحیی بن برمکی پدر فضل که خشم هارون را نسبت به فرزندش دیده بود، به دست و پا افتاد و نزد هارون رفته به او گفت که از پسرش  در گذرد و در مقابل خود یحیی وعده داد که امام را به قتل برساند. یحیی شتابان به بغداد آمد و دستور کشتن حضرت را به سندی بن شاهک زهری داد و او نیز انجام آن را به گردن گرفت. و بدینسان سندی بن شاهک زهری در غذای آن بزرگوار ریخته و به نزد او آورد. حضرت از آن غذا میل فرمود. اثر زهر را در بدن خویش احساس کرد و پس از سه روز از دنیا رفت. لعنت ابدی حق بر قاتلین آن امام مظلوم.


211008


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین