عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

عقیق به منظور بهره مندی ذاکرین اهل بیت (ع)منتشر می کند
به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت امام هادی (ع)عقیق تعدادی از اشعار آیینی را به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت منتشر می کند:
سرویس شعر آیینی عقیق : به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت امام هادی (ع)عقیق تعدادی از اشعار آیینی را به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت منتشر می کند:


مهدی رحیمی:

امامی که از انوارش قیامت می شود معنا

اگر هادی ست از اسمش هدایت می شود معنا

صبوری جلوه می گیرد اگر یک گوشه بنشیند

اگر برخیزد از جایش شجاعت می شود معنا

عرق از روی پیشانیش اگر بر روی آب افتد

از آن یک قطره دریای طهارت می شود معنا

کسی که حلقه ی وصل محمد با محمد شد

علی هم گر شود با او رسالت می شود معنا

علیِّ چارمین وقتی که خود جد محمد شد

برای شیعه اش قطعا ولایت می شود معنا

علیِّ آخرین یعنی که بعد از حیدر کرّار

امامت در امامت در امامت می شود معنا

نه اینکه کور بینا گردد و از جا به پا خیزد

فقط با بردن نامش شفاعت می شود معنا

برای جامعه از یک فراز«جامعه» بی شک؛

دیانت می شود پیدا، سیاست می شود معنا

علیِّ دیگری هم برده شد در بزم«مِی»این بار؛

به سامرّا به جای شام غربت می شود معنا

گریز روضه دارد می رود در بزم«مِی» وقتی؛

میان تشت، خورشید قیامت می شود معنا

حسابش را بکن مستی بگیرد چوب در دستی

دراین حالت برای ضربه سرعت می شود معنا

دوچندان می شود در حالت مستی توان فرد

بدین ترتیب دربرخورد شدت می شود معنا

وَ دربرخوردها یک روز هم آیینه بر در خورد

شکستن بعد از آن برخورد راحت می شود معنا

یکی ازدست،آن یک از در و آن دیگر از دیوار

فقط سیلی براین صورت سه صورت می شود معنا


میلاد عرفان پور:

گفت:« سُرّ من رَای»، ترجمان «سامرا»ست

من ولی دلم گرفت...این حرم چه آشناست

چون نجف، شکوهمند چون مدینه، رازدار

داستان آن ولی داستان کربلاست...

ماهِ تا ابد تمام! السلام یا امام!

ذکر ما علی الدّوام ، گریه های بی صداست

آنچه بر زبان ماست ، نام مهربان توست

آنچه بر زبان توست ، اسم اعظم خداست

از زمان کودکی، در پی ات دویده ایم

از همه شنیده ایم، گرد راه تو شفاست

باغ هایی از بهشت ، گوشه ی عبای توست

این عبای مصطفی، این عبای مرتضی ست

مجلس شراب را چشم تو به هم زده ست

چشم تو هنوز هم ، مستی مدام ماست

ما شهید می شویم، روسفید می شویم

روزگار، بی وفا ... عاشق تو باوفاست

ای هدایت نجیب! آسمانی غریب!

مضطریم و منتظر ، یادگار تو کجاست؟



محسن حنیفی:
همراه با زیارت زیبای جامعه

در هر فراز نام تو را ذکر میکنم

"یا إهدنا الصراط"ِ نماز مقربین

در هر نماز نام تو را ذکر میکنم

 

حتی مسیحیان به دمت معتقد شدند

وقتی مسیح نذر تو کرد و شفا گرفت

دیشب مریض خانه ی ما با وساطتت

شد رو به راه ، تذکره ی کربلا گرفت

 

پیچیده سوز ناله ی تو بین قرن ها

آهت اثر نمود و جهان پر شراره شد

با پاره پاره ی جگرت این غزل گریست

با خون دل نوشته شد و چارپاره شد

 

بالا سر تو ضامن آهو کشید آه

بر جمع سوگوار تو آهو اضافه شد

از روی درد ناله زدی: وای مادرم

کم شد ز سینه درد و به پهلو اضافه شد

 

روز دوشنبه زهر و مغیره یکی شده *

با تازیانه بر جگرت حمله ور شدند

روز دوشنبه داغ دلت باز تازه شد

یادآور مصیبت دیوار و در شدند

 

گر چه به روی سینه ی تو زهر پا گذاشت

دور و بر تو خولی و شمر و سنان نبود

گر چه به تو تعارف جام شراب شد

دیگر خبر ز طشت و لب و خیزران نبود

 

از قتلگاه کرببلا سر در آورد

هر کس که کرد مرثیه خوانیِ قتل تو

یک تا دوازده... همه را شمر کشته است

آن ضربه ی دهم شده بانی قتل تو



رضا اسماعیلی :

می‌ خواهم امشب بگویم، شعری برای نگاهت

یك سوره رحمت بخوانم، از مصحف روی ماهت

می ‌خواهم امشب بگردم، دور كرامات چشمت

احرام عرفان ببندم، با زائران نگاهت

می ‌خواهم امشب خدا را، در عرش چشمت ببینم

ای كهكشان هدایت ! در پرتو مهر و ماهت

پشت دلم را شکسته ، تشریف داغ غیورت

چشم یتیمم نشسته ، در كوچه ی غم به راهت

ای عصمت سبز و روشن ! تزویر شب پرپرت كرد

آیینه‌ها را سرودی، این است تنها گناهت

لرزید اركان هستی ، وقت نزول غم تو

ترسم بگیرد جهان را ، یك روز طوفان آهت

ای هادی نسل آدم ، ای وارث اسم اعظم !

منظور هستی تو هستی ، آیات قرآن گواهت

«هل من...» بگو تا به عشقت ، لبیك غیرت بگویم

مهدی رحیمی:

امامی که از انوارش قیامت می شود معنا

اگر هادی ست از اسمش هدایت می شود معنا

صبوری جلوه می گیرد اگر یک گوشه بنشیند

اگر برخیزد از جایش شجاعت می شود معنا

عرق از روی پیشانیش اگر بر روی آب افتد

از آن یک قطره دریای طهارت می شود معنا

کسی که حلقه ی وصل محمد با محمد شد

علی هم گر شود با او رسالت می شود معنا

علیِّ چارمین وقتی که خود جد محمد شد

برای شیعه اش قطعا ولایت می شود معنا

علیِّ آخرین یعنی که بعد از حیدر کرّار

امامت در امامت در امامت می شود معنا

نه اینکه کور بینا گردد و از جا به پا خیزد

فقط با بردن نامش شفاعت می شود معنا

برای جامعه از یک فراز«جامعه» بی شک؛

دیانت می شود پیدا، سیاست می شود معنا

علیِّ دیگری هم برده شد در بزم«مِی»این بار؛

به سامرّا به جای شام غربت می شود معنا

گریز روضه دارد می رود در بزم«مِی» وقتی؛

میان تشت، خورشید قیامت می شود معنا

حسابش را بکن مستی بگیرد چوب در دستی

دراین حالت برای ضربه سرعت می شود معنا

دوچندان می شود در حالت مستی توان فرد

بدین ترتیب دربرخورد شدت می شود معنا

وَ دربرخوردها یک روز هم آیینه بر در خورد

شکستن بعد از آن برخورد راحت می شود معنا

یکی ازدست،آن یک از در و آن دیگر از دیوار

فقط سیلی براین صورت سه صورت می شود معنا


میلاد عرفان پور:

گفت:« سُرّ من رَای»، ترجمان «سامرا»ست

من ولی دلم گرفت...این حرم چه آشناست

چون نجف، شکوهمند چون مدینه، رازدار

داستان آن ولی داستان کربلاست...

ماهِ تا ابد تمام! السلام یا امام!

ذکر ما علی الدّوام ، گریه های بی صداست

آنچه بر زبان ماست ، نام مهربان توست

آنچه بر زبان توست ، اسم اعظم خداست

از زمان کودکی، در پی ات دویده ایم

از همه شنیده ایم، گرد راه تو شفاست

باغ هایی از بهشت ، گوشه ی عبای توست

این عبای مصطفی، این عبای مرتضی ست

مجلس شراب را چشم تو به هم زده ست

چشم تو هنوز هم ، مستی مدام ماست

ما شهید می شویم، روسفید می شویم

روزگار، بی وفا ... عاشق تو باوفاست

ای هدایت نجیب! آسمانی غریب!

مضطریم و منتظر ، یادگار تو کجاست؟



محسن حنیفی:
همراه با زیارت زیبای جامعه

در هر فراز نام تو را ذکر میکنم

"یا إهدنا الصراط"ِ نماز مقربین

در هر نماز نام تو را ذکر میکنم

 

حتی مسیحیان به دمت معتقد شدند

وقتی مسیح نذر تو کرد و شفا گرفت

دیشب مریض خانه ی ما با وساطتت

شد رو به راه ، تذکره ی کربلا گرفت

 

پیچیده سوز ناله ی تو بین قرن ها

آهت اثر نمود و جهان پر شراره شد

با پاره پاره ی جگرت این غزل گریست

با خون دل نوشته شد و چارپاره شد

 

بالا سر تو ضامن آهو کشید آه

بر جمع سوگوار تو آهو اضافه شد

از روی درد ناله زدی: وای مادرم

کم شد ز سینه درد و به پهلو اضافه شد

 

روز دوشنبه زهر و مغیره یکی شده *

با تازیانه بر جگرت حمله ور شدند

روز دوشنبه داغ دلت باز تازه شد

یادآور مصیبت دیوار و در شدند

 

گر چه به روی سینه ی تو زهر پا گذاشت

دور و بر تو خولی و شمر و سنان نبود

گر چه به تو تعارف جام شراب شد

دیگر خبر ز طشت و لب و خیزران نبود

 

از قتلگاه کرببلا سر در آورد

هر کس که کرد مرثیه خوانیِ قتل تو

یک تا دوازده... همه را شمر کشته است

آن ضربه ی دهم شده بانی قتل تو



رضا اسماعیلی :

می‌ خواهم امشب بگویم، شعری برای نگاهت

یك سوره رحمت بخوانم، از مصحف روی ماهت

می ‌خواهم امشب بگردم، دور كرامات چشمت

احرام عرفان ببندم، با زائران نگاهت

می ‌خواهم امشب خدا را، در عرش چشمت ببینم

ای كهكشان هدایت ! در پرتو مهر و ماهت

پشت دلم را شکسته ، تشریف داغ غیورت

چشم یتیمم نشسته ، در كوچه ی غم به راهت

ای عصمت سبز و روشن ! تزویر شب پرپرت كرد

آیینه‌ها را سرودی، این است تنها گناهت

لرزید اركان هستی ، وقت نزول غم تو

ترسم بگیرد جهان را ، یك روز طوفان آهت

ای هادی نسل آدم ، ای وارث اسم اعظم !

منظور هستی تو هستی ، آیات قرآن گواهت

«هل من...» بگو تا به عشقت ، لبیك غیرت بگویم

مولای من ! كو حسینت ؟ كو كربلا و سپاهت ؟

من عاشقی بی ‌پناهم ، شبگرد گم كرده راهم

مِهر دَهُم، هادی عشق ! كو آفتاب پناهت ؟

با لهجه ی شرقی غم، امشب تو را گریه كردم

مولای من ! این « غزل ـ غم » تقدیم داغ نگاهت






 مولای من ! كو حسینت ؟ كو كربلا و سپاهت ؟

من عاشقی بی ‌پناهم ، شبگرد گم كرده راهم

مِهر دَهُم، هادی عشق ! كو آفتاب پناهت ؟

با لهجه ی شرقی غم، امشب تو را گریه كردم

مولای من ! این « غزل ـ غم » تقدیم داغ نگاهت




منبع :صفحه شاعران ،شعر شاعر،حسینیه


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین