بشـریت، مرهون حضرت فاطمه زهرا
بوسه بر دست فاطمه زهرا از طرف پیامبر را، هرگز نباید حمل بر یک معنای عاطفی کرد. این خیلی غلط و خیلی حقیر است اگر ما خیال کنیم که چون دخترش بود و دوسـتش میداشت، دستش را میبوسید.
عقیق: فیوضات فاطمة زهرا سلاماللهعلیها به مجموعة کوچکی که در مقابل مجموعة انسانیت، جمع محدودى به حسـاب میآید، منحصر نمیشـود. اگر با یک دید واقعبین و منطقى نگاه کنیم، بشـریت، یکجا مرهون فاطمة زهرا سـلاماللهعلیها اسـت و این گزاف نیسـت؛ حقیقتى است. همچنانکه بشریت مرهون اسلام، مرهون قرآن، مرهون تعلیمات انبیا و پیامبر خاتم صلیاللهعلیهوآلهوسلم است.
در همیشة تاریخ اینطور بوده، امروز هم همینطور است و روز بهروز نور اسلام و معنویت فاطمة زهرا سـلاماللهعلیها آشکارتر خواهد شد و بشریت آن را لمس خواهد کرد... ایـن خیـر کثیری که خداوند متعال در سـورة مبارکـة کوثر مژده آن را بـه پیامبر اکرم داد و فرمود: «إنّا اَعطَیناکَ الکَوثَر»[1] ـ که تأویل آن، فاطمة زهرا سـلاماللهعلیها اسـت ـ درحقیقت مجمع همة خیراتی اسـت که روزبه روز از سرچشمه دین نبوی، بر همه بشریت و بر همه خلایق فرو میریزد. خیلیها سـعی کردند آن را پوشیده بدارند و انکار کنند، اما نتوانستند؛ «وَاللهُ مُتِمُّ نُورِه وَ لَو کَرِهَ الکافِرون»[2] .[3]
در روایتى خواندم که درخشـندگى فاطمة زهرا سـلامالله علیها باعث میشـود تا چشـمان کرّوبیانِ ملأِ اعلـى خیره شـود: «زَهَرَ نُورُهَا لِمَلائِکَةِ السّماء»[4] بـراى آنها میدرخشـد. ما از این درخشـندگى چه استفادهاى بکنیم؟ ما باید از این ستاره درخشان، راه به سوى خدا و راهِ بندگى را که راه راسـت اسـت و فاطمه سـلاماللهعلیها پیمود و به آن مدارج عالى رسید، پیدا کنیم.[5]
شـما ببینید آن حضرت چگونه زندگى کرده اسـت! تا قبل از ازدواج که دخترکی بود با آن پدرِ به این عظمت، کارى کرد که کنیهاش را «اُمُّ اَبیها»[6]، مادرِ پدر، گذاشـتند. در آن زمان، پیامبر رحمـت و نـور، پدیدآورنده دنیاى نو و رهبر و فرماندة عظیـم آن انقلاب جهانى ـ انقلابى که باید تا ابد بماند ـ در حال برافراشـتن پرچم اسـلام بود. بىخود که نمیگویند امّ ابیها. نامیدن آن حضرت به این کنیه، به دلیل خدمت و کار و مجاهدت و تلاش اوست. آن حضرت چه در دوران مکه، چه در دوران شِـعبِ ابیطالب ـ با آنهمه سختیها که داشت ـ و چه آنهنگام که مـادرش خدیجه از دنیا رفت و پیغمبر را تنها گذاشـت، در کنـار و غمخوارِ پدر بود. دلِ پیغمبر در مـدت کوتاهى بـا دو حادثه وفات خدیجه و وفات ابیطالب شکسـت. به فاصله کمى این دو شـخصیت از دسـت پیغمبر رفتند و پیغمبر احسـاس تنهایی کرد. فاطمه سـلامالله علیها در آن روزها قد برافراشت و با دستهاى کوچک خود غبار محنت را از چهرة پیغمبر زدود. امابیها؛ تسلّىبخش پیغمبر. این کُنیَت از آن ایام نشأت گرفت.[7] حادثة خیلى عجیبى است؛ یعنى پیامبر تنهاى تنها شد... فاطمة زهرا سلاماللهعلیها مثل یک مادر، مثل یک مشـاور، مثل یک پرسـتار براى پیامبر بوده اسـت. آنجا بوده که گفتند فاطمه امّ ابیها، مادرِ پدرش، است. این مربوط به آنوقت است؛ یعنى وقتى که یک دختر شش، هفت سـاله اینگونه بوده است... این، احساس مسـؤولیت اسـت. آیا این نمیتواند براى یک جوان الگو باشـد، که نسبت به مسائل پیرامونى خودش زود احساس مسؤولیت و احساس نشاط کند؟ آن سرمایه عظیمِ نشاطى را که در وجود اوست، خرج کند، براى اینکه غبار کدورت و غم را از چهره پدرى که مثلاً حدود پنجاه سال از سـنش میگذرد و تقریباً پیرمردى شده است، پاک کند. آیا این نمیتواند براى یک جوان الگو باشد؟ این خیلى مهم است.[8]
بوسه پیامبر بر دستان فاطمه
آنوقت در چنین دنیایی، پیامبر اکرم دختری تربیت میکند که این دختر، شایستگی آن را پیدا میکند که پیامبر خدا بیاید دست او را ببوسد! بوسه بر دست فاطمة زهرا از طرف پیامبر را، هرگز نباید حمل بر یک معنای عاطفی کرد. این خیلی غلط و خیلی حقیر است اگر ما خیال کنیم که چون دخترش بود و دوسـتش میداشت، دستش را میبوسید. مگر شخصیتی به آن ارجمندی، آن هم با آن عدل و حکمتی که در پیامبر هسـت و اتکایش به وحی و الهام الهی اسـت، خم میشـود و دست دخترش را میبوسـد؟ نه، این یک چیز دیگر و یک معنای دیگری است؛ این حاکی اسـت که این دختر جوان، این زنی که وقتی از دنیا رفته، بین هجده سـال تا بیستوپنج سـال سن داشته[9] اصلاً در اوج ملکوت انسانی قرار داشته و یک شخص فوقالعاده بوده است. این، نگرش اسلام به زن است.[10]
جهاد آن بزرگـوار در میدانهاى مختلف، یک جهاد نمونه اسـت. در دفاع از اسـلام؛ در دفاع از امامت و ولایت؛ در حمایت از پیغمبر؛ در نگهدارىِ بزرگترین سردار اسلام، یعنى امیرالمؤمنین که شوهر او بود. فاطمة زهرا سلاماللهعلیها با آن عظمت و جلالت، در محیط خانه، یک همسر و یک زن است؛ آنگونه که اسلام میگوید.[11]
اما مقام معنوى این بزرگوار، نسبت به مقام جهادى و انقلابى و اجتماعى او، باز به مراتب بالاتر اسـت. فاطمة زهرا به صورت، یک بشـر و یک زن، آن هم زنى جوان اسـت؛ اما در معنا، یک حقیقت عظیم و یک نور درخشان الهى و یک بنده صالح و یک انسان ممتاز و برگزیده است.
کسى است که رسول اکرم به امیرالمؤمنین علیهماالسلام فرمود: «یا عَلِیُّ أنتَ إمامُ اُمّتی وَ خَلیفَتی عَلَیها بَعدی وَ أنتَ قائِدُ المُؤمِنینَ إلَى الجَنّةِ وَ کَأنّی أنظُرُ إلَى ابنَتی فَاطِمَةَ قَد أقبَلَتْ یَومَ القِیامَةِ عَلَى نَجِیبٍ مِن نُورٍ عَن یَمینِها سَبعُونَ ألفَ مَلَکٍ وَ عَن یَسارِها سَبعُونَ ألفَ مَلَکٍ وَ بَینَ یَدَیها سَبعُونَ ألفَ مَلَکٍ وَ خَلفَها سَبعُونَ ألفَ مَلَکٍ تَقُودُ مُؤمِناتِ اُمّتی إلَى الجَنّة»[12] یعنى در روز قیامت، امیرالمؤمنین مردان مؤمن را، و فاطمة زهرا زنان مؤمن را به بهشت الهى راهنمایی میکنند. او، عِدل و همپایه و همسـنگ امیرالمؤمنین اسـت. آن کسى که وقتى در محراب عبادت میایسـتاد، هزاران فرشته مقرب خدا، به او خطاب و سلام میکردند و تهنیت میگفتند و همان سخنى را بیان میکردند که فرشتگان، قبلاً به مریم اطهر گفته بودند؛ عرض میکردند: «یا فاطمةُ إنّ اللهَ اصطَفاکِ وَ طَهّرَکِ وَ اصطَفاکِ عَلى نِساءِ العالَمِین».[13] این، مقام معنوى فاطمة زهراست.
زنى، آن هم در سنین جوانى، از لحاظ مقام معنوى به جایی میرسد که بنابر آنچه که در بعضى از روایات است، فرشتگان با او سخن میگویند و حقایق را به او ارائه میدهند. «محدّثه» است؛ یعنى کسى است که فرشتگان با او حدیث میکنند و حرف میزنند. این مقام معنوى و میدان وسیع و قلّه رفیع، در مقابل همه زنهاى آفرینش و عالم است. فاطمة زهرا در قلّه این بلنداى عظیم ایستاده و به همه زنان عالم خطاب میکند و آنها را به پیمودن این راه دعوت مینماید.[14]
برگرفته از کتاب انسان 250 ساله؛ اثر مقام معظم رهبری
پی نوشت:
[1] - سورة مبارکة کوثر ، آیة 1 ؛ همانا ما به تو خیر کثیر عطا کردیم.
[2] - سورة مبارکة صف ، آیة 8 ؛ ولى خدا کاملکنندة نور خویش است، هر چند کافران خوش نداشته باشند.
[3] - بیانات رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای در تاریخ 5/10/1370
[4] - بحارالانوار ، ج 43 ، ص 173 ؛ نور او براى ملائکة آسمان [نظیر نور ستارگان از براى اهل زمین] میدرخشد.
[5] - بیانات در تاریخ 3/9/1373
[6] - بحارالانوار ، ج 3 ، ص 16 ؛ کنیههاى حضرت زهراء عبارت است از: ام الحسن، ام الحسین، ام المحسن، ام الائمه و ام أبیها..
[7] - بیانات در تاریخ 3/9/1373
[8] - بیانات در تاریخ 7/2/1377
[9] - بنا به اختلاف در تاریخ ولادت ایشان
[10] - بیانات در تاریخ 4/10/1370
[11] - بیانات در تاریخ 25/9/1371
[12] - بحارالانوار ، ج 43 ، ص 24 ؛ اى على! تو امام این امّت و خلیفة بر آنها بعد از من هستى، و تو هدایتکنندة مؤمنان به سوى بهشت خواهى بود. و گویی دخترم فاطمه را میبینم که در روز قیامت بر شترى از نور سوار است و در طرف راست، چپ، پیشِ رو و پشت سر وى، هرکدام، هفتاد هزار فرشته قرار دارند و او زنان مؤمن امّت را بهسوى بهشت راهنمایی میکند.
[13] - بحارالانوار ، ج 3 ، ص 24 ؛ ای فاطمه! خداوند تو را برگزیده، و از همه پلیدیها پاک نموده و بر زنان عالمیان برترى داده است.
[14] - بیانات در تاریخ 26/10/1368
محمد عینیزاده موحد
منبع:فارس