۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۵ : ۰۴
عقیق: مراسم عزاداری ایام فاطمیه اول با سخنرانی حجت الاسلام مسعود عالی ، مداحی حاج امیر عباسی و حاج امیر محرابی در هیئت محبان الرضا (ع) بقعه شیخ طرشتی برگزار شد .
در ادامه گزیده ای از سخنان حجت الاسلام عالی را بخوانید:
یک سوالی همیشه در این ایام ذهن ها را مشغول می کند، و آن سوال این است که چرا وقتی در تاریخ شیعه و سنی نوشته اند که پیامبر(ص) وقتی می خواست وضو بگیرد ترشحات آب وضواش را مردم می گرفتند و متبرک می کردند، چرا همین مردم ترشحات آب وضو را اینگونه می گرفتند اما همین ها پاره تن پیغمبر(ص) را رها کردند و او را یاری نکردند؟
مدت زیادی بعد از رحلت پیغمبر(ص) نگذشته بود که بگوییم یادشان رفت. این سوال اصلا نه برای حضرت زهرا(س) که برای همه ائمه است که چرا همیشه اینها غریب و تنها بودند. این ها معمولا غریب و مظلوم بودند، واقعا علت چیست؟ همه هم از اینها پاکی و خوبی دیده بودند، اما چرا اینگونه بودند؟ این سوال فقط یک سوال تاریخی نیست، بلکه سوال زمان خود ما هم هست، الان هم یک غریب دیگری وجود دارد و آن امام زمان(عج) است که امام باقر(ع) می فرماید: فرزند ما کسی است که طرد شده است و کسی تحویلش نگرفته است.
این سوال برای همین الان هم است که چرا اینگونه است. چه شد که مردم آن زمان اولیا و بزرگانشان را تنها گذاشتند ؟
من اجازه می خواهم به عنوان شروع این بحث در این شب ها یک داستان بسیار زیبای قرآنی را مرور کنم. در سوره کهف داستان حضرت موسی و خضر ذکر شده است . در این سوره سه داستان در وجود دارد.یکی از این ها داستان حضرت موسی و خضر است و می خواهم یک مروری با هم داشته باشیم. در روایات است که وقتی به حضرت موسی تورات داده شد، یک عُجبی بر حضرت موسی(ع) وارد شد، البته آن عُجب زمین تا آسمان با ما فرق دارد. خداوند به جبرئیل خطاب کرد به داد موسی برسید قبل از اینکه هلاک بشود. انسان گاهی ناخودآگاه از خداوند طلبکار می شود و دست خودش هم نیست. البته هرکسی در حد ظرفیت خودش.
ما گاهی به جایی می رسیم که از خداوند طلب کار می شویم، در صورتی اگر نماز بنده حقیر را با نماز حضرت سلمان سنجند اصلا او را مواخذه می کنند و به پایش گناه می نویسند که این چه نماز غفلت کارانه ای است؟ حالا من نمی گوییم این کار را هم نکنیم اما می گویم حداقل دیگر طلب کار نشویم از خداوند که من این کار را کرده ام من آن کار را کرده ام.
در روایات داریم که حضرت ایوب برای تمام بلاهایی که بر ایشان نازل می شدخدا را شکر می کرد الا یک بلا که مردم پشت سرش حرف می زدند که خداوند حتما گناهی از او دیده است که او را مبتلا به این بلاها کرده است. حضرت ایوب به خداوند گفت که خدایا من این را نمی توانم تحمل کنم که خداوند فرمودند: یا ایوب بلاهای قبلی را هم که شکر کردی ما توفیقش را به تو داده ایم خودت باعث نبودی الان دچار عُجب شدی.
امام حسین(ع) در دعای عرفه یک جمله ای دارد که بسیار زیبا است، می فرماید: خدایا منم آن کسی که خوبی هایش هم بدی است، چه برسد به بدی هایش. اگر خداوند مو را از ماست بیرون بکشد آن وقت نماز ما واقعا چگونه است. خداوند رحمت کند شهید مدنی را، ایشان فوق العاده شجاع و با اخلاق بود که شهید نواب و دیگران از او شجاعت را یاد گرفتند. یک شب قدر در تبریز همه مردم در مصلی جمع بودند، ایشان همان ابتدا که آمد صحبت کرد با گریه، گفت: مردم شما همه تان از من بهترید، چون شما آمدید از گناهانتان استغفار کنید این معلوم است که اعمال خوب دارید، اما من آمدم از اعمال خوبم استغفار کنم.
یک روایتی است در اصول کافی و عجیب روایتی است، پیغمبر(ص) از قول خداوند فرمودند که خداوند میفرماید: بعضی از بندگان من خیلی پرتلاش و اهل ریاضت هستند و هر شب برای نماز شب برای من بلند می شوند، بعد خداوند می فرمایند: این بندگان من کم کم دچار غرور می شوند، نه اینکه به زبان بگوید ته دلش می آید و ناخودآگاه می گوید، خداوند می گوید یکی دو شب من او را به خواب می اندازم، و بعد شروع می کند خشمگینانه بر خودش سرزنش کردن، که این چه بندگی است که من می کنم، خداوند می فرماید: من او را به خواب انداختم تا او غرورش از بین برود. او خیال می کرد که دارد به من نزدیک می شود در حالی که با عُجب و غرور داشت دور می شد و من برای اینکه بخواهم نگهش دارم او را به خواب انداختم.
گاهی موقع ها نماز را قبول نمی کنند بلکه این آه شما را قبول می کنند. حساب های خداوند با حساب های ما کاملا فرق دارد، ما یک جاهایی که فکر می کنیم وصل هستیم قطع هستیم و یک جاهایی که فکر می کنیم قطع هستیم وصل هستیم. برخی ها هم فکر می کنند قطع هستند رویشان نمی شود با خداوند حرف بزنند ولی می بینی که همین الان تو وصل هستی به خداوند.
در کوی ما شکسته دلی می خرند و بس، کسی که دلش بشکند و دچار غرور نباشد را می خرند.