عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۸۳۶۸۴
تاریخ انتشار : ۰۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۲:۴۴
در گرامیداشت فقیه مجاهد آیت الله سید ابراهیم خسروشاهى(ره)
آیت الله خسروشاهى، وقتى با فدائیان اسلام و سپس با امام آشنا مى شوند، شجاعانه و عاشقانه در وادى مبارزه با رژیم طاغوت قدم گذارند و براى افشاى چهره واقعى رژیم پهلوى قدم بردارند و براى افشاى چهره واقعى رژیم طاغوت از هیچ کوششى دریغ نکنند.
عقیق:آیت الله سیدابراهیم خسروشاهى که شاگرد بزرگانى چون شیخ عباس تهرانى، علامه طباطبایى و امام راحل بودند، روز دوم بهمن ماه دار فانى را وداع گفت. این عالم فقید بزرگوار که تیرماه سال جارى به منظور زیارت بارگاه مطهر حضرت على بن موسى الرضا(ع) به مشهد سفر کرده بود، به هنگام اداى فریضه نماز، دچار سانحه و شکستگى از ناحیه لگن شد و در بیمارستان رضوى مشهد بسترى شد.

حضرت آیت الله خامنه اى رهبر معظم انقلاب در پیامى درگذشت عالم پارسا وسالک الى الله، مرحوم آیت الله آقاى حاج سیدابراهیم خسروشاهى(ره) را به شاگردان و ارادتمندان و به ویژه به خاندان و بازماندگان مکرّم ایشان تسلیت گفتند.
در پیام تسلیت رهبر انقلاب آمده است: بسم الله الرحمن الرحیم. درگذشت عالم پارسا وسالک الى الله، مرحوم آیت الله آقاى حاج سیدابراهیم خسروشاهى(ره) را به شاگردان و ارادتمندان و به ویژه به خاندان و بازماندگان مکرّم ایشان تسلیت عرض می کنم. این عالم بزرگوار، از شاگردان قدیم حضرت امام خمینى و علّامه ى طباطبائى اعلى الله مقامهما و از مستفیدانِ سلوک معنوى در محضر بزرگان اخلاق و معرفت، و خود، آراسته به پرهیزگارى و پارسائى بود. از خداوند رحمت و مغرفت و علوّ درجه براى ایشان مسألت مى کنم. سیدعلى خامنه اى 2 بهمن 1395


* نگاهى کوتاه به زندگى پر برکت آیت الله سید ابراهیم خسروشاهى
آیت الله سید ابراهیم خسروشاهى در سال 1303 در کرمانشاه به دنیا آمد، پدرش سیدهاشم فرزند حاج سیدجعفر از متدینین خسروشاه (خسروشهر)، در مسیر سفر زیارت عتبات عالیات رحل اقامت در کرمانشاه مى افکند، بعد از این که همسرش فوت مى کند، با خانواده اى یزدى الاصل، وصلت مى کند. آیت الله خسروشاهى ثمره این ازدواج مبارک است. پدر براى این که به روایت «در فتنه هاى آخرالزمان به قم پناه ببرید» عمل کرده باشد، به قم مهاجرت مى کند و زمانى که آیت الله خسروشاهى 8-7 ساله بوده از دنیا مى رود.
پس از فوت پدر، کودکى آیت الله خسروشاهى، به سرپرستى مادر به سختى سپرى مى شود. حتى تصور وضعیت نابسامان معیشتى خانواده بى سرپرست در روزگارى که مردم بسیارى در سختى به سر مى بردند دشوار است، حتى حمایت عمویشان نمى تواند کمبودهاى اقتصادى خانواده ایشان را جبران کند و آیت الله خسروشاهى در اثر سوءتغذیه به بیمارى هایى دچار مى شود که تا سن تکلیف او را رها نمى کند.
در عنفوان جوانى تقدیرى مبارک او را به محضر مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس تهرانى مى کشاند. وى فریفته اخلاق و جاذبه هاى معنوى آیت الله شیخ عباس تهرانى مى شود و میل به طلبگى در او شدت مى یابد و با این که از سختى هاى زندگى طلبگى و مشکلات طلبه ها و حوزه هاى علمیه با خبر است با تنى چند از دوستانش خدمت آن بزرگوار می رسند و از ایشان مى خواهند که دروس حوزوى را در محضرش آغاز کنند. آیت الله حاج شیخ عباس تهرانى که از شاگردان برجسته حاج شیخ عبدالکریم حائرى به شمار مى رفته، دروس مقدماتى حوزه را براى این گروه کوچک تدریس مى کنند.
نکته قابل توجه در زندگى ایشان این که مرحوم حاج شیخ عباس تهرانى که تلاش هایش در مبارزه با رضاخان سرانجامى نداشته، شاگردانش را از وضعیت ناهنجار اجتماعى آن دوره و ستم هاى رضاخانى آگاه مى سازد، به طورى که آیت الله خسروشاهى در خواب هم رویاى سرنگونى رضاخان را مى بیند.
این پیشینه باعث مى شود که آیت الله خسروشاهى، وقتى با فدائیان اسلام و سپس با امام آشنا مى شوند، شجاعانه و عاشقانه در وادى مبارزه با رژیم طاغوت قدم گذارند و براى افشاى چهره واقعى رژیم پهلوى قدم بردارند و براى افشاى چهره واقعى رژیم طاغوت از هیچ کوششى دریغ نکنند. در دوران مبارزه به شدت شیفته امام خمینى(ره) مى گردند.
در مدرسه فیضیه با علامه طباطبایى آشنا مى شوند و رابطه شان به دوستى نزدیکى مى انجامد تا آن جا که علامه به ایشان مى فرمایند: «تو در قلب ما جاى دارى.»
هم چنین آیت الله خسروشاهى در جلسات تفسیر و اخلاق ایشان شرکت مى کنند و از اعضاى پر و پا قرص محفل ایشان به شمار مى روند. در این راستا، سبب آشنایى آیت الله جوادى آملى با علامه طباطبایى مى شوند. در دهمین سالگرد وفات علامه طباطبایى از شیوه علامه در تفسیر قرآن با قرآن دفاع مى کنند و بیان مى کنند که شیوه ایشان برگرفته از روایات اهل بیت(ع) است و تفسیر به رأى نمى باشد.
به مجلس درس فقه آیت الله بروجردى راه مى یابند و از آن جا وارد جرگه اصحاب جامع الاحادیث مى شوند. دروس خارج اصول را نزد مرحوم عبدالجواد اصفهانى شاگردى مى کنند و در بحث هاى فقهى منزل مرحوم آیت الله گلپایگانى به همراه بزرگانى چون مرحوم آیت الله شیخ على پناه اشتهاردى و مرحوم آیت الله مشکینى حاضر مى شوند.
به اشاره آیت الله گلپایگانى براى تبلیغ به کرمانشاه مى روند این هجرت در پى درخواست آقاى حاج غلامحسین صاحب براى روحانى مورد اطمینان و قابل اعتماد از آیت الله گلپایگانى صورت مى گیرد. اولین سفر تبلیغى خود را به راهنمایى مرحوم آیت الله بهاءالدینى در صرم خورآباد قم مى گذرانند و بانى مسجد آن جا مى شوند.
بعد از محرم 42 که به خاطر سخنرانى اش در عاشورا در کرمانشاه به شهربانى احضار شده اند، براى فرار از آزار و اذیت هاى سازمان امنیت و به عشق امام خمینى، رهسپار نجف مى شوند. ضمن حضور در درس امام خمینى از محضر مرحوم سیدعبدالاعلى سبزوارى در درس خارج مکاسب بهره مى برند تا این که به امر امام خمینى در سال 1385 دوباره به کرمانشاه باز مى گردند.
بعد از ازدواج دخترش با حجت الاسلام شیخ محسن حبیبى به تهران کوچ مى کنند و به اقامه نماز جماعت در مسجد المهدى و تدریس بعضى از دروس حوزوى در بعضى مدارس علمیه تهران مشغول مى شوند.


*گل گشتى در سیره عملى و تبلیغى و معنوى استاد
- آیت الله بهاء الدینى به من فرمود که به یکى از روستاهاى قم بروم. آن جا که رفتم دیدم روستا مسجد ندارد. آخر دهه به مردم گفتم بیایید در روستایتان مسجد بسازید. 45 تومان که به من داده بودن براى ساخت مسجد اهدا کردم. وقتى برگشتم، فرزند اولم، آقا ابوالفضل بدون نیاز به دکتر و بیمارستان به دنیا آمد که آن را از برکت آن هدیه مى دانم.
-    امام خمینى(ره) درباره ایشان فرمود: آنچه لازم است اهالى محترم کرمانشاه به آن توجه داشته باشند آن است که امثال ایشان که مأنوس با حوزه هاى علمیه و مراکز علمى هستند، با کمال سختى از این مراکز مفارقت مى کنند، بلکه بتوانند خدمتى به اسلام و مسلمین بفرمایند. تکلیف اهالى محترم آن است که در جلب رضاى ایشان کوشش کنند و اجماعات خود را در مسجد و مجامع دینى هرچه مى توانند بیشتر کنند.
-    در محله ما صداى اذان شنیده نمى شد. به فکر افتادم که در بخشى از زمین پارک فعلى که قبلا قبرسان مسلمین بوده است، مسجد ساخته شود. با مشکلات و رفت و آمدهاى بسیار بالاخره مسجدى اینجا ساخته شد تا صداى اذان به گوش برسد.
-    از آیت الله خسرو شاهى تقاضا کردیم بیایند در آموزشگاه و مرکز لجستیک نظامى ولنجک، اگر بشود امامت جماعت آن جا را عهده دار شوند، ایشان پذیرفتند و آمدند. در آن جا به با آن حالشان با جوانان به اردوى آموزشى مى رفتند و جوانان مشکلات خود را با ایشان در میان مى گذاشتند. ایشان براى یکى عقد مى خواند، براى یکى تلاش مى کرد از جایى وام بگیرد و براى سلامتى این جوانان به کسى پول مى داد تا در راه بازگشت از اردوى رزمى گوسفندى ذبح کنند.
-    یک مدتى میوه فروش محله دلخوش بود میوه هایى را که کسى نمى خرد، روى دستش نمى ماند که ضرر بکند؛ کسى هست که این میوه ها را یک جورى به مصرف برساند.
-    در محله خودشان آنقدر فریاد زد و دوندگى کرد تا مسجد فاطمه الزهرا(علیها السلام) ساخته شد. با آن که برخى از افراد محله و چه بسا مسؤولان متوجه نمى شدند که اهمیت مسجد چیست.
روحش شاد و قرین رحمت الهى باد.


منبع:تسنیم

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین